رسته‌ها
بهار عمر
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 40 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 40 رای
رمانی (بیشتر شبیه خاطره نویسی) است انتقادی به شرایط اجتماعی-اقتصادی و سنتهای عقیدتی جامعه که نویسنده جابجا از طریق هنر ادبی و یا بیان صریح درباره شرایط جامعه و عقاید خرافاتی آن سخن میگوید و همچنین از عقاید شخصی خود درباره جامعه و زندگی سخن فراوان میگوید.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
127
آپلود شده توسط:
mrezie67
mrezie67
1390/04/04

کتاب‌های مرتبط

کجا بجویم تو را ؟
کجا بجویم تو را ؟
5 امتیاز
از 1 رای
مغازلات برزخ
مغازلات برزخ
3.5 امتیاز
از 4 رای
مردی که قبر پدرش را فروخت
مردی که قبر پدرش را فروخت
4.5 امتیاز
از 19 رای
اتهام
اتهام
3.7 امتیاز
از 7 رای
داستان جاوید
داستان جاوید
4.5 امتیاز
از 49 رای
زن بهانه گیر
زن بهانه گیر
4.6 امتیاز
از 17 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی بهار عمر

تعداد دیدگاه‌ها:
4
:-)
دوست گرامی mrezie67
تا آ«جا که من متوجه شدم این کتاب قسمت دوم "گلهایی که در جهنم میروید " هستش لطفا" لینکش را آزاد کنید البته در صورت امکان.
گذشت عمر و تو گویی خیال و خوابی بود
گذشته حسرت و آینده چون سرابی بود
نبود لایق تفسیر و در خور تعبیر
نه زندگی که پریشان خیال و خوابی بود
براستی که ز دریای بی کران وجود
وجود ناقص ما فی المثل حبابی بود
سری بدست نیامد مرا ز رشته ی عمر
که سر به سر گرهی بود و پیچ و تابی بود
چه رازها که نگفتیم و بارها در دل
نهفته ماند چو گنجی که در خرابی بود
ز عمر طرف نبستیم جز در آن محفل
که همزبان قلمی، همنشین کتابی بود

ز تیرگی چو شبی زندگی گذشت و در آن
فروغ عشق و جوانی چو ماهتابی بود
بشستمی همه با آب دیده دفتر عمر
در آن اگر نه از آیین عشق، بابی بود
ز عمر دوره ی برجسته شباب "نسیم"
درست همچو حبابی، به روی آبی بود
علی صدارت (نسیم)
پی نوشت:
1.
ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم
دریاست! چه سَنجد، که بر این موج خسی رفت؟!

هوشنگ ابتهاج
2.
انسان، دریای کوچکی است ایستاده در ساحل یک قطره ی بزرگ!
زنده یاد سید حسن حسینی
از کتاب خوبی که آپلود کردی بسیار سپاسگذارم.زمان طولانی به دنبالش میگشتم.8-)
بهار عمر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک