رسته‌ها
دایی جان ناپلئون
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 1486 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 1486 رای
✔️ دائی جان ناپلئون را در هر کجای دنیا و در هر جامعه ای می توان پیدا کرد. دائی جان ناپلئون داستان مرد پریشان احوالی است که به دلیل ناکامی هایش در زندگی واقعی، در ذهنش از خود ناپلئونی ساخته است و گمان می کند که انگلیسی ها قصد نابودی اش را دارند. این کتاب چنان بر دل ایرانی ها نشست که بعد از انتشارش در سال 1973 میلیون ها نسخه از آن به فروش رفت.
قصه دائی جان ناپلئون در باغ بزرگی اتفاق می افتد که سه عمارت در آن وجود دارند: خانه قهرمان داستان، خواهرش و برادر کوچکترش که با وجود اینکه با درجه پایینی از ارتش بازنشسته شده، به او سرهنگ می گویند. بر این باغ دائی جان ناپلئون و بیماری پارانویایش حکم می رانند.
شخصیت پردازی هنرمندانه نویسنده، طبقات مختلف اجتماع را به تصویر می کشد: مامور اداره آگاهی، مامور دولت، زنان خانه دار، پزشک، قصاب، واعظ چاپلوس، خدمتکار، واکسی و یکی دو نفر هندی. تمام این افراد به باغی رفت و آمد می کنند که صحنه تمام دعوا ها، دسیسه ها و گرفتاری های خنده دار است.
با وجود اینکه رمان دائی جان ناپلئون با توصیفاتش جامعه را به نقد می کشد، اما با این حال نشان دهنده پیچیدگی، سرزندگی و انعطاف پذیر بودن فرهنگ و جامعه ایرانی هم هست.
بعد از انقلاب ایران در سال 1979، هم سریال و هم کتاب دایی جان ناپلئون، توقیف شد...
اهمیت رمان دایی جان ناپلئون به این دلیل است که بنیانگدار ژانر طنز در رمان ایرانی و یکی از آثار سرآمد آن تا امروز است. هنوز رمانی با مایه طنز به اعتبار و جذابیت آن نوشته نشده است و پزشک زاد به اعتبار این اثر در ردیف آفرینندگان شکل های جدید ادبی شایسته تقدیر فراوا ناست.
اگر چه باید این نکته را خاطر نشان سازیم که شخصیت های اصلی رمان پزشکزاد شباهت فراوانی به پیشگام خارجی آن، دن کیشوت، دارند. دایی جان و پیشکار او مثل دن کیشوت و سانچو/سانکو هر دو دارای توهماتی مشابه هستند و در صددند که دنیای خارج را با خود هماهنگ نمایند. اما این شباهت از ارزش های رمان پزشکزاد کم نمی کند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
463
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
papey_hossein
papey_hossein
1388/09/01

کتاب‌های مرتبط

توفان
توفان
4.3 امتیاز
از 32 رای
اسب آتشی در غرب وحشی
اسب آتشی در غرب وحشی
4.5 امتیاز
از 13 رای
ماه پنهان است
ماه پنهان است
4.4 امتیاز
از 934 رای
The Shot
The Shot
5 امتیاز
از 3 رای
نخلی کنار شالیزار
نخلی کنار شالیزار
4.3 امتیاز
از 7 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دایی جان ناپلئون

تعداد دیدگاه‌ها:
152
کاش می شد کل کتاب را برام ایمیل می کردید و هر دفعه قسمتی از ان را می خواندم:inlove:
یادم می یاد در دوران سربازی کتابش به دستم رسید هرچند از تلویزیون ملی ایران یکتا سریال قابل تحسینش را قبلا" دیده بودم (نه از ماهواره ونه از ویدیو )شبهای دلتنگمان را با این رمان وبادیگر سربازها همخوانی می کردیم و دلمان شاد می شد مومنتهای اسدالله میرزا و والا تا قبر آآآآآآ مش قاسم وداستانهای جنگی دایی جان ناپلئون و قصه عشقی سعید وووووو.
آقای پزشکزاد به خاطره آن همه خاطرات خوب که به ما دادی از تو متشکریم .
توی دنیای طنز هیچ کس نمی تونه جای پزشکزاد رو بگیره.به نظر من که باحالترین شخصیت کتاب عمو اسداله بودmoment!!!
من سریالشو می خواااااااااااااااااااااااااااااااام :-O:-O:-O
ممنون .خیلی دوست داشتم این کتاب رو بخونم!
ممنون"هنوز آنرا نخوانده ام ولی قبلا سریالش را دیده ام ، باید جالب و خنده دار باشد"
من یه چند قسمت از سریال دایی جان ناپلئون رو هم دیدم البته بعد از خوندن کتابش (یه کار درست!) نکته جالبی که وجود داره این هس که تصوراتی که من از شخصیت های داستان داشتم خیلی نزدیک بود به انتخاب بازیگری که کارگردان کرده بود (اسدالله میرزا با بازی پرویز صیاد که اصلا خودش بود!) این تقریبا تنها فیلمی بود که گند نزد به شخصیت پردازی که خودم میکردم از داستان.
نمیدونم کسای دیگه ای که هم سریالو دیدن هم رمان رو خوندن هم با من موافقن؟؟؟
شخصیت دائی جان ناپلئون تبلور قشر وسیعی از مردم ایران است که با ساده اندیشی بجای ریشه یابی و پرداختن به امور اصلی از طریق تفکر با خیال پردازی و رویا بافی همواره به اموری توجه می‌کنند که اصولا وجود خارجی ندارند و دچار توهم انگلیسی ترسی هستند. شخصیت سعید عاشق پیشه جوان و کم تجربه ایست که به قیمت شکست در عشقش در می‌یابد، پیروی از احساسات به نحوی کورکورانه عاقبتی جز سیلی خوردن از دست روزگار ندارد. اما سعید در آخر داستان به لطف می و بیان شیوای مرشد و تکیه گاه خود عمو اسدالله حقیقت را می‌یابد. عمو اسدالله شخصیت دوست داشتنی و شیرینی را متجلی می سازد که تلخی های روزگار از او مردی با تجربه و آسان گیر ساخته است که زندگی در لحظه را به هیچ عشق یک طرفه‌ای نمی فروشد. عمو اسدالله در بخشی پایانی از این کتاب در حالی که گیلاس شرابی برای سعید می ریزد خطاب به سعید جوان می‌گوید "تن آدم تو کارخونه ننه آدم ساخته می شه ولی روح آدم تو کارخونه زندگی".
دایی جان ناپلئون
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک