رسته‌ها
یادبودنامه صادق هدایت
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 42 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 42 رای
به کوشش: حسن قائمیان

بمناسبت ششمین سال درگذشت صادق هدایت، کتاب حاضر با همکاری جمعی از شاعران و نویسندگان و هنرمندان معاصر یادبودنامه ای در 4 بخش در فروردین 1336 به چاپ رسید. این کتاب علاوه بر مطالبی درباره صادق هدایت از طرف شاگردان و دوستداران وی، شامل مقالات ادبی گوناگونی است که به این نویسنده تقدیم شده است. بخش اول شامل: 50 شعر، مقاله و داستانهای گوناگون در زمینه های مختلف و متنوع،‌ بخش دوم شامل: شعرها، مقاله ها و آثار صادق هدایت، بخش سوم شامل: دو اثر از دانش آموزان دبیرستان و بخش چهارم شامل: متن چند نامه از هدایت است. صادق هدایت سال 1281 ش در تهران متولد شد. پس از اتمام تحصیلات با اولین گروه اعزامی راهی اروپا شد و در بلژیک در رشته ریاضیات به تحصیل پرداخت. از آثار وی می توان به رباعیات خیام، فواید گیاه خواری، زنده بگور، پروین دختر ساسان، بوف کور، سگ ولگرد، ولنگاری، علویه خانم، توپ مرواری و ... اشاره کرد. وی یکی از تأثیر گذارنده ترین نویسندگان فارسی است که در داستان نویسی سبکی خاص را به وجود آورد و آثار وی تا به امروز تحلیل و واکاوی می شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
473
آپلود شده توسط:
HeadBook
HeadBook
1392/09/20

کتاب‌های مرتبط

راز موفقیت حافظ
راز موفقیت حافظ
3.5 امتیاز
از 4 رای
کتاب چراغ - جلد ۲
کتاب چراغ - جلد ۲
3.6 امتیاز
از 7 رای
لاله  رخان سرو قد
لاله رخان سرو قد
4.5 امتیاز
از 10 رای
یاس فلسفی
یاس فلسفی
4.2 امتیاز
از 58 رای
مقدمه ای بر حافظ
مقدمه ای بر حافظ
4.2 امتیاز
از 5 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی یادبودنامه صادق هدایت

تعداد دیدگاه‌ها:
11
درست است که گفته‌اند برای ابراز تشکر نیازی به پست گذاشتن نیست اما هر کار کردم دلم نیامد که یک تشکر و دست مریزاد خدمت دست در کاران سایت کتابناک و تمام کسانی عرض نکنم که زحمت بسیار کشیده‌اند و این کتاب‌ها را با این کیفیت عالی اسکن کرده‌اند و در سایت برای علاقمندان گذاشته‌اند. با این کتاب‌ها دیگر از شرّ نسخه‌های تایپی پر از غلط و نسخه‌های افست و بی‌کیفیت دستفروش‌ها خلاص شدیم. از شما ممنونم و قدردان زحمات‌تان هستم. امیدوارم که همیشه برقرار باشید
اوه!! براوو! مرسی از هد بوک و همچنین مرسی از هانیه. صادق هدایت نباید فراموش شود. او یک ایرانی اصیل بود. شخصیت داشت و انسانیت. در فرهنگ زیبا و غیر متعارف ایرانی! رشد کرده بود. زیبا می اندیشید. ایران را خیلی دوست داشت. و از ان مهمتر مردم را. زیبایی ها را می شنا خت. الودگی ها را هم می شناخت و ریشه هایش را. اه.... کجا رفتند این ادمهای بزرگ ؟ و ما اکنون در کجا ایستاده ایم؟
ما در این مملکت به صادق هدایت ها احتیاج داریم. برای زندگی بهتر. هدایت عاشق زندگی بود. و از زشتی ها متنفر. و برای فرار از زشتی ها به ناچار به مرگ پناه برد.
اگر چه حالیا دیریست کان بی‌کاروان کولی
ازین دشت غبار آلود کوچیده‌ست
و طرف دامن از این خاک دامنگیر برچیده‌ست
هنوز از خویش پرسم گاه
آه
چه می‌دیده‌ست آن غمناک روی جاده‌ی نمناک؟
چه نجوا داشته با خویش؟
پیامی دیگر از تاریکخون دلمرده‌ی سوداده کافکا؟
همه خشم و همه نفرین، همه درد و همه دشنام؟
درود دیگری بر هوش جاوید قرون و حیرت عصیانی اعصار
ابر رند همه آفاق مست راستین خیام؟
که می‌داند چه می‌دیده‌ست آن غمگین؟
دگر دیریست کز این منزل ناپاک کوچیده‌ست
و طرف دامن از این خاک برچیده‌ست

ولی من نیک می دانم
چو نقش روز روشن بر جبین غیب می‌خوانم
که او هر نقش می‌بسته‌ست، یا هر جلوه می‌دیده‌ست
نمی‌دیده‌ست چون خود پاک روی جاده‌ی نمناک

مهدی اخوان ثالث
گاهی باید نبود و ندید , وقتی باشی و ببینی میشوی صادق هدایت , مینویسی: ما رفتیم و دل شما را شکستیم .
کتابهای هدایت را نباید خواند , باید زندگی کرد تا بدانی که چه کشید از این ناکجا اباد ...
«مگر اینهمه فلاسفه و علمای اروپایی در مدح اسلام کتاب ننوشته اند؟آنهارا چه میگویی؟»از کتاب کاروان اسلام
«آنهم برای سیاست استعماری است. این کتابها دستوری است که برای داشتن ما شرقیها تالیف میکنند تا بهتر سوارمان شوند...ملل استعماری برای به دست آوردن دل آنها و با تفرقه انداختن بین هندو و مسلمان به نویسنده های طماع زرپرست وجه نقد می دهند تا این ثرهات را بنویسند».
از صادق هدایت
[quote='khodash']در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح آدم را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند این درددهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمرند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخرامیز تلقی بکنند. *صادق هدایت*[/quote]
در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح آدم را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند این درددهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمرند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخرامیز تلقی بکنند. *صادق هدایت*
یادبودنامه صادق هدایت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک