رسته‌ها
فهم آدمی و مبانی توسعه سیاسی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 32 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 32 رای
از منظر جامعه شناسی انسان موجودی اجتماعی و سیاسی است که در مسیر تاریخی خود از موجودی بدوی تا رسیدن به جامعه مدنی و تکثر گرا، فراز و نشیب سختی های سختی را از سر گذرانده است .
انسان یگانه موجود ناطقی است که می اندیشد و شک می کند و با آگاهی از مرگ خود به عوالم غیر مادی نیز فکر می کند. در روند تکامل مدنیت، اسطوره و دین و فلسفه انعکاسی از فهم آدمی از جهان پیرامون خود بوده اند که هم گام با تحولات سیاسی ،اقتصادی و پویش های علمی، این دیدگاه ها و نگرش ها نیز مانند همه چیزهای دیگر جهان انسانی دستخوش تحول و دگرگونی شده اند. هیچکس را یارای دسترسی به کل حقیقت نیست، اما همین تلاش تراژدیک انسانی است که زندگی را با معنا می‌کند، و به انسان این توانایی را می دهد که افق های فکریش را ارتقا دهد و به جای اخلاق بندگی و پیروی محض از کلان روایت ها و گفتمان های حاکم، شک کند و دوباره بیندیشد
هدف این رساله کوتاه ارزیابی و نقد آرای اندیشمندان و فلاسفه تأثیر گذار در تبیین جهان بینی انسان و نقش آنان در تحول ساختارهای مدنی و سیاسی جامعه بشری به خصوص از عصر روشنگری در اروپا تا دوران معاصر است.
بخش اول
فلاسفه بزرگ یونان و جهان بینی متافیزیکی (ایده آلیسم )
بخش دوم
عصر تجربه گرائی و فلاسفه سیاسی
بخش سوم
عقل پرسشگر و پیشگامان جامعه مدنی
بخش چهارم
تحولات اجتماعی ،بی ثباتی امر اخلاقی و بار سنگین هستی
بخش پنجم
دموکراسی توسعه گرا(جامعه مدنی ) و جامعه شناسی جباریت
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
66
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی فهم آدمی و مبانی توسعه سیاسی

تعداد دیدگاه‌ها:
16
میلان کوندرا Milan Kundera نویسنده معاصر چک معتقد است «هر محققی برای اثبات درستی یک فرضیه علمی فیزیک، می تواند دست به آزمایش بزند، اما بشر – چون فقط یک بار زندگی می کند – هیچ امکان به اثبات رساندن فرضیه ای از طریق تجربه شخصی خویش ندارد و نمی توان آن را با زندگی های گذشته مقایسه کرد یا در آینده تصحیح نمود.» و همین انتخاب یگانه است که بار هستی را سنگین می کند.
هایدگر گفته است سه بعد اساسی و بنیادین انسان ( آگاهی، آفرینندگی ، و آزادی) است ،با این تعریف دشمنان انسان خیلی مشخص اند:
دشمنان آنهایی هستند که انسان را از توجه و بار وری این سه بعد باز می دارد .
**** ****
دکتر شریعتی در گفتاری اشاره کرده است یکی ار دشمنان اصلی روشنفکران کتاب زدگی است که فلسفه بافی می کنند ،توجیح می کنند وراه حل هایی غیرعملی ارائه می دهند و هیچ می بافند .
در بخشی از جامعه ما هم گلایه کردن و عقیمی در آفرینندگی و چاره اندیشی را فرا افکنی کردن و همه گناه را به گردن حکومت و مردم انداختن جزئی لاینفک از اداهای روشنفکری شده است و بقول معروف از ماست که بر ماست .
• احزاب سیاسی فقط به عنوان بخشی از کلیتی به نام جامعه مدنی محسوب می شوند و تشکل مردم در نهاد هائی چون :
سازمان‌های داوطلبانه خصوصی (پی.او.وی) ،سازمان‌های مردمی، سازمان‌های اجتماع محور؛ سازمان‌های اجتماعی و گروه‌های شهری ؛ باشگاه‌ ؛ سازمان‌های
، بنیادهای اجتماعی غیرانتفاعی ، باشگاه‌های شهری؛ اتحادیه‌های تجاری؛ گروه‌های جنسیتی، مذهبی، فرهنگی ،خیریه‌ها ، باشگاه‌های ورزشی و اجتماعی؛ تعاونی‌ها ؛ گروه‌های زیست‌محیطی ؛ نهادهای اقتصادی ؛ محیط‌های آموزشی وپژوهشی ؛ انجمن‌های متخصصان و برنامه‌های توسعه رهبری اجتماع ؛ سازمان‌های مصرف‌کنندگان رسانه‌ها ؛
• لزوما پیش شرط اولیه آن احزاب سیاسی که مستقیما برای رسیدن به قدرت سیاسی و مشارکت در حاکمیت حرکت می کنند نیست لذا این تشکل ها می توانند زمینه را
• فشار از پائین و چانه زنی در بالا مهیا سازند ، ارتقای سطح آگاهی مردم در غالب همین نهاد هاست که شرایط را برای شکل گیری احزاب سیاسی مهیا می کند و گرنه هیچ نظام
•سیاسی ایدئولژیک تمایلی به به حضور احزاب مخالف خود ندارد (وقایع اخیر مصر دلالتی بر همین امر است) ،هنرمندان و نویسندگان و اصحاب رسانه و فیلم سازان مستقل نیز بخشی از این فرایند هستند که با خلق آثار خوب و تاثیر گذار به توسعه آگاهی در میان اقشار مردمی کمک می کنند ،احزابی مثل فاشیسم موسولینی و نازیسم هیتلیری از طریق انتخابات آزاد قدرت را به چنگ آوردند و وجود احزاب سیاسی به تنهائی بدون آنکه بستر آگاهی عمومی فراهم شده باشد راهکار مناسبی نیست و وقایع
کودکای 28 مرداد 1332 در زمان مصدق تاییدی بر این نظریه است
[quote='بهار در پاییز']اصلاحات را باید ازخودمان و مردم کوچه و بازار شروع کنیم تا مقدمات ارتقای فرهنگی و نهادینه کردن پیش ساخت های یک جامعه مدنی به عنوان پلی میان مردم و دولت مهیا شود
بهره گیری ازروانشناسی و جامعه شناسی در ادبیات وهنر های نمایشی ( تاتر و سینما ) ، وموسیقی فاخر توسط فرهیختگان به عنوان بخشی از این تلاش ها محسوب می شوند و بیان غیر مستقیم معضلات و راه کارها بیش از نصیحت و بیانیه دادن در توده مردمی کار ساز است[/quote]
درود آقای دکتر عزیز:-)
باشما موافقم تاحدودی..
ولی اینکه میفرمایید که پلی میان مردم ودولت مهیا شود ما نیاز به احزاب سیاسی داریم "
احزاب سیاسی زمانی بوجود میایند که اول از طرف دولتها و حکومتها به صورت قانونی شناخته شده باشند.
وقتی که احزاب سیاسی در جامعه ای تبلور یافت یعنی داریم به سوی توسعه سیاسی حرکت میکنیم..
حالاسوال اول اینه که ما که احزاب سیاسی به اون مفهوم نداریم ، چطوری میتونیم پلی داشته باشیم ؟ارتباطی بین دولت و مردم باشد.؟
سوال دوم ما میگیم که باید از خودمون شروع بکنیم به نظر شما نباید خود این شروع از طرف دولت فرهنگ سازی بشه ؟
یه مشکل دیگه که به نظر من هست این برداشتهای متفاوتی که داریم مربوط میشه "بستگی به این دارد که چه کسی بخواهد دست به ساخت مثلا یک فیلم فاخر بزند یا مویسقی بنوازد،چه برداشتهای در بین مردم و تماشاگران و شنوندگان اون فیلم[/b وموسیقی وجود دارد[b]؟:-)
اصلاحات را باید ازخودمان و مردم کوچه و بازار شروع کنیم تا مقدمات ارتقای فرهنگی و نهادینه کردن پیش ساخت های یک جامعه مدنی به عنوان پلی میان مردم و دولت مهیا شود
بهره گیری ازروانشناسی و جامعه شناسی در ادبیات وهنر های نمایشی ( تاتر و سینما ) ، وموسیقی فاخر توسط فرهیختگان به عنوان بخشی از این تلاش ها محسوب می شوند و بیان غیر مستقیم معضلات و راه کارها بیش از نصیحت و بیانیه دادن در توده مردمی کار ساز است
انگیزه ی عمل هر فرد انسانی بر مبنای آرمان طلبی و پاداشی است که از فعل خود به دست می آورد
عمل سیاسی نیز خارج از این الگو نمی تواند باشد و اختلاف آرا و نظرات سیاسی از همینجا منشاء می گیرد و کنش های اجتماعی هر انسانی او را به الگوهایی متمایل میکند که بانهاد سرشتی و منافع مادی وی همخوانی داشته باشد و آنانکه گزاره های خشونت و مبارزه قهر آمیز را به عنوان راه حلی برای معضلات سیاسی توصیه می کنند غافل از آنند که کسی که باد می کارد ،طوفان درو خواهد کرد.
فهم آدمی و مبانی توسعه سیاسی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک