میم مثل مینیمال
امتیاز دهید
نویسندگان کتابناکی
دراین مجموعه، تلاشی را خواهید دید از کسانی که حتی در اولین تجربه داستان نویسی مینیمال خوش درخشیدند. دوستانی که بی اغراق تلاش کردند تا پس از مجموعه داستان " فلانیها " در دومین حرکت گروهی، اثری شاخص با استانداردهای یک کتاب الکترونیکی عالی به ثمر برسانند .
جا دارد سپاسگزاری کرد و نام آورد از همه کسانیکه بدون اینکه یکدیگر را دیده یا حتی صدای هم را شنیده باشند، برای خلق این کتاب تلاش کردند.
برای نظر سنجی و انتخاب بهترین نویسندگان به آدرس زیر بروید:
http://poll.pollcode.com/6392813
تاریخ پایان نظر سنجی 21 بهمن 1392 خواهد بود.
دراین مجموعه، تلاشی را خواهید دید از کسانی که حتی در اولین تجربه داستان نویسی مینیمال خوش درخشیدند. دوستانی که بی اغراق تلاش کردند تا پس از مجموعه داستان " فلانیها " در دومین حرکت گروهی، اثری شاخص با استانداردهای یک کتاب الکترونیکی عالی به ثمر برسانند .
جا دارد سپاسگزاری کرد و نام آورد از همه کسانیکه بدون اینکه یکدیگر را دیده یا حتی صدای هم را شنیده باشند، برای خلق این کتاب تلاش کردند.
برای نظر سنجی و انتخاب بهترین نویسندگان به آدرس زیر بروید:
http://poll.pollcode.com/6392813
تاریخ پایان نظر سنجی 21 بهمن 1392 خواهد بود.
آپلود شده توسط:
Reza
1392/10/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی میم مثل مینیمال
م.قهاری
اینجا تعطیل نمیشه.
منتظر 21 بهمن باشیم با اتفاقات خوب.
ما رو جا گذاشتند؟
نه ما خودمون نرفتیم آخه اینجا خونه ماست
کاش می شد آدمی داستانکشو مثل بنفشه ها با خود ببرد به هرکجا که خواست
ببین رفیق تا حالا دیدی دیوونه خونه تعطیل بشه؟
نه ندیدم.
خوب دیگه لال شو اینجا تعطیل بردار نیست .بذار کپه مرگمون رو بزاریم.
ﻣﺪاد را ﺗﺮاﺷﻴﺪ، ﻧﻮک ﻣﺪاد را ﻧﮕﺎﻩ کرد .همه ﭼﻴـﺰ همان ﺑـﻮد
که ﻣـﻲ ﺧﻮاﺳـﺖ .کاﻏـﺬ ﺳـﻔﻴﺪی روی ﻣﻴـﺰ ﮔﺬاﺷـﺖ و ﻣـﺪادش را
ﺷﻜﺎﻧﺪ.
از نمایشگاه داستانهای مینیمال
اﺳﺘﻴﻮ ﻣﺎس
ﺗﺎم ﻣﺮد ی ﺟﻮان و ﺧﻮش ﺑﺮﺧﻮرد ﺑﻮد، هرﭼﻨﺪ وﻗتی ﺑـﺎ ﺳـﺎم ﮐـﻪ
دو ﻣﺎﻩ ﺑﻮد هم ﺧﺎﻧﻪ اش ﺷﺪﻩ ﺑﻮد، ﺷﺮوع ﺑـﻪ ﺟـﺪل ﻣـ ﻲ ﮐـﺮد .
ﺣﺎل ﺧﻮﺷ ﻲ ﻧﺪاﺷﺖ :«نمی ﺷﻮد، نمی ﺷﻮد ﻳﮏ داﺳﺘ ﺎن ﮐﻮﺗﺎﻩ را ﻓﻘـﻂ
ﺑﺎ ۵۵ ﮐﻠﻤﻪ ﻧﻮﺷﺖ، اﺑﻠﻪ!»
ﺳﺎم او را ﺑﺎ ﺷﻠ ﻴﮏ ﮔﻠﻮﻟﻪ ا ی ﺳﺎﮐﺖ ﮐـﺮد . ﺑﻌـﺪ ﺑـﺎ ﻟﺒﺨﻨـﺪ ی
ﮔﻔﺖ:« ﻣﻲ ﺑﻴنی ﮐﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد.»
از نمایشگاه داستانهای مینیمال
- هه! ... تا میتونی ببار لعنتی! دیگه از این سفیدتر که نمیشه.
(عقربه ای برای ایستادن)
پرنده های شهر فقط دوبار در روز دور همند . وقتی که ساعت بزرگ یک ربع به سه را نشان میدهد و یکبار هم وقتی نه و ربع میشود .
یاسی .ش
.
ترجمه گاهی واقعا غیر ممکن است شما که استادید نیک میدانید این مطلب را
کی می تواند رمان جیمز جویس که بیشتر منتقدان بهترین رمان جهان می دانند آنرا به نام اولیس که حتما شنیده اید را ترجمه کند؟
کی میتواند رمانهای فالکنر و ویرجینیا وولف را ترجمه کند؟
کی میتوان آلیس در سرزمین عجایب با آن اشعار پر ایهام و تشبیهات که بر گرفته از فرهنگ مردم انگلیس است را ترجمه کرد.
مترجم خیلی فداکار است و ترجمه کار هر کس نیست..
من برای همه مترجمین احترام خاص قائلم
اومدم خواب بودی......
( کامل همو میبینن حالتارو هم نشون میده اون دستگاه ناشناس دیگهه....:D )
اومدم روشن نبودی (زمان فعلی در چت روم)
................
آینده:؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همینگوی: اگه رُمانِت بد باشه، ازش متنفرم چون از نوشته های بد متنفرم. اگر هم خوب باشه، حسودیم میشه که چرا من ننوشتمش و بیشتر ازش متنفر میشم. قضیه اینه که تو هیچوقت نباید دنبال نظرِ یه نویسنده دیگه در مورد نوشته ت باشی.
نیمه شب در پاریس - وودی آلن
پ.ن : صرفا جهت رمانه ،، در مورد مینی مال فتوایی صادر نشده :-)