زندگانی شاه عباس اول - جلد ۳
نویسنده:
نصرالله فلسفی
درباره:
شاه عباس اول
امتیاز دهید
این جلد شامل: دینداری - سیاست مذهبی - سیاست داخلی - عدالت - دارائی و املاک
«زندگانی شاه عباس اول» نوشته نصرالله فلسفی(۱۳۶۰-۱۲۸۰)، تاریخنگار و ادیب ایرانی است. در بخشی از پیشگفتار کتاب میخوانیم:
شاه عباس جوانی باهوش و مدبر و جسور و قدرتجو و آهندل و بیرحم و سختکش بود. به دستیاری این صفات نیک و بد، در مدت کوتاهی مدعیان قدرت شاه و سران صاحب نفوذ قزلباش را از میان برداشت و چنانکه آرزوی ایرانیان بود، دست بسیاری از سرداران و حکام ترکنژاد را از فرمانروایی کوتاه کرد. استقلال سیاسی و وحدت ملی ایران، پس از انقراض دولت ساسانی، در حقیقت به همت این پادشاه بزرگ تجدید شد و دولت ایران به راهنمایی عقل و تدبیر او در سیاست داخلی و خارجی راه تازهای پیش گرفت که مایه قدرت و بلندنامی و شهرت آن در سراسر جهان گردید. کشور پهناور و آبادان و آسوده و دولت نیرومند و نامدار و ثروتمندی که شاه عباس بهوجود آورد، بیشک محصول استعداد ذاتی و نبوغ و حُسن سیاست و تدبیر و موقعشناسی و روشنفکری و جسارت و بیباکی شخص او بود. در سیاست داخلی قدرت شاه و حکومت مرکزی را برتر و لازمتر و گرامیتر از هر چیز میشمرد، تا آنجا که درین راه فرزندان عزیز خود را نیز، به خطا یا بهحق، فدا کرد. در کار آباد کردن کشور هیچگاه از ایجاد شهرهای تازه و ساختن راهها و پلها و کاروانسراها و مساجد و امثال آن فارغ نمینشست. امنیت ایران و آسایش طبقات عامه در زمان او، کمنظیر بوده است. در سیاست خارجی نیز باید گفت که روابط سیاسی و تجاری ایران با کشورهای در حقیقت از زمان او آغاز شد.
بیشتر
«زندگانی شاه عباس اول» نوشته نصرالله فلسفی(۱۳۶۰-۱۲۸۰)، تاریخنگار و ادیب ایرانی است. در بخشی از پیشگفتار کتاب میخوانیم:
شاه عباس جوانی باهوش و مدبر و جسور و قدرتجو و آهندل و بیرحم و سختکش بود. به دستیاری این صفات نیک و بد، در مدت کوتاهی مدعیان قدرت شاه و سران صاحب نفوذ قزلباش را از میان برداشت و چنانکه آرزوی ایرانیان بود، دست بسیاری از سرداران و حکام ترکنژاد را از فرمانروایی کوتاه کرد. استقلال سیاسی و وحدت ملی ایران، پس از انقراض دولت ساسانی، در حقیقت به همت این پادشاه بزرگ تجدید شد و دولت ایران به راهنمایی عقل و تدبیر او در سیاست داخلی و خارجی راه تازهای پیش گرفت که مایه قدرت و بلندنامی و شهرت آن در سراسر جهان گردید. کشور پهناور و آبادان و آسوده و دولت نیرومند و نامدار و ثروتمندی که شاه عباس بهوجود آورد، بیشک محصول استعداد ذاتی و نبوغ و حُسن سیاست و تدبیر و موقعشناسی و روشنفکری و جسارت و بیباکی شخص او بود. در سیاست داخلی قدرت شاه و حکومت مرکزی را برتر و لازمتر و گرامیتر از هر چیز میشمرد، تا آنجا که درین راه فرزندان عزیز خود را نیز، به خطا یا بهحق، فدا کرد. در کار آباد کردن کشور هیچگاه از ایجاد شهرهای تازه و ساختن راهها و پلها و کاروانسراها و مساجد و امثال آن فارغ نمینشست. امنیت ایران و آسایش طبقات عامه در زمان او، کمنظیر بوده است. در سیاست خارجی نیز باید گفت که روابط سیاسی و تجاری ایران با کشورهای در حقیقت از زمان او آغاز شد.
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/10/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی زندگانی شاه عباس اول - جلد ۳
... در سبب خودکشی وی می گویند که چون شاه عباس به وسیله سرداران خود همه روزه چاپارانی را که از استانبول برای سنان پاشا نامه می بردند، دستگیر می کرد، چندین نامه را که زن چغال اوغلی به شوهر نوشته بود نیز بدست آورد. پس دستور داد تا نامه ای با سبک انشای ترکان از جانب آن زن به شوهرش نوشتند که سلطان عثمانی بر او خشمگین گشته و در صدد کشتن اوست، و مهر آن زن را نیز در پای نامه تقلید کردند. این نامه چنان با مهارت نوشته و تقلید شد که چغال اوغلی حقیقت پنداشت، و برای اینکه بفرمان سلطان کشته نشود، خودکشی کرد. در صحت این شایعه کافیست بدانیم سلطان عثمانی از مرگ چغال اوغلی سخت متاثر شد و مقام او را به پسرش محمد داد و او را مانند پدر فرمانده تمام قوای آسیائی عثمانی کرد.
ص 1737 و 1738 زندگانی شاه عباس اول، تالیف نصرالله فلسفی
نکته ای که برای من جالبه پروپاگاندای غرب و رسانه پهلوی و حتی همین نظام تنها شکست چالدران را در خاطر مردم ما می آورند! که ما هیچی نبودیم اما واقعیت این نیست اگر صفویه ای نبود اروپا زیر چکمه های عثمانی میرفت این حرف نیست و حرف ادوارد براون هست.
لازمه اینجا برای خودم استثناء قائل شوم و جواب فردی بدهم به شما ربطی نداره که چه کسی به چی علاقه دارد در این روزها راحت ترین کار تهمت نژاد پرستی زدن هست به عنوان یک ایرانی میدانم هیچ وقت در ایران نژاد پرستی نبوده در ایران همیشه به چند زبان صحبت میشده است. دولتهای ما نیز در مجموع دولتهای بدی بودهاند اما همین دولتهای بد ما از بسیاری دولتهای پیشرفته اروپایی نظیر فرانسه که پس از پیروزی انقلاب ١٧٨٩ با یک سیاست فرهنگی خشن همه زبانهای رایج در کشورش را از بین برد و یکسانسازی کرد، بهتر عمل کردهاند. در فرانسه دهها زبان وجود داشت که انقلاب فرانسه آنها را از میان برداشت. اما تنوع فرهنگی ایران این امکان را داده است که به طور مثال احمد کسروی در اندرونی خانهاش ترکی صحبت کند و در جامعه یکی از نویسندگان طراز اول فارسی باشد. بنابراین تعارضی وجود نداشته و ندارد و تنها دلیل اون نوشته قبلی من نفرت مردم تبریز از عثمانی بود که جز قتل و جنایت کاری نکرده بودن و من هم میهن پرستم نه نژاد پرست
ص 220و221