رسته‌ها
مونولوگ صیغه! دیالوگ همآغوشی!
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 99 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 99 رای
.
آیا صیغه موضوعی اخلاقی است؟ همآغوشی بدون اعتقاد دینی و با رضایت طرفین چطور؟ نقش اخلاق در روابط اجتماعی و جنسی چیست؟ آیا با هر دیدی و بدون گفتگو میشود قضاوت کرد؟ تقابل قضاوت و اخلاق در چیست؟ داستانی که خواهید خواند پر از تناقض است...
این نوشته خاکستری را با خجالت نوشتم . شرم از همه کسانی که میروند و پاکت میگیرند و من فقط بغض میکنم و مینویسم ....
همچنین این اثر بدون هیچ جانبداری از دو گروه مذهبی و غیر مذهبی نوشته شد. چرا که از دید هر گروه طرف مقابل متــــهم است. متهمی که دچـــار انحـــراف میشود: طرفی از دین! و سمت دیگر از اخلاق انسانی! و هر کدام نمیتوانند بدون دیدگاه مستقل از خود دفاع کنند.
... و این خواننده است که در هرمنوتیک دارای هر نقد و نظری میتواند باشد... چراکه این داستان بعد از انتشار دیگر از آن من نیست...

طرح جلد : محسن قهاری
اجرا : بهزاد دزفولی – سحر افتخار زاده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
22
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mohsen ghahari
mohsen ghahari
1392/06/01

کتاب‌های مرتبط

جهان دوم من
جهان دوم من
5 امتیاز
از 1 رای
در نبردی مشکوک
در نبردی مشکوک
4.4 امتیاز
از 89 رای
بهار عمر
بهار عمر
4.5 امتیاز
از 44 رای
یوهانا، کلفت آقای هوفر
یوهانا، کلفت آقای هوفر
4.4 امتیاز
از 15 رای
توکای آبی
توکای آبی
4.7 امتیاز
از 15 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مونولوگ صیغه! دیالوگ همآغوشی!

تعداد دیدگاه‌ها:
318
محسن عزیز امروز بعد از مدتها کدری و تنبلی خاطر چشم به دیالوگت رسانیدم .
پیش از شروع بگویم که از انتقاد های مسخره و وقت گیر و مثلا راه باز کن خسته ام که هیچ وقت هم راهگشا نمیشوند گویا .
نویسنده باید خود در انسجام تلخی خویشتن کلماتش را صیقل دهد و گرنه که با حرف وزغ از آسمان باران نمیبارد .
البته میخواستم کمی وزغی کنم . خوشم نیامد .
هیولای زشت صیغه حرفش را همچون دیکتاتوری غاصب بر رسالت یک مردم ، مونولوگ میراند . اما هم آغوشی ی که در آن عشقی پاک ریشه دوانیده حرفش دیالوگ میشود .
همچون اتصال بال در پیله به تن یک کرم وقتی که در خوابی جهت تکامل میلولد تا پراوانه وار گل ببیوید .
این یعنی نویسنده بطن حرفش را در اسم کلام گنجانیده و دیگر به دنبال چرایی های پیچ دار لعنتی میشود نرفت . واقعا ها .
واینکه
کتاب را گشودم برای ..... . یادم نیستش راستش .
راستش را بخواهی الانی که داستان پالپ فیکشنی ایرانی ات را به اتمام رساندم قلبم ناراحت شده .
نه از لحاظ تکنیکی . از سویی دیگر ، که مرا در برهه ای از زندگانیم آزار داده و رد شده .
بماند ...
که اگر نماند در دهانم میگندند کلمات یاغی ام .
داستانت برای آدمی که شاید جوری به قصه یِ لمسِِ این وقایع رسیده آشفتگی میآفریند .
اما این آشفتگی باعث نمیشود از درک کیف گذرایی غافل شد .
اما در آخر میگویم : وقت باید که کِش بیاید . زیاد شود . گذاشته شود . برای نوشتن باید که هدر رود . وقت تنها در قبال نوشتن است که باید ذغال بشود . طلا گونگی اش برای کارهای دیگر است .
[quote='artemis_ba1392']نقد و بررسی کتاب مونولوگ ......... تهیه و به سایت افزوده شد
با سپاس از جناب قهاری عزیز
و سپاس از مدیران سایت برای تأیید[/quote]
دوست عزیز ،خانم دکتر دادرس گرانمایه
بی گمان زحمت شما در جمع آوری نقدهای پای کتاب قابل جبران نیست، با این حال ارادت و سپاس بی کرانم را پذیرا باشید.
پر از معجزه شادی باشید...
نقد و بررسی کتاب مونولوگ ......... تهیه و به سایت افزوده شد
با سپاس از جناب قهاری عزیز
و سپاس از مدیران سایت برای تأیید
جالب بود من که به شخصه حس زیبایی داشتم با تصویرسازی های نویسنده آهنگی هم که با کتاب بود بسیار جو عالی میداد الان که داشتم میخوندمش هوا بارونی بود وای چی بود عالی8-)
[quote='alizanjanii']داستانتونو همین الان تموم کردم. ............[/quote]
علی عزیز
زحمت کشیدید و منت گذاشتید. سپاس ازشما...
عمری باشد و امیدی در آینده ...
داستانتونو همین الان تموم کردم. داستان خیلی خوبی بود.گمونم موقع نوشتن روایت دوم مخصوصا روایت سوم موسیقی chopin funeral march خاموش کردین و یه چیز دیگه گوش دادین;-)
[quote='joghde pir']آقای قهاری عزیز
................
اما روایت سوم داستان ..........
خیلی ممنونم که نوشتتون رو با ما درمیون گذاشتین[/quote]
سپاس از شما آرمین عزیز .لطفتان پاینده.
آقای قهاری عزیز
درود بر شما
هرچند در حد نقد نوشتتون نیستم ولی میخوام چند مورد که نظر شخصیم هست رو باهاتون درمیون بذارم
اول اینکه بهتون تبریک میگم بابت داستان خیلی خوبی که نوشتین
شخصیت ها خیلی خوب و ملموس ساخته شده بودن مخصوصا دوست سید که چون شباهت خیلی زیادی به خودم داشت منو بیشتر درگیر داستان کرد
همچنین موضوع داستان که شخصه خیلی درگیرش بودم ازونجایی که خیلی شدید مخالف صیغه ام و معتقدم همخوابی با عشق گناهش خیلی کمتر از صیغست برام خیلی جالب بود که تونستین بی طرفانه بنویسین داستانتون رو
اما روایت سوم داستان که یه جورایی زد تو ذوق خودم،یعنی حس کردم اون سنگینی و ابهت داستان رو اورد پایین و خیلی دوست داشتم داستان بعد از روایت سید تموم بشه
خیلی ممنونم که نوشتتون رو با ما درمیون گذاشتین
.
.
.... دو هزارمین دانلود این کتاب را تقدیم میکنم به یک شخص و یک گروه:
به بانو " مهسا " بپاس پاسخگوییشان و حضور گرامییشان
و به همه نویسندگان کتابناکی عزیزکه پشتیبانی شان را دریغ نکردند .
با امید به آینده.
[quote='a16t']من این کتاب را نخوانده ام اما چون دیدم نویسنده نوشته که بدون تعصب نگاشته است خوشم آمد صیغه میغه چمی دونم پارتنری همه اینها فقط به یک شرط که اخلاق و وجدان رعایت بشه و صرف تمتع نباشه به نظر من یکی هست ولی در صیغه چیزی هست که قانونی است و قانون اگر بچه ای به دنیا بیاید حمایت می کند زن بلاتکلیف نیست و مهریه دارد و ....به نظرم افراط و تفریط در هر سوی قضیه بد است[/quote]
درود
خوشحالم بالاخره یکی مثل شما با نظری تقریبا متفاوت پیدا شد....
امیدوارم پس از خواندن هم ، از عقیده شما آگاه شوم....
سپاس
.
مونولوگ صیغه! دیالوگ همآغوشی!
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک