میم مثل مینیمال
امتیاز دهید
نویسندگان کتابناکی
دراین مجموعه، تلاشی را خواهید دید از کسانی که حتی در اولین تجربه داستان نویسی مینیمال خوش درخشیدند. دوستانی که بی اغراق تلاش کردند تا پس از مجموعه داستان " فلانیها " در دومین حرکت گروهی، اثری شاخص با استانداردهای یک کتاب الکترونیکی عالی به ثمر برسانند .
جا دارد سپاسگزاری کرد و نام آورد از همه کسانیکه بدون اینکه یکدیگر را دیده یا حتی صدای هم را شنیده باشند، برای خلق این کتاب تلاش کردند.
برای نظر سنجی و انتخاب بهترین نویسندگان به آدرس زیر بروید:
http://poll.pollcode.com/6392813
تاریخ پایان نظر سنجی 21 بهمن 1392 خواهد بود.
دراین مجموعه، تلاشی را خواهید دید از کسانی که حتی در اولین تجربه داستان نویسی مینیمال خوش درخشیدند. دوستانی که بی اغراق تلاش کردند تا پس از مجموعه داستان " فلانیها " در دومین حرکت گروهی، اثری شاخص با استانداردهای یک کتاب الکترونیکی عالی به ثمر برسانند .
جا دارد سپاسگزاری کرد و نام آورد از همه کسانیکه بدون اینکه یکدیگر را دیده یا حتی صدای هم را شنیده باشند، برای خلق این کتاب تلاش کردند.
برای نظر سنجی و انتخاب بهترین نویسندگان به آدرس زیر بروید:
http://poll.pollcode.com/6392813
تاریخ پایان نظر سنجی 21 بهمن 1392 خواهد بود.
آپلود شده توسط:
Reza
1392/10/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی میم مثل مینیمال
البته consummate هم می تواند شامل معانی معنوی باشد( البته نه به شکلی که کاملا معادل فارسی "وصال" باشد)
در انجیل (اگر اشتباه نکنم انجیل متی) در قسمتی که بشارت از بازگشت مسیح میدهد ، از این کلمه در معنای معنوی آن استفاده شده.
در اینکه وصال در قسمت اول به معنای یک آدرس بکار رفته شکی نیست.ولی خیلی دور از ذهن است که اکثر خوانندگان به این نکات ظریف توجه کنند و مفهوم آن را هم دریابند.
مثلا اگر کسی از میدان انقلاب صحبت کند ممکن است خوانندگان با توجه به تجربیاتشان به نتایج مختلفی برسند.این میدان انقلاب میتواند در اصفهان، رشت، تهران ، تبریز و ... باشد(که هر یک از آنها هم میتوانند مفهوم خاص خودشان را در آن شهر داشته باشند!).نمی شود انتظار داشت که یک غیر ایرانی بتواند این نکات را در یک متن ترجمه شده متوجه شود(حتی خیلی از ایرانی ها هم ممکن است به نکته ی مورد نظر نویسنده نرسند چه برسد به یک خارجی!)
تنها راه این است که در پاورقی به این نکته اشاره شود که در خط اول ، وصال نام یک خیابان هم هست.
_ خوب ! من مدتهاست که ساعتم از کار افتاده...به نظرت من مردم؟!
م.قهاری
مردی زندانی شده بود. جــرمش این بود که اعتراض می کرد.
او را در آغل گوسفندان زندانی کردند تا از آن ها یاد بگیرد که اعتراضی نداشته باشد!
یک سال بعد فرد را به دار آویختند؛ زیرا گوسفندان دیگر شیر نمی دادند!
میثم عربی
((بررسی حالات روحی شتر ماده در ماه دهم بارداری))
شتر در مذهب ما نقش زیادی دارد دستکم نگیریدش
گفتم:به سلامتی .حالا میخوای چی بفروشی؟
گفت:عینک خوشبینی.
تو دلم گفتم عجب حرفی میزنه ها.بنده خدا انگاری مشکل پیدا کرده.
ولی وقتی خوب ِخوب نگاهش کردم و به حرفهاش گوش دادم ،دیدم خودش هم از این عینک ها به چشم داره.
:-)
.
.
.
.
خطاب به همه دوستانی که خداحافظی کردند.
یاران کتابناکی عزیز،بسیار سپاسگزارم که این مدت نوشتید و به ما نیز نوشتن را آموختید.
در پناه حق باشید.:-)
وصال نام خیابانی در شمال میدان انقلاب است. راننده غرق در تفکرات خود معنی آن را در نظر می گیرد.
راننده تاکسی:آهی میکشه و زیر لب میگوید خییلی زیاد.
دوست عزیز وصال نام خیابانی معروف در تهران است مسافر می پرسد تا خیابان وصال خیلی مونده راننده غرق دنیای خویش نمی فهمد و وصال را وصال یار می پندارد
(هر کی راست میگه ترجمه اش کنه و به یک خارجی بفهمونه)
جناب فتوت گرامی
من فکر میکنم ادامه بحث بر سر تعاریف و ... از حوصله این صفحه خارج بوده... اگرنه مطمئنا نوشتن مینیمالها ادامه خواهد داشت و به دنبال خود نظرات را خواهد آورد :) چرا که نه؟!
و حتما رشد حاصل از بحث های پیشین در اظهار نظرها دیده میشود.