رسته‌ها
دیوان حافظ با شرح کامل ابیات
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 298 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 298 رای
نکات:
- شرح هر غزل را در صفحه روبرو مطالعه خواهید کرد.
- در این شرح بیشتر بر معانی ظاهری هر بیت تکیه شده و از تفسیر عرفانی و یا شرح ایهام های بکار رفته پرهیز گردیده تا خواننده غزل به فراخور درونیات خویش برداشتی خاص خود داشته باشد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
1010
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/08/07

کتاب‌های مرتبط

شاهنامه - جلد 6
شاهنامه - جلد 6
4.7 امتیاز
از 37 رای
ترانه های خیام
ترانه های خیام
4.7 امتیاز
از 849 رای
بهارستان سخن
بهارستان سخن
4.6 امتیاز
از 7 رای
تگرگ: مجموعه شعر
تگرگ: مجموعه شعر
4.3 امتیاز
از 3 رای
Barrack-Room Ballads
Barrack-Room Ballads
0 امتیاز
از 0 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دیوان حافظ با شرح کامل ابیات

تعداد دیدگاه‌ها:
80
صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد/......../ ورنه اندیشه ی این کار فراموشش باد
معلومه حافظ هم اهل اعتدال بوده
در اندرون من خسته دل ندانم چیست/........./ که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد/.../ وقت آن است که بدرود کنی زندان را
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم / آه اگر خرقه‌ی پشمین به گرو نستانند
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد
به‌ نظر من دو کتاب ذهن و زبان حافظ و حافظ‌ نامه‌ی آقای خرمشاهی برای درک و توضیح عمیق و تخصصی ابیات حافظ خوبه‌

"ســـایـــه ی گیســـو"
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که شد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
بعد از این نور به آفاق دهیم از دل خویش
که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد
آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد
ساقیا عمر دراز و قدحت پرمی باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بی‌حد و شمار آخر شد

عکس روی تو چو در آینه جام افتاد عارف از خنده می در طمع خام افتاد
حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد این همه نقش در آیینه اوهام افتاد
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد
غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد
چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار هر که در دایره گردش ایام افتاد
غزل گفتی ودرسفتی بیاوخوش بخوان حافظ/که بر نظم توافشاند فلک عقدثریارا
دیوان حافظ با شرح کامل ابیات
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک