رسته‌ها
عنکبوت کاغذی
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 24 رای
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 24 رای
دفتر ششم کمی متفاوت از دفاتر قبلی است با کمی چاشنی غر زدن، تلفیقی از نثر و شعر سپید و شعر نوی موزون، آمیخته به خاطره و بار خاطر.
تقدیم به دوستان کتابناکی‌ام، آنانکه با نقدها و تشویق‌هایشان مخاطبی امیدبخش بودند و هستند.

و من در اعماق تاریکی، در جستجوی نورم. درونم بس تاریک است و تنها کورسویی از دور می‌بینم . راهی‌ام بدانسو...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
76
آپلود شده توسط:
sagaro
sagaro
1392/04/07

کتاب‌های مرتبط

سوار بر گیسوان باغ
سوار بر گیسوان باغ
5 امتیاز
از 1 رای
خاکستر صدا
خاکستر صدا
4.2 امتیاز
از 6 رای
دو منظومه
دو منظومه
4.4 امتیاز
از 172 رای
عسل گس
عسل گس
4.1 امتیاز
از 24 رای
خاتونیسم
خاتونیسم
3.8 امتیاز
از 38 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عنکبوت کاغذی

تعداد دیدگاه‌ها:
124
شرمنده میکنیدسهیل جان، به گردپای قلم شما هم نمیرسد. شعرمان متبرک به نگاه دوستان:-)
شدیدا از غافله عقبم.حقیقتش تو فکر بودم چرا جناب ساگارو که حتی نظراتش را آینقدر زیبا و خواندنی می نویسه نوشته ایی از خودش اپ نکرده.حالا متوجه شدم که.....
به هرجهت خوشحالم جناب قلندر عزیز که به نوشته هاتون دسترسی پیدا کردم.ممنون.
از حسن توجه و لطف شما دوست گرامی ام همیشه سپاسگزارم . تعداد عمده اش نربوط میشود به اسناد نهضت آزادی ، و ماهنامه کیهان فرهنگی . بدلیل بی ارتباط بودن با مبحث شعر بقیه را در پروفایلتان خواهم نوشت :)
جناب قلندر ممنون میشم اگه اسم کتاباتونو بفرمایید ...
چون تعداد آپلود کرده هاتون زیاده(157)
ما هم که جوان و کم حوصله ایم:)
سپاسگزارم ماهور گرامی ، کامکار و سربلند باشید و تندرست :)
[quote='sagaro']ازالطاف تک تک دوستان نسبت به این نوشته های پراکنده و نویسنده ی پرگویش سپاسگزارم. از اینکه اینجا را اقامت گاه احساسات زیبا و قلب های پاکتان نموده اید [/quote]
جناب قلندر شکسته نفسی میکنید،حقیقتا من اهل تعارف نیستم اما نوشته هاتون دل نشین و لبریز از احساسات پاک است...8-)8-)8-)
امید که همیشه موفق و پیروز باشید...:-):-):-)
ازالطاف تک تک دوستان نسبت به این نوشته های پراکنده و نویسنده ی پرگویش سپاسگزارم. از اینکه اینجا را اقامت گاه احساسات زیبا و قلب های پاکتان نموده اید :-)
از متن کتاب :
دلم ابریست ، پراز پنبه ھای متراکم سپید که آبستن ھیچ اشکی نیست و رخشان از خورشیدی که در پس دارد .
نورش از تو ، سایه ی ملسش نیز ، ای دوست. ولی نه به سپیدی ابری بخند نه از سیاھی ابری دیگر و تندرش بترس .
آنکه خندان است ھوس گریه دارد و آنکه گریان و نالان دلش برای لبخند خورشید تنگ .
بیا کمی و دمی جای ھم باشیم ، کنار پنجره ی من یک صندلی خالی ھست....
درود بر همه
و درود بر جناب Sagaro واقعا تشکر بابت گذاشتن این کتاب و مرسی که جواب پیام های مارو میدید واقعا ممنون :x
پاینده باشید "مری بلا" . امیدکه چنین باشد و عامل باشیم. ودنیای بهتری بسازیم برای فردای خود وآیندگانمان :-)
عنکبوت کاغذی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک