غلط ننویسیم
نویسنده:
ابوالحسن نجفی
امتیاز دهید
(فرهنگ دشواریهای زبان فارسی)
کتاب غلط ننویسیم با عنوان فرعی «فرهنگ دشواریهای زبان فارسی» کتابی است از ابوالحسن نجفی زبان شناس، نویسنده، مترجم و پژوهشگر برجستهٔ معاصر که دربارهٔ غلطهای رایج در زبان فارسی نوشته شده است.
در مقدمهٔ کتاب، ابوالحسن نجفی در بارهٔ غلطهای املایی میگوید:
سخن گفتن به فارسی برای کسانی که این زبان را از کودکی آموختهاند ظاهرا کار آسانی است، ما به همان سادگی که نفس میکشیم با دیگران نیز سخن میگوئیم. اما نوشتن به فارسی به این آسانی نیست. هنگامی که قلم به دست میگیریم تا چیزی بنویسیم، حتی اگر یک نامه کوتاه باشد، غالبا درنگ میکنیم و با خود میگوییم: آیا «آذوقه» درست است یا «آزوقه»؟ «چمدان» یا «جامهدان»؟ «حوله» یا «هوله»؟ «بوالهوس» یا «بلهوس»؟ «خواروبار» یا «خواربار»؟ «طوفان» یا «توفان»؟ «خشنود» یا «خوشنود»؟ «لشکر» یا «لشگر»؟ «انزجار» یا «انضجار»؟ «بنیانگذار» یا «بنیانگزار»؟ نواری که روی زخم میبندند آیا «تنظیف» است یا «تنزیب»؟ هوا «صاف» است یا «صافی»؟ «نواقص» باید گفت یا «نقایص»؟ رئیسم دچار «غیظ» شده است یا «غیض»؟ به من «مظنون» شده است یا «ظنین»؟ و من دچار «محذور» شدهام یا «محظور»؟ آیا حسابم را با طلبکارم «تصفیه» کردهام یا «تسویه»؟ آیا او میخواهد برای دخترش «جهاز» بگیرد یا «جهیز» یا «جهیزیه» یا «جهازیه»؟ آیا درآمد من دچار «نکس» شده است یا «نکث»؟ و آیا اصلا این دو کلمه به معنای «کاهش» است؟
و سپس اشاره میکند که در این کتاب غیر از غلطهای املایی به غلطهای انشایی، و استعمال نادرست واژهها، از جمله واژههای مأخوذ از بانهای خارجی، و نیز اشتباهات صرفی و نحوی و بهخصوص آنچه به نام گرتهبرداری معروفی است، یعنی ترجمهٔ لفظ به لفظِ اصطلاحات و ترکیبات خارجی نیز پرداختهاست:
تردید ما همیشه از بابت املا یا معنای کلمات نیست. وانگهی برای رفع این مشکل کافی است که به یک لغتنامه معتبر مراجعه کنیم و جواب خود را در آن بیابیم. هنگام نوشتن، سوالهای بسیار دیگری نیز برای ما مطرح میشود که جواب به آنها را در لغتنامههای موجود به دشواری میتوان یافت یا اصلا نمیتوان یافت. مثلا آیا من «استعفا دادهام» یا «استعفا کردهام»؟ آیا «بعض شبها» یا «بعضی از شبها» دچار بیخوابی میشوم؟ آیا «پیشنهادی را که رسیده بود پذیرفتم» یا «پیشنهادی که رسیده بود را پذیرفتم»؟ آیا خانه ما «در جنب مسجد» است یا «جنب مسجد»؟ برگها از درخت «فرو افتاد» یا «فرو افتادهاند»؟ آیا «آنچه گفتی» شنیدم یا «آنچه که گفتی» یا «آنچه را گفتی» یا «آنچه را که گفتی»؟ آیا باید بگویم: «با او نه دوستی و نه آشنایی دارم» یا «با او نه دوستی و نه آشنایی ندارم» یا «با او نه دوستی دارم و نه آشنایی»؟ و سؤالهایی بسیار دیگر.
وقتی کتاب «غلط ننویسیم» منتشر شد، زبانشناس نامدار دکتر محمدرضا باطنی مقالهای در نقد آن با عنوان «اجازه بدهید غلط بنویسیم» نوشت.
بیشتر
کتاب غلط ننویسیم با عنوان فرعی «فرهنگ دشواریهای زبان فارسی» کتابی است از ابوالحسن نجفی زبان شناس، نویسنده، مترجم و پژوهشگر برجستهٔ معاصر که دربارهٔ غلطهای رایج در زبان فارسی نوشته شده است.
در مقدمهٔ کتاب، ابوالحسن نجفی در بارهٔ غلطهای املایی میگوید:
سخن گفتن به فارسی برای کسانی که این زبان را از کودکی آموختهاند ظاهرا کار آسانی است، ما به همان سادگی که نفس میکشیم با دیگران نیز سخن میگوئیم. اما نوشتن به فارسی به این آسانی نیست. هنگامی که قلم به دست میگیریم تا چیزی بنویسیم، حتی اگر یک نامه کوتاه باشد، غالبا درنگ میکنیم و با خود میگوییم: آیا «آذوقه» درست است یا «آزوقه»؟ «چمدان» یا «جامهدان»؟ «حوله» یا «هوله»؟ «بوالهوس» یا «بلهوس»؟ «خواروبار» یا «خواربار»؟ «طوفان» یا «توفان»؟ «خشنود» یا «خوشنود»؟ «لشکر» یا «لشگر»؟ «انزجار» یا «انضجار»؟ «بنیانگذار» یا «بنیانگزار»؟ نواری که روی زخم میبندند آیا «تنظیف» است یا «تنزیب»؟ هوا «صاف» است یا «صافی»؟ «نواقص» باید گفت یا «نقایص»؟ رئیسم دچار «غیظ» شده است یا «غیض»؟ به من «مظنون» شده است یا «ظنین»؟ و من دچار «محذور» شدهام یا «محظور»؟ آیا حسابم را با طلبکارم «تصفیه» کردهام یا «تسویه»؟ آیا او میخواهد برای دخترش «جهاز» بگیرد یا «جهیز» یا «جهیزیه» یا «جهازیه»؟ آیا درآمد من دچار «نکس» شده است یا «نکث»؟ و آیا اصلا این دو کلمه به معنای «کاهش» است؟
و سپس اشاره میکند که در این کتاب غیر از غلطهای املایی به غلطهای انشایی، و استعمال نادرست واژهها، از جمله واژههای مأخوذ از بانهای خارجی، و نیز اشتباهات صرفی و نحوی و بهخصوص آنچه به نام گرتهبرداری معروفی است، یعنی ترجمهٔ لفظ به لفظِ اصطلاحات و ترکیبات خارجی نیز پرداختهاست:
تردید ما همیشه از بابت املا یا معنای کلمات نیست. وانگهی برای رفع این مشکل کافی است که به یک لغتنامه معتبر مراجعه کنیم و جواب خود را در آن بیابیم. هنگام نوشتن، سوالهای بسیار دیگری نیز برای ما مطرح میشود که جواب به آنها را در لغتنامههای موجود به دشواری میتوان یافت یا اصلا نمیتوان یافت. مثلا آیا من «استعفا دادهام» یا «استعفا کردهام»؟ آیا «بعض شبها» یا «بعضی از شبها» دچار بیخوابی میشوم؟ آیا «پیشنهادی را که رسیده بود پذیرفتم» یا «پیشنهادی که رسیده بود را پذیرفتم»؟ آیا خانه ما «در جنب مسجد» است یا «جنب مسجد»؟ برگها از درخت «فرو افتاد» یا «فرو افتادهاند»؟ آیا «آنچه گفتی» شنیدم یا «آنچه که گفتی» یا «آنچه را گفتی» یا «آنچه را که گفتی»؟ آیا باید بگویم: «با او نه دوستی و نه آشنایی دارم» یا «با او نه دوستی و نه آشنایی ندارم» یا «با او نه دوستی دارم و نه آشنایی»؟ و سؤالهایی بسیار دیگر.
وقتی کتاب «غلط ننویسیم» منتشر شد، زبانشناس نامدار دکتر محمدرضا باطنی مقالهای در نقد آن با عنوان «اجازه بدهید غلط بنویسیم» نوشت.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غلط ننویسیم
[/quote]
دستور زبان ما ار عربها وامگیری نشده است! دستور زبان پارسی نو مانند پارسی میانه هندواروپایی است. چرا درباره چیزی که نمیدانید دیدگاه میگذارید؟ از روی سوگیری و رشک ورزی سخن نگویید. زبان ما بسیاری از برابرهای این واژه های بیگانه را دارد و اندکی از آنها را که ندارد میتواند بسازد زیرا زبان ما یک زبان زایا و توانا است، همین را بس که بروید برابرهای واژه های بیگانه انگلیسی را در پارسی و عربی بسنجید. خود عربی آکنده از واژگان بیگانه عربی شده است که خودشان به آن معربات میگویند. خود زبان انگلیسی امروزه از واژگان بیگانه پر است. واژگان پارسی درون آن کم نیست به ویکی پدیا نگاه کنید: متن لینک حافظ و سعدی هر چه باشند، سخندانان جهان ارزش آنها را میداند. گوته شیفته حافظ و رالف والدو امرسون شیفته سعدی بود. همین چامه سرایان، گنجینه ایی از واژگان پارسی هستند. همچنین ما کسانی مانند فردوسی و خیام را داشته ایم. دبیره یا رسم الخط عربی خودش برگرفته از دبیره پارسی است. میتوانید به دبیاچه "نامه پهلوانی" نوشته فریدون جنیدی و یا به "دبیره" ذبیح بهروز (از 47 به آن ور) نگاه کنید. درباره افغانستان هم چنین سخنی را بنده نشنیده ام و تا کنون اینگونه نشده است. گذشته از این کُندیتان را در آزمون زبان فارسی به دیگران گسترش ندهید، 55 تن تا کنون از این کتاب خوششان آمده است و کاربری با نام اتیفرد پاسختان را داد. ایشان زبانشناس هست، چشم دارید درباه چه بنویسد؟ برود درباره مردم سالاری و اسلامگرایی و اینگونه چیزها بنویسد؟
عطف به مطالب این کتاب، آقای محمدرضا باطنی مقاله ای نوشتند تحت عنوان "اجازه دهید غلط بنویسیم" و در آن به پاره ای از نکات مورد اشاره مرحوم نجفی خرده گرفتند. از حق نگذریم، چند تایی از آن اشکالات را بجا دیدم ولی موارد زیادی هم می شد حق را به مرحوم نجفی داد. مرحوم نجفی از آن مقاله استقبال کردند و ویرایش های جدید کتاب را تصحیح نمودند. به درستی می توان گفت "غلط ننویسیم"، نقش بسیار پر رنگی در پیرایش زبان فارسی داشته است. بخصوص که جای خالی چنین کتابی در زبان فارسی احساس می شد.
جای تاسفه که همه کتاب کیمیاگر را میشناسند و پایولو کوئیلو با این کتاب شهرت جهانی یافت و جز پر فروشترین های تاریخ شد اما هیچکی نمیدونه که این کتاب یه سرقت ادبی از مولوی خودمونه.
بود یک میراثی مال و عقار
جمله را خورد و بماند او عور و زار
مال میراثی ندارد خود وفا
چون بناکام از گذشته شد جدا
او نداند قدر هم کاسان بیافت
کو بکد و رنج و کسبش کم شتاف
نقد رفت و کاله رفته و خانهها
ماند چون چغدان در آن ویرانهها
گفت یارب برگ دادی رفت برگ
یا بده برگی و یا بفرست مرگ
چون تهی شد یاد حق آغاز کرد
یا رب و یا رب اجرنی ساز کرد
خواب دید او هاتفی گفت او شنید
که غنای تو به مصر آید پدید
رو به مصر آنجا شود کار تو راست
کرد کدیت را قبول او مرتجاست
در فلان موضع یکی گنجی است زفت
در پی آن بایدت تا مصر رفت
چون ز بغداد آمد او تا سوی مصر
گرم شد پشتش چو دید او روی مصر
لیک نفقهش بیش و کم چیزی نماند
خواست دقی بر عوامالناس راند
گفت شب بیرون روم من نرم نرم
تا ز ظلمت نایدم در کدیه شرم
اندرین اندیشه بیرون شد بکوی
واندرین فکرت همی شد سو به سوی
ناگهانی خود عسس او را گرفت
مشت و چوبش زد ز صفرا تا شکفت
اتفاقا اندر آن شبهای تار
دیده بد مردم ز شبدزدان ضرار
تا خلیفه گفت که ببرید دست
هر که شب گردد وگر خویش منست
در چنین وقتش بدید و سخت زد
چوبها و زخمهای بیعدد
نعره و فریاد زان درویش خاست
که مزن تا من بگویم حال راست
گفت اینک دادمت مهلت بگو
تا به شب چون آمدی بیرون به کو
تو نهای زینجا غریب و منکری
راستی گو تا بچه مکر اندری
انبهی از تست و از امثال تست
وا نما یاران زشتت را نخست
گفت او از بعد سوگندان پر
که نیم من خانهسوز و کیسهبر
من نه مرد دزدی و بیدادیم
من غریب مصرم و بغدادیم
قصهی آن خواب و گنج زر بگفت
پس ز صدق او دل آن کس شکفت
بوی صدقش آمد از سوگند او
سوز او پیدا شد و اسپند او
گفت نه دزدی تو و نه فاسقی
مرد نیکی لیک گول و احمقی
بر خیال و خواب چندین ره کنی
نیست عقلت را تسوی روشنی
بارها من خواب دیدم مستمر
که به بغدادست گنجی مستتر
در فلان سوی و فلان کویی دفین
بود آن خود نام کوی این حزین
دیدهام خود بارها این خواب من
که به بغدادست گنجی در وطن
هیچ من از جا نرفتم زین خیال
تو به یک خوابی بیایی بیملال
گفت با خود گنج در خانهی منست
پس مرا آنجا چه فقر و شیونست
بر سر گنج از گدایی مردهام
زانک اندر غفلت و در پردهام
زین بشارت مست شد دردش نماند
صد هزار الحمد بی لب او بخواند
باز گشت از مصر تا بغداد او
ساجد و راکع ثناگر شکرگو
خانه آمد گنج را او باز یافت
کارش از لطف خدایی ساز یافت.
خیلی مورد نیازم هستش
باوجود این زبان فارسی برای خود من مثل یک دردانه عزیز و گرانبهاست و بسیار احساس خوشبختی میکنم که میتونم فارسی بخونم .
زبان فارسی دریست به زیبایی بیکران ادبیات فارسی و من احساس میکنم خیلی خوش شانس بوده ام که کلید این در را (دانستن زبان فارسی) دارم :x:x:x:x:x:x:x:x:x:x:x
چین پیشرفته است، برزیل، کره و ... اما خیلی کم میبینی کسی چینی یا کره ای بلد باشه، چرا؟
چون زبان کشور پیشرفته مورد توجه نیست بلکه گستردگی دسترسی به مطالب تو زبان مقصد برا همه مهمه، شما انگلیسی یاد میگیری چون از آموزش بستن بند کفش تا خلبانی با هواپیما بوئینگ رو با یا جستجوی ساده میتونی پیدا کنی (:
اما فارسی چی؟ بحث سر جهانی سازی فارسی نیست. بحث سر اینه که ما مطلب به زبون فارسی کم داریم و کسی سرمایه گذاری نکرده رو زبونمون از هیچ جهتی، مجبوریم که انگلیسی یاد بگیریم! مجبور! و هیچکی هم مجبور نیست فارسی یادبگیره.
فارسی نسبت به خیلی زبان ها ساده تره.[/quote]
تعریف شما از پیشرفته با من فرق داره.
اینجا جاش نیست. من توی پیام خصوصی عرض میکنم:D:D
اما راجع به در دسترس بودن و . . . چرا با یه جستجوی ساده میتونی به منابع برسی؟ بخاطر گستردگی زبانه! نه چون منابع گسترده اس پس زبانشون اهمیت داره!:-)
ما مطلب به فارسی کم داریم چون تقاضا براش کمه. چون بیای مطلب فارسی رو بگیری بعد چی بشه؟ کجا استفاده کنی؟ زبانش جایی کاربرد نداره. دقیقا همونی که گفتید "هیچکس مجبور نیست فارسی یاد بگیره"
زبان فارسی اصلا ساده نیست و به این مهم توی اکثر کتابای دستور زبان اشاره شده و من خودم الان شاگردی دارم که بهش فارسی یاد میدم و باوجود اینکه چینی، اسپانیایی و فرانسوی رو هم (جدا از انگلیسی) بلده به سخت بودن این زبان اعتراف کرده. ما چون فارسی زبان مادریمونه انقدر به نظرمون ساده اس!
الان زبان کشورهای پیشرفته بیشتر مورد توجه قرار میگیره.
[/quote]
اصلا درست نیست (:
چین پیشرفته است، برزیل، کره و ... اما خیلی کم میبینی کسی چینی یا کره ای بلد باشه، چرا؟
چون زبان کشور پیشرفته مورد توجه نیست بلکه گستردگی دسترسی به مطالب تو زبان مقصد برا همه مهمه، شما انگلیسی یاد میگیری چون از آموزش بستن بند کفش تا خلبانی با هواپیما بوئینگ رو با یا جستجوی ساده میتونی پیدا کنی (:
اما فارسی چی؟ بحث سر جهانی سازی فارسی نیست. بحث سر اینه که ما مطلب به زبون فارسی کم داریم و کسی سرمایه گذاری نکرده رو زبونمون از هیچ جهتی، مجبوریم که انگلیسی یاد بگیریم! مجبور! و هیچکی هم مجبور نیست فارسی یادبگیره.
فارسی نسبت به خیلی زبان ها ساده تره.