رسته‌ها
عروس دره
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 6 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 6 رای
✔کتاب با زبانی ساده و روان، نگاشته شده است. این داستان با پرداخت مناسب شخصیت‌ها، توصیف عمیق‌ترین احساسات و افکار آن‌ها و هم‌چنین با بیان دقیق جزئیات صحنه‌ها، نوشته شده و شما را با خود همراه خواهد کرد.

در بخشی از رمان عروس دره می‌خوانیم:
در سخت‌ترین لحظه ها، آنگاه که به فردا هم امیدی نیست. آخرالزمان است. روزگار بیداد و نامردی است. در لحظه مرگ و زندگی، در زمان وحشت و نامیدی، عشق خفته بیدار شده بود. نویدی بود بر ماندن، بر زندگی، بر حیات. دخترک همچنان مبهوت نگاه می‌کرد. می‌شد از نگاهش خواند که می‌گوید این چه هنگام است و این مرد در این بحبوبه چه می‌خواهد. لازم به سوال نبود خبر مرگ حکیم صاحبی پیش از این به شهر رسیده بود. هر چند شعبان از عشق هوشنگ هیچ نمی‌دانست. گمان بر آن داشت که هوشنگ چون او سر در مبارزه دارد و به این جهت تاهل اختیار نکرده است. خبر سکونت حکیم صاحبی و اهل و عیالش در الموت و مرگش را هم شعبان به هوشنگ داده بود.
چشم های پوریا چون آیینه بود. چون جام جهان نما، سبز چون باغ بود و مست چون نرگس شهلا.
آیینه
چشم و چراغم آیینه
خسته‌ام، زنگاری‌ام
از هراس و مصلحت‌ها عاری‌ام
آیینه، ای مهربانم فاش گو
از شکستن تا به کی ترسیدنت
لب گشا ای نازنینم بازگو.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
182
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
f.fariborz
f.fariborz
1398/11/04

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عروس دره

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
PDF
2 مگابایت
عروس دره
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک