فهم آدمی و مبانی توسعه سیاسی
روشنفکران محفلی در ایران
وقتی به تاریخ دهه های اخیر ایران می نگریم ،باورمان می شود بر خلاف سیاستمدران (به معنای مثبت یا منفی آن) نقش روشنفکران ایرانی در تغییرات و تحولات اجتماعی ایران چه قبل و چه بعد از سقوط رژیم شاه بسیار کم رنگ و گاه خن
سرشت بشری
برخی بر این باورند که اعتقاد به ادیان الهی که مبتنی بر اعتقاد به اصول و موازینی ثابت و بدون نقد پذیری است عملا واپس گرانه و مخرب است و از دل آن تعصب و بنیاد گرایی زاییده می شوند،در حالیکه این دیدگاه افراطی ناقض اصولی است که تکثر گرایی"پلو
فهم آدمی و مبانی توسعه سیاسی
در مباحث انسان شناسی "آنترولوژی" انسان موجودی اجتماعی توصیف می شود که مثل همه موجودات زنده،غرایز طبیعی مثل صیانت از نفس شامل رفع گرسنگی و تشنگی ،احساس امنیت ، تولید مثل و تنازع بقا ،در ذات وی نهادینه شده است و هرگاه در جامعه ای بنیاد های
فهم آدمی و مبانی توسعه سیاسی
در جوامع انسانی دیوانگی و جنون فردی امری نادر است با این وجود بی آنکه وارد جرئیات جامعه شناسی و انگیزه های روانی جنبش های کور و گله وار مشابه جنبش های نازیسم ، فاشیسم و تسویه های خونین بلشویک ها در شوروی سابق ، کشتار های وحشیانه رژیم پل پو
سرشت بشری
در سه قرن اخیر،باکشفیات جدید و شناخت قوانین حاکم بر طبیعت و اشیاء انسان وارد عصر جدیدی گردید و دروازه های دانش، او را از تسلط بی چون و چرای عوامل طبیعی بر زندگیش رها ساخت و دیگر نیازی نبود به عنوان مثال برای بهبود کشت و برداشت محصول دست
فهم آدمی و مبانی توسعه سیاسی
این کتاب برای چاپ جدید در اختیار ناشری قرار گرفته است و اگر مشکلات نشر اینگونه کتاب ها در دولت تدبیر حل شود با الحاقاتی چاپ خواهد شد.
اثبات وجود خدا
شناخت خدا و درک شهودی
در مورد بسیاری از پیامبران فرض بر آنستکه شناخت آنان از واجب الوجود نه فقط از راه تفکر بلکه از طریق شهود قلبی و (تجربه نبوی ) بوده است و در دنیای علم و فلسفه اندیشمندان بزرگی بوده اند که « خدا » را در آن مفهوم عام و
اثبات وجود خدا
یک سوال در باره ِ هستی و نیستی
تاریکی چیست؟ تاریکی به معنای فقدان نور و روشنائی است ، لذا ماهیتی بنام«تاریکی » به خودی خود وجود خارجی ندارد و تنها در نبود« روشنائی» معنا می یابد.
نیستی چیست ؟ نیستی فقط در برابر« هستی » که امری واقع و م
اثبات وجود خدا
نقل قول از آقای علی زنجانی
حرف سر این است که همه امور از سنخ استدلال نیستند و طبیعتا سفسطه هم در این سنخ امور محلی از اعراب ندارند.تراوش یک شعر خود گواه آن است که محتوای آن از سنخ منطق نیست.گاهی راه های نزدیکتر برای فهم امور هم وجود دارد.
اثبات وجود خدا
یکی از روش های سفسطه ارائه کردن فرضیات به گونه ای است که گویی حقایقی اثبات شده هستند و یا بهره گیری از عبارت به ظاهر بی ضرر «برخی از مردم معتقدند که» می باشد و یا اثبات یک امر با استناد به خود آن امر !! و گاهی نیز توصل به مثالی است که