سعدی اندازه ندارد ک چ شیرین سخنی....
ممنون بابت آپ این کتاب گرانبها. شادروان محمد خزائلی در سال 1292 هجری شمسی درکرهرود اراک متولد شد، در هجده ماهگی بر اثر ابتلا به بیماری آبله بینایی خود را از دست داد، وی در هفت سالگی به مکتب شیخ حسین مدنی رفت و به محض افتتاح اولین مدرسه در اراک روانه مدرسه شد.
تحصیلات متوسطه را در دبیرستان صمصامی اراک گذرانید و دیپلم خود را در رشته ادبیات با گذرانیدن امتحانات متفرقه در تهران اخذ نمود، وی در سال 1318 ازدواج کرد و ثمره این پیوند چهار دختر و چهار پسر می باشد.
در سال 1321 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به عنوان معلم و دبیر در شهرستانهای گلپایگان و اراک تدریس کرد. نحوه تدریس وی در درس هندسه چنان بود که تعجب و تحسین وزیر فرهنگ وقت را برانگیخت و موجب اعطا مدال درجه اول علمی به وی گشت. خزائلی در سال 1324 درجه لیسانس خود را از دانشکده الهیات با رتبه اول دریافت نمود و مجدداً مفتخر به دریافت مدال علمی شد.
پس از آن در سال 1325 از دانشکده حقوق و در سال 1329 از دانشکده ادبیات نیز لیسانس گرفت، رساله دکترای حقوق او کتابی است با عنوان مسئولیت مدنی کارفرما ناشی از عمل کارگر، که کتاب تحقیقی ارزنده ای است.
پشتکار و قدرت فراگیری و ذوق وی چنان بود که در سال 1332 در رشته ادبیات فارسی و در سال 1336 در رشته حقوق قضایی از دانشگاه تهران درجه دکتری گرفت.
خزائلی به تصدیق اغلب دانشمندان و اهل فن در علوم مذهبی و ادبیات عرب و معقول و منقول، تصوف، علم تفسیر و حقوق اسلامی و مذهب شناسی کم نظیر بود. او در سال 1317 اولین آموزشگاه خزائلی را در اراک تأسیس نمود و سپس آموزشگاههای دیگری را در تهران بنیان نهاد، وی بنیانگذار آموزشگاههای شبانه در ایران و همچنین مؤسس اولین انجمن حمایت و هدایت نابینایان و آموزشگاه نابینایان بزرگسال در ایران است.
شادروان دکتر محمد خزائلی به آموزش بنیادها و نهادهای ادبی خدمتی بسزا نموده است و تألیفات او درباره اعلام و احکام قرآن و حکمت مشاء و منطق و فلسفه شرق و منطق نظری و عملی از جمله منابع و مأخذ تحقیقات قرآنی و فلسفی و منطقی به شمار می آیند. وی همچنین کتابهای دیگری در زمینه روانشناسی، زیبا شناسی به دانش پژوهان هدیه نموده و با یاری دوستان خود از جمله دکتر حسن سادات ناصری کتاب بدیع و دکتر محمد خوانساری کتاب مختارات و به مدد سید ضیاءالدین میرمیران دستور جاویدان و اسلوب الحدیث را با کمک سید عبدالباقی تنکابنی به جامعه ادبی ایران تقدیم نموده است.
دکتر محمد خزائلی نه تنها در راه نشر فرهنگ و معارف کشورمان براستی کوشش نمود بلکه در راه بهزیستی و بهسازی جامعه نابینایان ایران نیز خدمات ارزنده ای نموده است. وی در سال 1353 پس از یک هفته اغما در سن 62 سالگی چشم از جهان فروبست.
درود بر روح پرفتوح حضرت سعدی علیه الرحمه پیامبرو الهام بخش شعرای همه قرون واعصار، نامش جاودانه است جاودانه تر باد
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
هم اوست که یادآور شکران رحمت الهی است:
اعملوا ال داود شکرا وقلیلا من عبادی الشکور
وهم اواست که از اعماق ترجمان دل منیر آسمانیش فریاد بر می آورد:
بنده همان به که زتقصیر خویش عذر به درگاه خدا آورد ور نه سزاوار خداوندیش کس نتواند که بجای آورد
ورحمت خدا بر نویسنده روشندل این کتاب محمد خزائلی نابغه زمان که عمرشریفش را درراه خدمت به تعالی فرهنگ و ازجمله خدماتش تاسیس و اداره انجمن نابینایان نمود. روحش شاد
کتابناک سپاس
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شرح بوستان
درود خدا بر روح پر فتوح سعدی
ممنون بابت آپ این کتاب گرانبها.
شادروان محمد خزائلی در سال 1292 هجری شمسی درکرهرود اراک متولد شد، در هجده ماهگی بر اثر ابتلا به بیماری آبله بینایی خود را از دست داد، وی در هفت سالگی به مکتب شیخ حسین مدنی رفت و به محض افتتاح اولین مدرسه در اراک روانه مدرسه شد.
تحصیلات متوسطه را در دبیرستان صمصامی اراک گذرانید و دیپلم خود را در رشته ادبیات با گذرانیدن امتحانات متفرقه در تهران اخذ نمود، وی در سال 1318 ازدواج کرد و ثمره این پیوند چهار دختر و چهار پسر می باشد.
در سال 1321 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به عنوان معلم و دبیر در شهرستانهای گلپایگان و اراک تدریس کرد. نحوه تدریس وی در درس هندسه چنان بود که تعجب و تحسین وزیر فرهنگ وقت را برانگیخت و موجب اعطا مدال درجه اول علمی به وی گشت. خزائلی در سال 1324 درجه لیسانس خود را از دانشکده الهیات با رتبه اول دریافت نمود و مجدداً مفتخر به دریافت مدال علمی شد.
پس از آن در سال 1325 از دانشکده حقوق و در سال 1329 از دانشکده ادبیات نیز لیسانس گرفت، رساله دکترای حقوق او کتابی است با عنوان مسئولیت مدنی کارفرما ناشی از عمل کارگر، که کتاب تحقیقی ارزنده ای است.
پشتکار و قدرت فراگیری و ذوق وی چنان بود که در سال 1332 در رشته ادبیات فارسی و در سال 1336 در رشته حقوق قضایی از دانشگاه تهران درجه دکتری گرفت.
خزائلی به تصدیق اغلب دانشمندان و اهل فن در علوم مذهبی و ادبیات عرب و معقول و منقول، تصوف، علم تفسیر و حقوق اسلامی و مذهب شناسی کم نظیر بود. او در سال 1317 اولین آموزشگاه خزائلی را در اراک تأسیس نمود و سپس آموزشگاههای دیگری را در تهران بنیان نهاد، وی بنیانگذار آموزشگاههای شبانه در ایران و همچنین مؤسس اولین انجمن حمایت و هدایت نابینایان و آموزشگاه نابینایان بزرگسال در ایران است.
شادروان دکتر محمد خزائلی به آموزش بنیادها و نهادهای ادبی خدمتی بسزا نموده است و تألیفات او درباره اعلام و احکام قرآن و حکمت مشاء و منطق و فلسفه شرق و منطق نظری و عملی از جمله منابع و مأخذ تحقیقات قرآنی و فلسفی و منطقی به شمار می آیند. وی همچنین کتابهای دیگری در زمینه روانشناسی، زیبا شناسی به دانش پژوهان هدیه نموده و با یاری دوستان خود از جمله دکتر حسن سادات ناصری کتاب بدیع و دکتر محمد خوانساری کتاب مختارات و به مدد سید ضیاءالدین میرمیران دستور جاویدان و اسلوب الحدیث را با کمک سید عبدالباقی تنکابنی به جامعه ادبی ایران تقدیم نموده است.
دکتر محمد خزائلی نه تنها در راه نشر فرهنگ و معارف کشورمان براستی کوشش نمود بلکه در راه بهزیستی و بهسازی جامعه نابینایان ایران نیز خدمات ارزنده ای نموده است. وی در سال 1353 پس از یک هفته اغما در سن 62 سالگی چشم از جهان فروبست.
جای اینگونه شروح و تفاسیر بر آثار بزرگان اسلامی در سایت شما بسیار خالی می نماد
از زحمات شما بسیار متشکرم
و درود بر کاربر عزیز"soheiliakbar" که چنین زیبا و به جا کلمات را گرد هم آوردند
گنجینه ای چنین ارزشمند نزد ما ایرانیان است اما....
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
هم اوست که یادآور شکران رحمت الهی است:
اعملوا ال داود شکرا وقلیلا من عبادی الشکور
وهم اواست که از اعماق ترجمان دل منیر آسمانیش فریاد بر می آورد:
بنده همان به که زتقصیر خویش عذر به درگاه خدا آورد ور نه سزاوار خداوندیش کس نتواند که بجای آورد
ورحمت خدا بر نویسنده روشندل این کتاب محمد خزائلی نابغه زمان که عمرشریفش را درراه خدمت به تعالی فرهنگ و ازجمله خدماتش تاسیس و اداره انجمن نابینایان نمود. روحش شاد
کتابناک سپاس
ز خاک آفریدت خداوند پاک،
پس ای بنده افتادگی کن چو خاک
حریص و جانسوز سرکش مباش
ز خاک آفریدندت، آتش مباش
به گردن کشید آتش هولناک
به بیچارگی تن بینداخت خاک
چو آن سرفرازی نمود، این کمی
از آن دیو کردند، از این آدمی-بوستان-صفحه 238
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید:
که جایی که دریاست من کیستم؟
گر او هست حقا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار
که شد نامور لؤلؤ یشاهوار
بلندی از آن یافت کو پست شد
در نیستی کوفت تا هست شد
تواضع کند هوشمند گزین
زند شاخ میوه سر بر زمین-بوستانصفحه 239
با درود سپاس....از کبیر عزیز بابت تمام زحمات،سخت کوشی، متانت و بردباری...!!!