تمام ناتمام من...
امتیاز دهید
داستان پیش رو حاصل تجربه ای است مشترک در حیطه " داستان نویسی کارگاهی " .
نتیجه همپوشانی فکری دو نویسنده که شوق همنویسی و همکاری، تفکرات ناهمگونشان را حول یک موضوع واحد با هم همراه کرده است.
امید است خواننده نیز - چه خواننده مدرن ، چه خواننده سنتی و رمانتیست - در لحظات این اثر شریک شود و همراه داستان باشد.
بیشتر
نتیجه همپوشانی فکری دو نویسنده که شوق همنویسی و همکاری، تفکرات ناهمگونشان را حول یک موضوع واحد با هم همراه کرده است.
امید است خواننده نیز - چه خواننده مدرن ، چه خواننده سنتی و رمانتیست - در لحظات این اثر شریک شود و همراه داستان باشد.
آپلود شده توسط:
sahareft
1392/05/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تمام ناتمام من...
این روزا اتفاقات جالبی تو کتابناک می افته که باعث میشه کم کم کتابناک بتونه به یه کارگاه نویسندگی تبدیل بشه و این بسی خوشحال کننده است.
......اما چیزی که در این داستان بیشتر به چشم من میخورد گذشتن کل داستان از یک فیلتر است....
امیدوارم شاهد کارهای بیشتری از این دو نویسنده عزیز باشیم...
شادو پیروز باشید.....[/quote]
ممنون ماهور گرامی از وقتی که گذاشتید البته منظورتان از گذشتن داستان از یک فیلتر را متوجه نشدم :)
بله من به قول خودتون همراه بودم و تا انتها چند بار آمدم "البته بدون کشیدن 30گار و نوشیدن چای"!!!ولی ذهنم پر از علامت سواله
شاید اگر باقی دوستان برداشتشونو بگن راحت تر بتونم داستان رو دریابم
ممنون از شما[/quote]
بله حتما همینطور خواهد بود....
بله من به قول خودتون همراه بودم و تا انتها چند بار آمدم "البته بدون کشیدن 30گار و نوشیدن چای"!!!ولی ذهنم پر از علامت سواله :stupid:
شاید اگر باقی دوستان برداشتشونو بگن راحت تر بتونم داستان رو دریابم ;-)
ممنون از شما:baaa:
این روزا اتفاقات جالبی تو کتابناک می افته که باعث میشه کم کم کتابناک بتونه به یه کارگاه نویسندگی تبدیل بشه و این بسی خوشحال کننده است.
نوشتن کار بسیار سختی ست و این سختی زمانی بیشتر می شود که دو نویسنده از دو جنس مخالف،با ایده هایی متفاوت بنویسند.
حال میرویم سر اصل مطلب:::
روایت ها به خوبی نوشته شده بود و فضاسازی اتاق ها،افراد،خیابان و... انسان را به همزاد پنداری دعوت می کند.
فضایی سرد و بی روح و پر از دلشدگی...
احساسات داستان به خوبی درک می شود و کاملا اجتماعیست.
اما به نظرم گاهی نگارش روایت ها بیش از اندازه بهم شبیه بود،وقتی میخواهیم دو روایت از دوشخص بگوییم قطعا نگارش ها ،نوع دید و بیان حرف ها متفاوت می شود،برای مثال وقتی دونفر میخواهند یک موضوع را بیان کنند هر کدام با نوعِ سخن خودتعریف می کنند،اما چیزی که در این داستان بیشتر به چشم من میخورد گذشتن کل داستان از یک فیلتر است که همه چیز را در یک قالب قرار داده و تفاوت ها را کم رنگ کرده است.
البته این نظریست که بلافاصله در حین خواندن داستان به فکرم رسید.
امیدوارم شاهد کارهای بیشتری از این دو نویسنده عزیز باشیم...
شادو پیروز باشید.....
پایان روایت اول از یه دختر حرف میزنه با ویژگی خاصش ، آیا روایت دوم از زبان همون دختره س؟
سبک کارو ک متوجه شدیم به چ صورته ،ولی اگه لطف کنین در مورد خود داستان توضیح بدین ممنون میشیم
سبـــــــــــــــز باشید [/quote]
دوست عزیز البته نمیدونم آیا داستانو کامل خوندید یا نه...چون هر چه داستان جلو میره این روابط روشن تر میشه..اما اجازه بدید
نویسنده درباره داستان خودش توضیح نده و این خوانندست که باید برداشت خودش رو بگه ...اگه سوالی باشه که در مورد مفهوم داستان باشه
نویسنده نمیتونه حرفی بزنه ولی اگه در مورد تکنیک یا هر چیزی که خارج از این باشه البته که در خدمت دوست عزیزی چون شما خواهیم بود
حق بدید که بعد از خلق یک اثر هنری خالق دیگه حرفهاشو زده و اثر دیگه متعلق به خودش نیست...
شاد باشید...
پایان روایت اول از یه دختر حرف میزنه با ویژگی خاصش ، آیا روایت دوم از زبان همون دختره س؟
سبک کارو ک متوجه شدیم به چ صورته ،ولی اگه لطف کنین در مورد خود داستان توضیح بدین ممنون میشیم:baaa:
سبـــــــــــــــز باشید :-)
در کار جمعی بسیار مهم است که 1-اعتماد کنی و 2-مسئول باشی تا یک بده بستان شکل بگیرد و یک سیکل بازنگری-بازسازی -چه روی کار هر نویسنده و چه در مسیر یابی کلی داستان- از ابتدا تا انتها به کار بیفتد.
در شکل کارگاهی هم مهم است که در یک چارچوب مشخص ذهنت را برای تغییرات باز بگذاری و اجازه بدهی اتفاقات بیفتند و از آنها به نحو خلاقانه بهره بگیری. خیلی از چیزها در کار کارگاهی از پیش تعیین شده نیستند بخصوص که نمی توانی فکر طرف مقابل را از قبل بخوانی. پس یک قاب معین وجود دارد اما داخل قاب غیرقابل پیش بینی است. باید در لحظه تصمیم بگیری. اما مطمئنا این تصمیمات هم خودآگاه و هم به طور ناخوداگاه توسط همکاران هدایت می شوند؛ هرکس به نسبت تجربه و دانشی که در آن حیطه(در اینجا نویسندگی) دارد، به کار جهت می دهد و دائم در حال تطابق نقشها و رنگهای داخل قاب با چارچوب معین دور آن است.
امیدوارم این توضیحات برای دوستان مفید باشد
امیدوارم همه دوستان این کتاب را دانلود و در موردش بحث کنند که این بزرگترین حمایت و تشویق واسه نویسندههای با ذوق ما هستش.
راستی چرا در نوشتن نام نویسنده ها اول نوشته شده محسن بعدش سحر ؟؟؟مگر خانم ها مقدم نیستند؟؟
توجه : هدفم از پرسیدن سئوال آخر فقط اهداف شیطانی و دعوای بین نویسندهها بود و بس.(علامت شکلک خیلی اهریمنی)[/quote]
سهیل عزیز.نوشتن اشتراکی یه کار تمرینی کارگاهیه که در کارگاههای داستان نویسی به صورت معمول انجام میشه ( البته برای نزدیکی فکر و به نوشته در آمدن افکار)
امیدوارم از این کار که اولین در این سایت هست استقبال بشه و نویسنده های دیگه هم این روش رو تمرین کنند چون تجربه خوبی خواهد بود...
اما اینکه چرا اسم من اول اومده منم الان دیدم !!...... راستش در این کتاب به اندازه کافی دعوا ی نویسندگی شده !!:D و الان دیگه اشباع شدیم :))
ممنون از لطفت . منتظر دیدگاههای شما عزیزان هستیم....
امیدوارم همه دوستان این کتاب را دانلود و در موردش بحث کنند که این بزرگترین حمایت و تشویق واسه نویسندههای با ذوق ما هستش.8-)
راستی چرا در نوشتن نام نویسنده ها اول نوشته شده محسن بعدش سحر ؟؟؟مگر خانم ها مقدم نیستند؟؟
توجه : هدفم از پرسیدن سئوال آخر فقط اهداف شیطانی و دعوای بین نویسندهها بود و بس.(علامت شکلک خیلی اهریمنی);-)
_ ........................................با هم به گند بکشیم...
(از متن کتاب)