رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

قانون قوه باه - آداب زناشویی

قانون قوه باه - آداب زناشویی
امتیاز دهید
5 / 3.2
با 649 رای
امتیاز دهید
5 / 3.2
با 649 رای
رهنمودهای ۱۴ معصوم
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mehdi57
mehdi57
1388/07/29
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قانون قوه باه - آداب زناشویی

تعداد دیدگاه‌ها:
702
نگارش دیدگاه به صورت پینگلیش خلاف قوانین سایت است.
چرا هر بحثی رو در آخر به آیات قران می کشونید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:-(:-(:-(
در پاسخ به اين كه چگونه اسلام به مردان اجازه داده كه در مورد زنان متوسل به تنبيه بدنى شوند توجه به چند نکته لازم است:
1- نخست اين كه بحث در آيه فوق درباره زوجه ستم ديده و مظلوم نيست زيرا معلوم است زنى كه شوهرش حق او را مراعات نمى‏كند حق تمرد از اوامر شوهر را دارد. بلكه بحث درباره زنى است كه شوهرش تمام حقوق او را مراعات مى‏كند ولى او از اطاعت شوهر سر پيچى مى‏كند.
2- ديگر اين كه اگر به مفهوم آيه درست دقت كنيم مى‏بينيم كه تنبيه بدنى در رتبه سوم از مراتب سه گانه ذكر شده در آيه واقع است بنابراين در درجه اول اندرز و نصيحت است و در درجه دوم به اصطلاح قهر كردن است و در درجه سوم همين تنبيه بدنى است حال اگر اين مراتب به خوبى مراعات شود ممكن است نوبت به مرحله آخرى نرسد و اگر هم بدان رسيد مواردش خيلى كم خواهد بود.[1] 3- همان طور كه در كتب فقهى نيز آمده مطلق تنبيه منظور نيست. بلكه طبق مفاد روايات تنبيه بايد ملايم و خفيف باشد به طورى كه موجب شكستگى و جراحت نگردد و باعث كبودى بدن نشودو لذا فقها گفته‏اند اگر در اثر ضرب ضررى و زيانى حاصل شود مرد غرامت بايد بپردازد. افزون بر آن تنبيه بايد براى اصلاح باشد و اگر براى خاطر تشفى و انتقام صورت بگيرد طبق بيان فقها حرمت و گناه دارد[2] پيامبر (ص) در حديثى مى‏فرمايد: من تعجب مى‏كنم از كسى كه زنش را مى‏زند وحال آن كه مرد به زدن اولى از زن است زنانتان را با چوب نزنيد كه در آن قصاص است و همين طور در حديث ديگرى هم مى‏فرمايد: هر مردى آسيبى به زنش برساند خداوند به نگهبان آتش جهنم خود دستور مى‏دهد كه هفتادبار گونه او را با گرماى جهنم لطمه وارد آورند.[3]
4- برخى گفته‏اند كه معناى «اضربوه» وجوب زدن نيست بلكه آن به معناى اباحه زدن است يعنى اين كه زدن حرمتى ندارد و اما اين كه زدن وجوب داشته باشد و به عنوان يك امر واجب محسوب شود نه اين‏گونه نيست. اين مطلب را مى‏توان از دو حديث ذيل استفاده كرد: پيامبر (ص) فرمود: من از مردى كه كنيز خود را در موقع غضب مى‏زند خوش ندارم و همچنين فرمود: زنانتان را بزنيد ولى بهترين شما هرگز زنش را نمى‏زند[4]
5- تنبيه خلاف عقل يا فطرت محسوب نمى‏شود بلكه هرگاه زن از امور زناشويى سرباز زد مرد بايستى در درجه اول صبر كند و بعد نصيحت كند و سپس قهر بكند و آنگاه اگر مراتب قبلى جواب نداد به تنبيه با ملاحظه شرايط آن روى بياورد. اما اگر تنبيه رتبه نخست را داشت براى نقد عقل جا داشت ولى عقل هم در جايى كه مراتب سه‏گانه پيشين پاسخگو نباشد حكم به تنبيه مى‏كند[5]
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء
مردان سرپرست زنانند


بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ
به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده


وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ
و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج می‏كنند ( نفقه می دهند : انفقوا )

فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ
پس زنان درستكار فرمانبردارند

حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ
[و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مى‏كنند

وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ
و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد ( ناشزه : زن نافرمان )

فَعِظُوهُنَّ
[نخست] پندشان دهيد

وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ
و [بعد] در خوابگاه‏ها از ايشان دورى كنيد

وَاضْرِبُوهُنَّ
و بزنید آنها را ( آنان را بزنید )

فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ
پس اگر شما را اطاعت كردند

فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا
[ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد

إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا
كه خدا والاى بزرگ است
سوره نساء ( زن ) آیه 34 :
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا ﴿۳۴﴾

ترجمه فارسی به همراه تطبیق تک تک واژگان:
مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى‏كنند پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مى‏كنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه‏ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنید ( وَاضْرِبُوهُنَّ ) پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد كه خدا والاى بزرگ است.
اول که باید بگم در اخرین خبرای رسیده از بهشت این است که مردمی که زبانشون غیر عربیست دیگر راه نمیدهند و همه انها به جهنم میروند برای همین دلتون رو خوش نکنید
مطلب یافتم گفتم بذارم همگی فیض ببرید درباره چادر است و زنان ایرانی دارای حجاب بودند نه روبنده:
***این که این پوشش با این ویژگی ها سوغات اعراب مسلمان و فاتح بوده یا ریشه در فرهنگ اصیل و باستانی ایران دارد ، جای مناقشه اهل فن است ؛ اما هر چه هست چادر حجاب ملی ماست ، یک حجاب کاملآ ایرانی .
میگویند اولین نشانه های وجود پوشش برای زنان به پیش از میلاد مسیح و دوره ی فرمانروایی آشوریان برمی گردد . در آن دوره حجاب مشخصه خاص زنان اشرافی و نجیب زاده بود و زنان طبقه ی پایین و متوسط ، اجازه ی برخورداری از آن رانداتشند چرا که از نظر آنان ، حجاب برای زنان اشرافی ، زینت محسوب میشده است .
در تمدن فنقی ها نیز که چهار هزار سال پیش ازمیلاد می زیستند زنان دارای حجاب بودند و برای پوشش خود از پارچه هایی به رنگ سرخ استفاده میکردند .
زنان آریـــایی نیز دارای حجاب بودند به ویژه زنان طبقات بالای اجتماعی که برایشان حجاب دارای ارزش ویژه ای بود .
بین یونانیان نیز رسم بود که زنان حتی صورت های خویش را با قسمتی از روپوش بسیار ظریف بپوشانند .
دختران اسپارتی نیزپس از ازدواج حجاب میگرفتند .
در ایـــران باستان نیز حجاب وجود داشت . در میان مجسمه های باقیمانده ازاین دوران ، پیکره های ی از زنان پوشیده به چشم میخورد که نشانه اعتقاد ایرانیان باستان به حجاب به عنوان نماد پاکی و پاکدامنی است .
درواقع در ایـــران باستان چادر قبل از حضور دین اسلام به عنوان مقوله ای ملی مطرح بوده است تا بدانجا که برخی از محققان و اندیشمندان پوشش اسلامی را نتیجه ی تعامل فرهنگی بین اعراب و ایرانیان دانسته اند .
یا فته های پژوهشی نشان میدهد که زنان ایـــران زمین از زمان مادها که نخستین ساکنان ایندیار بوده اند حجاب کامل شامل پیراهن بلند چین دار و شلوار تا مچ و شنلی بلند روی لباس ها داشته اند این حجاب در دوران پارس ها نیز معمول بوده است .
همچنین گفته میشود در ایران قبل از اسلام در میان زرتشتیان استفاده از چادر رواج داشته و پوششی بوده که موی سر زنان را پوشانده و تا نزدیکی زانو می آمده است .
در همین دوران زنانی که به اصول اخلاقی و اجتماعی پایبند نبوده اند ،اجازه ی برخورداری از چادر را نداشتند .علی رغم این دوره ها که ذکر شد در دوره ی قاجار بود که نشانه های کشف حجاب خودنمایی کرد .مسافرتهای ناصرالدین شاه به اروپا ومشاهدات وی از وضعیت پوشش زنان اروپایی تاثیر بسزایی دررواج بی حجابی داشت تا اینکه در دوره ی پهلوی سفر رضا شاه به ترکیه و مشاهدات وی نیز از بیحجابی وی را مصمم ساخت کهزنان ایرانی را به داتشن لباس نتحدالشکل مجبور کند لذا کشفحجاب درسالهای باقی مانده ی حکومت رضا خان اجباری و داشتن حجاب مظهر عقب ماندگی شمرده شد****
همچنین در کتاب سینوهه نیز یه مطلبی یادم امد گفتم بهتون بگم:
***...واقعا باید به حال این مردم تاسف خورد ،آنها واقعا بی حیا شده اند مردم دیگر به خدایان اعتقادی ندارند زنها تمام یا نیمی از سینه خود را با پارچه میپوشانند و اگر 50سال پیش کسی این کار را میکرد او را به جرم ارتداد سنگسار میکردند .اگر خدایان میخواستند سینه مردها و زنها مستور بماند آنها را لخت نمیافریدند...
قسمتی از کتاب سینوهه ترجمه و تالیف میکا والتاری
البته من این فرهنگ رو تایید نمیکنم فقط خواستم در جریان حجاب یکی از ممتازترین
فرهنگهای باستان قرار بگیرید.*****
خدا کنه یاد بگیریم ( خودم راهم میگویم ) که قیم بازی را بگذاریم کنار و برای دیگران برادر و خواهر باشیم نه معلم اخلاق .
دیگران یا همکیش مایند یا هموطن و یا همنوع ما . به خودمان اجازه ندهیم از موضعی با هم سخن گوییم که انگار من پاک و خالصم و بری از خطا و گناهم و دیگران آلوده اند و گمراه. این منش فرعونی است که : " انه یطغی و یشقی فقال انا ربکم الاعلی" . غفلت از خود بزرگترین گناه است . این غفلت است که ما را به وادی منیت و تندی میکشاند و خط کش به دست به متر کردن آدمها و عقایدشان و کردارشان وامیدارد .
در شهری دو واعظ بودند که هر کدام منبرخویش را داشتند . یکی ا ز رحمان و رحیم میگفت و ستارالعیوب و غفار الذنوب و دیگری از منتقم و قاصم الجبارین داد سخن میداد . القصه شبی هر دو ر ا ملک الموت به اذن باری تعالی دعوت به سرای ابدی کردی و صبحدمان فریاد و فغان اهل منزل رسا گشت . مریدان و شاگردان بر در سرای آندو مجتمع گشته و تشییع جنازه ای مفصل تدارک دیدند . در قبرستان سخنی رفت مابین دو جماعت که کدام شیخ بارش سبک و یاریش فزون است در آن سرای ؟ سخن ها رفت و مباحثه ها در گرفت . شبانگاهان مفتی شهر را در عالم خواب رویایی صادق دست داد . واعظ رحمانی را دید غرق سرور . پرسید از چه روی بدین مرتبه رسیدی ؟ گفت : زیرا که دل مردمان را به خدا نرم میکردم با جلوه جمال او و نور معرفت به رحمانیت او . حق (جل جلاله) فرمود تو مردمان را به ما رغبت میدادی و ما امروز حساب تو را سبک میگیریم و بهشت را به تو راغب میگردانیم .
مفتی در سوی دیگر صراط واعظ انذار دهنده را دید معطل و پاسخگو و فرشتگان در کار محاسبه اعمال وی . پرسید تو را چون میبینم . گفت . زانکه مردمان را بسیار ترسانیدم از عذاب و از حساب و کتاب . اینک با من انطور محاسبه میکنند که در گمانم بود .
برادر من اینطور که شما میفرمایید در بهشت همان علی میماند و حوضش و لابد حساب همه خلق را به دست شما میسپارند ! من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
به قول مرحوم شریعتی : برای افول یک عقیده لازم نیست با آن خوب بجنگیم بلکه کافیست که از آن بد دفاع کنیم .
پیامبر خدا (ص) فرمود : گمان خویش را به خداوند نیکو گردانید که خداوند نزد گمان شماست . نعوذ بالله مگر خدا لولو است که دیگران را میترسانید . نه برادر من به فرموده خودش برای شما از پدران و مادران هم مهربانترم . اوست مهربانترین مهربانها .
خدا ی من در درون من است . اگر صادقم در پرستش عاشقانه ی او همانقدر که او را شناخته ام خویشتن خویش را به وی نزدیک میکنم و صفاتم رنگ صفات او میگیرد .
پیداست که آن که خدا را اینچنین کینه ورز و انتقامجو شناخته خویشتن خویش را نیز اینچنین پرورانده.
چه خوب است که از شرم حضور وی بیم کنیم و بپرهیزیم از گناه و به عشق لقای او رغبت کنیم در نیکی چونان که امیر مومنان فرمود: تورا نه چون غلامان از هراس دوزخ و نه چون تاجران از شوق بهشت میپرستم . تورا میپرستم چون شایسته پرستش یافتمت . وگرنه ما که میدانیم در سوره زمر فرموده بر بندگانش هر گناهی را میبخشد جز شرک تکلیفمان روشن است که باید در سلک بندگانش در آییم و این میسر نمیشود الا به مهر و عشق ورزی به او و نیکی و مهر به بندگانش و مدارا و ملاطفت با خلایقش .
مرحوم شریعتی پیش از انقلاب در حسینیه ارشاد سخنرانی داشت و ظیف های گوناگونی از مردم برای استماع سخنان وی بدانجا میرفتند . عده ای هم بودند که علیرغم اینکه بی حجاب بودند چادر به سر میکردند و به آنجا میرفتند . روزی شخصی نزد دکتر آمد و هراسان گفت: جناب دکتر شریعتی نمیدانید چه دیدم . شریعتی پرسید : چه دیدی ؟
- پناه برخدا خانمی چادر بر سر کرده بود و چون چادر سر کردن بلد نبود دائم چادرش کنار میرفت و مینی ژوپی که زیر آن پوشیده بود پیدا میشد !
-مرحوم شریعتی گفت : مرد مومن او خودش را نپوشاند تو چرا چشمت را نپوشاندی . اختیار آن که با خودت است .
بهتر است ما مردان هم تقوا پیشه کنیم و مانتو های کوتاه را نگاه نکنیم . مرد خدا باشیم که " روز سر به زیر دارد و شب سر به آسمان"
او چادر را سر کرده بود چون در حرفهای دکتر صداقت و همدلی و احترام میدید اما جوانان امروز روز به روز از دین دور میشوند چون در حرف های عده ای که خود را به جای خدا نشانده اند فقط زور میبینند و ریا و بی حرمتی .
مرسی ازين كه حداقل منو تنها نذاشتی درين راه!!!!!
خب منم منظورم اين بود كه جديدن حرفای روشنفكرانه ميزنی.. يه چيز ديگه دربارت فك ميكردم..:D
توكه ميگی بهشت و جهنم تو همين دنياس، بگو ببينم در اون دنيا پس آدما چيكار ميكنن؟ می شينن فيلم نيگا ميكنن يا چی؟:D
قانون قوه باه - آداب زناشویی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک