رسته‌ها
هولوکاست، دروغ بزرگ یهودیان
امتیاز دهید
5 / 3.1
با 616 رای
امتیاز دهید
5 / 3.1
با 616 رای
۶۳ پرسش و پاسخ درباره هولوکاست

مقدمه:
بسیاری از ما ایرانیان درباره هولوکاست چیزهایی شنیده ایم مثلا شنیده ایم که آلمان نازی (رایش سوم) و رهبرش آدولف هیتلر از یهودیان نفرت داشتند. و یا شنیده ایم که شش میلیون یهودی توسط نازیها به طور سیستماتیک کشته شدند. چنین مسائلی را عمدتا یا رسانه ها بیان می کنند و یا در مطبوعات نوشته می شود، اما به ویژه درباره این رویداد شاید فیلمهایی همچون پیانیست یا لیست شیندلر و یا همانند آن که در واقع فیلم های تبلیغاتی بی شرمانه و مسخره صهیونیست ها هستند، بیشتر بر روی مردم ساده اثر می کنند.
با توجه به اینکه فارسی زبانان نیز به شدت تحت تاثیر این تبلیغات صهیونیستی قرار دارند و در مقابل یک کتاب کوچک و رایگان فارسی در این زمینه وجود ندارد، تصمیم گرفتم مطالبی درباره انکار هولوکاست را به صورت چکیده و کاملا ساده به شکل ۶۳ پرسش و پاسخ گردآوری کنم تا هم میهنان گرامی بتوانند در کمترین زمان و به آسانی، با مسائل اساسی و حقایق مربوط به هولوکاست آشنا شوند. لازم به ذکر است که این ۶۳ پرسش و پاسخ تنها بخشی کوچک از مسائل مربوط به هولوکاست مربوط می شوند. ضمنا، در ضمیمه کتاب، عکسهایی درباره هولوکاست گذاشته شده است که دیدن آنها بسیار لازم است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
55
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ali_irani
ali_irani
1388/07/22

کتاب‌های مرتبط

چین سرخ
چین سرخ
4.3 امتیاز
از 19 رای
پتن: خدمتگزار یا خیانتکار
پتن: خدمتگزار یا خیانتکار
4.3 امتیاز
از 5 رای
در دفاع از انقلاب اکتبر
در دفاع از انقلاب اکتبر
4.1 امتیاز
از 28 رای
جنگ دوم - جلد ۲
جنگ دوم - جلد ۲
4.2 امتیاز
از 5 رای
زنان و انقلاب کوبا
زنان و انقلاب کوبا
4.4 امتیاز
از 32 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هولوکاست، دروغ بزرگ یهودیان

تعداد دیدگاه‌ها:
768
به نظر من ، نوع طرح این بحث اشتباه است . . نوع طرح سئوال و ایراد هم اشتباه است
فرض کنیم قوانین دو کشور ( مثلا در رابطه با راهنمایی و رانندگی و یا ازدواج و یا روش سیاسی اداره یک کشور ) از زمین تا آسمان با هم متفاوت باشد و حتی یک مورد مشابه هم نداشته باشد ولی هر دو قانون ، توسط :
- انسان های عاقل
- منتخب واقعی مردم
- بدون تعصب مذهبی یا نژادی
- با رعایت نیازهای روز جامعه
نوشته شده و روح آزادی و عشق در آن جریان داشته باشد ، هر دو قانون ، قابل احترام و اجراست . . .
البته در هر حال باید امکان تغییر و یا اصلاح قوانین ، وجود داشته باشد
بهترین و زیباترین قوانین ،‌اگر مورد پذیرش اکثریت نبوده و روح استبداد و اجبار بر آن حاکم باشد و امکان تغییر آن هم وجود نداشته باشد ، جز بدبختی و فلاکت هیچ ارمغان دیگری برای نوع بشر نخواهد داشت . . . .
[quote='ctr2006']کاربر گرامی اصول قوانین راهنمایی و رانندگی در تمام جهان یکی است در همه جای جهان علایم چراغ راهنمای ترافیک یکی است در همه جهان حالا چه ایران باشد چه اسرائیل چه چین باشد چه آمریکا تابلو عبور ممنوع یک نشان مشخص دارد البته طبیعی هست در جزئیات بومی سازی می شود مثلا در تابلو ایست در ایران به فارسی نوشته شده ایست در تابلو ایست بریتانیا نوشته شده stop
شما لینکی که در مورد صلیب سرخ بود را اصلا خواندید؟! به واژه هایی مانند جهان شمولی و نهضت بین المللی و اصول نهضت و همچنین بی طرفی و حفظ استقلال سازمان از دولت ها توجه کردید؟
[/quote]
با هم لینک هایی که فرستاده ام را مرور می کنیم. با سه مثال از قوانین راهنمایی و رانندگی شروع می کنیم. قابل ذکر است که این مطالب عینا از تارنگارهایی که ارسال کرده ام کپی شده اند:
-تردد با خودروی کثیف در جاده‌های روسیه جریمه‌ی قانونی در پی دارد
-خیابان‌های سنگاپور برای تفکیک ترافیک خودرو و عبور و مرور عابرین پیاده طراحی شده است. بر اساس قوانین راهنمایی و رانندگی به‌دلیل جمعیت بالا، ایمنی عابرین پیاده اولویت اول در رانندگی است. اگر خودرویی فاصله‌ی کمتر از ۵۰ متر با عابرپیاده داشته باشد، قطعاً جریمه خواهد شد.
-دِنوِر، کلرادو: تردد با خودروی سیاه رنگ در روزهای یکشنبه ممنوع است
اما مثال شما و مثال نقض بنده چه چیزی را نشان می دهد؟ این که "برخی" از قوانین جهانی و "برخی" دیگر سرزمینی است. در همین منشور حقوق بشر هم همینطور است. برخی را کشورهای اسلامی می پذیرند و برخی دیگر را نمی پذیرند.
به تارنگار هلال احمر نگاه کنیم. جایی که شما این اصل درون سازمانی که "همه جمعیت‌ها در نهضت بین‌المللی صلیب سرخ و هلال احمر از موقعیت یکسان برخوردارند و مسوولیت‌ها و وظایف یکسانی را در کمک به یکدیگر دارند." را نه یک اصل سازمانی یک ارگان بین المللی بلکه به معنای "قوانین جهان شمول صلیب سرخ " در نظر گرفته اید. اصول یک سازمان؛ غیر از قانون جهان شمول است.
اما در همین تارنگار دقت نفرمودید که: نهضت مستقل است. نمایندگان محلی ضمن آنکه در خدمت انسان‌دوستانه دولت‌های خود نقش کمکی را ایفا خواهند کرد و منطبق با قوانین کشور متبوع خود خواهد بود باید همواره استقلال خود را حفظ کنند تا بتوانند منطبق با اصول نهضت عمل کنند.
[quote='ctr2006']
مسلما با توجه به گوناگونی و تضادی که بین ادیان وجود دارد هیچ قوانین برگرفته از دینی خاص نمی تواند قوانین جهان شمولی باشد برای همین نخبگان در ایجاد اعلامیه جهانی حقوق بشر بر روی مذهبی خاص تمرکز نمی کنند پس قوانین قرآنی نمی تواند جهان شمول باشد
[/quote]
صد البته همینگونه است. ما قوانین دینی جهان شمول نداریم و این قوانین تنها در حیطه ای که باورمندان به آن دین در اکثریت باشند عملی ست. ولی مسئله از این هم فراتر است. ما نه تنها هیچ "قانون دینی جهان شمول" نداریم؛ بلکه هیچ "قانون انسانی جهان شمول" هم نداریم.
فلانی خود را نخبه دانسته و قانون جهان شمول وضع فرموده و بقیه هم باید به این قوانین من در آوردی گردن بنهند. چشم. امر دیگری هم بود می توانند بفرمایند تا ما گردن بنهیم. این حرف ها کدام است؟
[quote='ctr2006']
بنظر من انسان ها نیازمند قوانین انسانی هستند ، قوانینی که روی آن بحث شده باشد و بررسی های مختلفی روی آن صورت گرفته باشد و با گذر زمان امکان انعطاف داشته باشد، نه یکی سری قوانین متعلق به گذشته و جغرافیایی خاص
[/quote]
نظر شما هم محترم است. به نظر من اینطور نیست. اگر چه شیوه ی زیست انسانی متحول شده؛ ولی اخلاقیات مطلق انسانی تغییر ناپذیر است و تغییر قوانین بی مبناست.
مطایبه حضرتعالی در خصوص چپ دست ها را نیز به فال نیک می گیرم.
وقت بخیر
کاربر گرامی اصول قوانین راهنمایی و رانندگی در تمام جهان یکی است در همه جای جهان علایم چراغ راهنمای ترافیک یکی است در همه جهان حالا چه ایران باشد چه اسرائیل چه چین باشد چه آمریکا تابلو عبور ممنوع یک نشان مشخص دارد البته طبیعی هست در جزئیات بومی سازی می شود مثلا در تابلو ایست در ایران به فارسی نوشته شده ایست در تابلو ایست بریتانیا نوشته شده stop
شما لینکی که در مورد صلیب سرخ بود را اصلا خواندید؟! به واژه هایی مانند جهان شمولی و نهضت بین المللی و اصول نهضت و همچنین بی طرفی و حفظ استقلال سازمان از دولت ها توجه کردید؟ اصول صلیب سرخ ( یا شیر و خورشید سرخ) در همه جهان یکی است البته طبیعی است که در اجرای این اصول بومی سازی وجود دارد ولی ماهیت اصول تغییری نمی کند و مفاد آن مورد احترام همه کشورها باید باشد در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز همین موضوع (ماده 30 اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های اعلامیه) اجرای مفاد اعلامیه با قوانین هر کشوری موجود است
مسلما با توجه به گوناگونی و تضادی که بین ادیان وجود دارد هیچ قوانین برگرفته از دینی خاص نمی تواند قوانین جهان شمولی باشد برای همین نخبگان در ایجاد اعلامیه جهانی حقوق بشر بر روی مذهبی خاص تمرکز نمی کنند پس قوانین قرآنی نمی تواند جهان شمول باشد (بگذریم که روایتی واحد از تفسیرهای قرآنی وجود ندارد)
بنظر من انسان ها نیازمند قوانین انسانی هستند ، قوانینی که روی آن بحث شده باشد و بررسی های مختلفی روی آن صورت گرفته باشد و با گذر زمان امکان انعطاف داشته باشد، نه یکی سری قوانین متعلق به گذشته و جغرافیایی خاص
من هرگز تصمیمی برای مطالب غیراخلاقی ندارم امید و باور این است که تبعیض از زندگی و جامعه انسان ها کمتر شود و انسان ها علاوه بر زنده بودن زندگی کنند، چهقدر خوب میشد انسان هایی که انتخابی برای احساسات و گرایش های خویش نداشته اند مورد پذیرش جامعه قرار گیرند و برای ماهیت خویش به ابتذال متهم نشوند
در صد سال اخیر بخشی از مذهبی ها حضور چپ دست ها در جامعه را پذیرفته اند دیگر آنان را به خاطر خوردن نان با دست چپ به اهانت متهم نمی کنند یا برای نوشتن نام الله با دست چپ آنان را تنبیه نمی کنند، یک چپ دست مذهبی چه احساس ناگواری داشت وقتی که به اهانت به الله متهم میشد
[quote='A_S']
البته برای یک اسلامیست خشک مغزی مثل ایشان سه - چهارتا کم است[/quote]
آیه ۶ سوره نساء بسیار در این مورد وضوح دارد.
وَابْتَلُوا الْیَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ
و یتیمان را بیازمایید تا برای نکاح بالغ شوند.
فلذا آیه شریفه شرط ازدواج را بلوغ گذاشته و از آنجا که نوع آن را مشخص نفرموده؛ همه انواع بلوغ را شامل می شود (جسمی؛ عقلی؛ عاطفی و ...). دیگر از این صریح تر به بلوغ اشاره کند؟
اما آیه ۳ سوره شریفه نساء نیاز به تفسیر دارد.
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَى فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ
و اگر می ترسید که در مورد یتیمان عادلانه رفتار نکنید؛ با آنچه می پسندید از زنان ازدواج کنید؛ دو تا دو تا و سه تا سه تا و چهار تا چهار تا
در تفسیر آقای دکتر غروی و همینطور تفسیر پرتوی از نور آقای مهندس بازرگان؛ در خصوص مثنی و ثلاث و رباع نکته ای آمده است. توجه به لفظ به کار رفته (دو تا دو تا و سه تا سه تا و چهار تا چهار تا) مسئله ای را نشان می دهد. فی المثل وقتی گفته می شود کتاب های روی میز را بین افراد تقسیم کنید؛ دو تا دو تا بدهید؛ سه تا سه تا بدهید؛ چهار تا چهار تا بدهید؛ از لفظ این برداشت می شود که تعداد کتاب ها؛ چند برابر افراد حاضر در جمع است. و اگر نه خداوند متعال از بکار بردن لفظ ساده؛ عاجز نبود.
در شرایطی که تعداد زنان مومن (مسلمان و اهل کتاب) در جامعه ای؛ چند برابر تعداد مردان آن جامعه باشد (نه در شرایط طبیعی جامعه) این حکم جواز چند همسری؛ مجددا محل توجه قرار می گیرد.
ما در اسلام خانه عفاف و صیغه و جهاد نکاح نداریم. تسهیل در امر ازدواج داریم.
در مورد جهاد نکاح هم توصیه بنده تارنگارهای زیر است:
متن لینک
متن لینک
رستگار باشید
لطفا هوچی بازی در نیار و افکار و تمایلات خودت را به دیگران نسبت نده :
اگر به اندازه سر سوزن از واژه ها و ادبیات این مروز و بوم ، آگاهی داشتی فرق بین زن و دختر را در نوشته های من می فهمیدی:))
من از همان اول هم گفتم صیغه یا متعه را به روش فعلی نمی پسندم ( ولی شما گویا زحمت خواندن کامنت های قبلی را به خودت نمی دهی )
گفتم برای زنان ( و نه برای دختران ) پس در پاسخ شما باید بگویم : بله ، اگر خواهری داشتم که ازدواج ناموفقی داشت . . . طلاق گرفت و بعد از آن ،‌ مدتی کنج خانه مانده بود و موفق به ازدواج دائم نشده بود ، من با ازدواج موقت او مشکلی ندارم ( مگر اینکه بخواهم خواهرم گوشه خانه بنماند و روانی و دیوانه شود و البته موافق ازدواج او نبودم با آدم های بیشعوری که درک درستی از ازدواج موقت ندارند ) ضمنا گفتم مشکل واژگان نیستند شما به جای ازدواج موقت ، بالای عقد نامه بنویس ازدواج سفید یا ازدواج عاشقانه و یا . . . . مگر کلمات ، تغییری در ماهیت کار می دهد ؟‌ مثلا در ازدواج دائم ، مرد به شیوه های متفاوت با ازدواج موقت با همسرش رابطه بر قرار می کند (‌البته برخی از اذهان سطحی ، یا اشخاص لوده ، توان درک این مسائل را ندارند )
گفتم شرط ازدواج موقت در نظر من بالای 30 سال است و صرفا برای جوانان مجرد ولی باز هم شما متوجه نمی شوید ، گناه من چیست !
گفتم اگر بر مبنای عشق و محبت و آگاهی باشد به احتمال قریب به یقین همین ازدواج موقت تبدیل به دائم می شود ولی برخی از آدم ها از عشق چه می دانند ؟
در ازدواج سفید پول نمی خاد ؟ یعنی تمام استدلال و منطقت ، در همین حد بود !‌!‌!‌!‌
حالا باز هم دوباره ،‌ بیا و شخصیت خودت را با توهین برای دیگران به نمایش بگذار . . . .
در کتاب وزین شازده کوچولو جمله زیبایی وجود دارد :
بیشتر سوء تفاهم ها زیر سر زبان است . . . .
برای من جالب است اگر کسی از ازدواج سفید حمایت کند او روشنفکر و آدم منطقی و واقع گرایی است ولی اگر کسی به جای استفاده از این عبارت بگوید متعه و یا صیغه او می شود امل و تازی و عرب پرست ؟ !‌!‌!‌ در صورتیکه نفس عمل در هر دو رفتار یکیست .
- دو نفر به یکدیگر علاقه مند شده اند
- و می خواهند تا مدتی زیر یک سقف زندگی کنند
- بدون اینکه خودشان را دچار تعهدات سنگینی حقوقی و مالی کرده باشند
البته من با این موضوع مشکلی ندارم و اینکه چه واژه ای برای این رفتار اختراع کنیم . . . . این کار از نظر مذهبی ها اسمش زناست از نظر روشنفکرها ازدواج سفید و از نظر امل ها و خرافاتی ها :‌صیغه . . . . حالا علت اینهمه درگیری و بحث چیست ؟ خدا می داند !
ولی به هر حال برای اینکه سوء استفاده ای در این بین انجام نشود (‌به خصوص از جانب مردها در جامعه مرد سالار ما ) آیا بهتر نیست این عشق و علاقه ، تحت قاعده و قانونی درآید که اگر مردی خواست هرزگی کند یا دروغ بگوید و سر زن بیچاره کلاه بگذارد ما بتوانیم یقه او را بگیریم و حداقل برای رفتار حیله گرانه او ، یک بار مالی و یک تعهد قانونی ایجاد کنیم ؟
حالا شما مختار هستید بالای برگه ازدواج ،‌ بنویسی موقت یا بنویسی صیغه یا بنویسی سفید یا بنویسی : عشق (‌البته این آخری به نظر من زیباتر است )
اصولا به نظر من (‌و باز هم می گویم این ربطی به خدا و اسلام و قرآن ندارد و شاید حقیقت امر چیز دیگری باشد ) اگر عناصر زیر ، در یک پدیده وجود نداشته باشد نمی توان به آن پدیده نام گناه یا ناپسند داد :
1- در آن موضوع خاص : دروغ و کلک و حیله در کار نباشد .
2- به زور و اجبار نباشد.
3- بیماری و مشکل خاص جسمی برای افراد ایجاد نکند . (‌در مثال حاضر :‌ ایدز و . . . )
4- افراد را دچار بیماری روحی و عصبی نکند .
5- مسائل حقوقی در آن رعایت شده باشد . (‌در مثال حاضر : وجود بار مالی یا ضمانت اجرایی برای افراد شیاد )
البته در چنین مسائلی که با عواطف بشری سر و کار دارد ، باید نهایت ریزه کاری و دقت به خرج داده شود مثلا در خصوص بند 4 (‌بیماری روحی ) من برنامه ای دیدم (‌از اپرا ) که دختری در آمریکا از آنجا که طی چند سال با 12 پسر وارد رابطه شده و بعد جدا شده بود دچار بیماری روحی روانی شده بود ! به همین دلیل ، عقل و منطق حکم می کند روابط میان زن و مرد طبق اصول و قواعدی باشد که صد البته آن اصول بر مبنای عشق پایه ریزی شده باشد . موفق باشید
درباره متعه هم باید بگویم در قرآن درباره اش آمده است:
و [ازدواج با] زنان شوهردار [بر شما حرام شده است] مگر زنانی که [به سبب جنگ با شوهران کافرشان از راه اسارت] مالک شده اید؛ [این احکام] مقرّر شده خدا بر شماست. و زنان دیگر غیر از این [زنانی که حرمت ازدواج با آنان بیان شد] برای شما حلال است، که آنان را با [هزینه کردن] اموالتان [به عنوان ازدواج] بخواهید در حالی که [قصد دارید با آن ازدواج] پاکدامن باشید نه زناکار. و از هر کدام از زنان بهره مند شدید، مهریه او را به عنوان واجب مالی بپردازید، و در آنچه پس از تعیین مهریه [نسبت به مدت عقد یا کم یا زیاد کردن مهریه] با یکدیگر توافق کردید بر شما گناهی نیست؛ یقیناً خدا همواره دانا و حکیم است. (انصاریان، نساء، ۲۴)
اگر این حدیث را در صحیح مسلم که از نوشته های ارزشمند پذیرفته چهاریاریان (اهل تسنن) هست (همانهایی که صیغه را زنا میدانند ;-) )، بخوانیم، آیه بالا را بهتر در می یابیم:
باب ۳ - در بیان اینکه نکاح متعه ابتدا مباح گردید سپس منسوخ شد؛ دیگر بار مباح گردید و سپس برای همیشه حرام شد
۱۱ - (۱۴۰۴) از قیس روایت است که عبدالله [بن مسعود] گفت: ما به همراه رسول خدا جهاد می کردیم؛ در حالی که ما همسران خود را همراه نداشتیم. پس گفتین: آیا خود را اخته کنیم؟ رسول خدا ما را از این کار منع کرد. سپس به ما اجازه داد تا با زنی بر سر جامه ای به مدتی مشخص نکاح [متعه] کنیم. سپس عبدالله برای ما خواند:《[گروهی از صحابه بر آن شدند و خود را ملزم ساختند که مدام روزه بگیرند و نماز بخوانند و زنان و چیزهای معطر نزدیک نشوند و گوشت نخورند و بر فرش و جا انداز نخوابند، پس این آیه نازل شد.] ای کسانی که ایمان آورده اید! آن چه را که خدا از پاکی ها بر شما حلال کرده است، بر خود حرام مکنید و [از امر خدا] در مگذرید، بی گمان خدا متجاوزان [و از حد درگذرندگان] را دوست نمی دارند)). {المائده، ۸۷} (برگردان: خالد ایوبی نیا، پوشینه ۲، رویه ۵۷۲ - ۵۷۱)
در رویه های پسین بازهم گواه برای متعه در زمان پیامبر آورده می شود (نمی اندیشم در این دیدگاه بگنجد، کسی دوست دارد برود بخواند) ایشان به پادویی تازیان آوازه دارد، خشک اندیشیها و پی فراخیهایش همانند سلفیان است، بهتر است این تازی پرست گرامی، سوار شتر شود به دشت تازیان، همانجایی که به آن وابسته است، پیش دیگر سلفیان بازگردد.
نه دوست گرامی من یکی که نمی بینم، شاید به گفته شما ایشان همان قرآن ویژه خودش را داشته باشد، پیشتر می اندیشیدم ایشان تنها پادوی آن تازیانی هست که به ایران یورش بردند، اکنون میبینم پادوی همه تازیان حتی تروریستهایشان هم هست و دارد پَلَشتیها و پلیدیهای آنان را انکار و اَرَندان می کنند. تازی پرستی هم اندازه ایی دارد، پیشتر درباره کودک همسری در دین اسلام پاسخ ایشان را در زیر نسک "چرا مردم از آمریکا متنفر هستند"، در رویه ۱۳ داده ام، کنون پاسخ ایشان را باید درباره چندهمسری در اسلام بدهم، در آن آیه ای که ایشان فرستاده بود گفته هم نشده بود در آغاز اسلام تنها روا است، ایشان حتی آن سوره را هم درست نخوانده است، آن آیه "منسوخ" آیه دیگری از همان سوره است:
و شما هرگز نمیتوانید میان زنان به عدالت رفتار کنید هر چند بر عدالت حریص باشید! پس به یک طرف یکسره تمایل نورزید تا آن [زن دیگر] را سرگشته [=بلاتکلیف] رها کنید. و اگر سازش نمایید و پرهیزگاری کنید، یقینا خدا آمرزنده مهربان است. (فولادوند، نساء، ۱۲۹)
در این آیه که "ناسخ" آیه ۳ سوره خودش هست گفته می شود شما نمی توانید دادگر باشید و برتری دادن به تک زنی را وازده است و جای آن سفارش کرده میان همسران دادگر باشید.
بنده نمی خواهم درباره فزونی زنان پیامبر حدیث بیاورم چون قرآن آشکارا به زنان بسیار پیامبر نمار می کند:
ای پیامبر، ما برای تو آن همسرانی که مَهرشان را داده ای حلال کردیم، و [کنیزانی] که خدا از غنیمت جنگی در اختیار تو قرار داده، و دختران عمویت و دختران عمه هایت و دختران دایی تو و دختران خاله هایت که با تو مهاجرت کرده اند، و زن مومنی که خود را [داوطلبانه] به پیامبر بیخشد - در صورتی که پیامبر بخواهد او را به زنی گیرد. [این ازدواج از روی بخشش] ویژه توست نه دیگر مومنان. ما نیک میدانیم که در مورد زنان و کنیزانشان چه بر آنان مقرر کرده ایم، تا برای تو مشکلی پیش نیاید، و خدا همواره آمزرنده مهربان است. (فولادوند، احزاب، آیه ۵۰)
از دوستان کسی در زیر می بینه ازدواج با کودکان حرام اعلام شده؟:
و يتيمان را بيازماييد تا وقتى به [سن‌] زناشويى برسند؛ پس اگر در ايشان رشد [فكرى‌] يافتيد، اموالشان را به آنان رد كنيد، و آن را [از بيم آنكه مبادا] بزرگ شوند، به اسراف و شتاب مخوريد. و آن كس كه توانگر است بايد [از گرفتن اجرت سرپرستى‌] خوددارى ورزد؛ و هر كس تهيدست است بايد مطابق عرف [از آن‌] بخورد؛ پس هر گاه اموالشان را به آنان رد كرديد بر ايشان گواه بگيريد، خداوند حسابرسى را كافى است.
اصلا در آیه مشخص نشده که حد ازدواج کی هست، و اصلا حرفی از ازدواج به میان نیامده، راستی اگر بزرگسال است چرا باید آزموده بشه؟ این آیه خودش نشون مید سن زناشویی در کودکی هست. ممنون از اینکه آن را فرستادید و پاسخ خودتون راو دادید. گویا ایشان قرآنی ویژه خودشون رو داره. تو قرآنی که دست ما هست درباره آیه دیگه آمده:
و اگر در اجراى عدالت ميان دختران يتيم بيمناكيد، هر چه از زنان [ديگر] كه شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه، چهار چهار، به زنى گيريد. پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، به يك [زن آزاد] يا به آنچه [از كنيزان‌] مالك شده‌ايد [اكتفا كنيد]. اين [خوددارى‌] نزديكتر است تا به ستم گراييد [و بيهوده عيال‌وار گرديد].
البته برای یک اسلامیست خشک مغزی مثل ایشان سه - چهارتا کم است. خود متهم می گوید کشتم، قاضی میگه نکشتی! درباره جهاد نکاح و لواط برای راست بودنش به دو نمونه اشاره می کنم: سابینا سلیمویچ و سمرا کسینویچ (دو داعشی که جهاد نکاح کردند) و عبدالله حسن عسیری (یک القاعده ایی که جهاد مقعد کرد) آن صیغه هم ایشان بحث فلسفی کند، درباره خانه های عفاف چه می گویید؟
[quote='A_S']
اینکه خودشون میرن دختربچه های نه ساله رو عقد می کنن، چندتا چندتا زن می گیرن، خیلی اخلاقی هست؟ کثافتکاریهای دیگرشون هم مانند «جهاد مقعد» و «جهاد نکاح» بر من پوشیده نیست (در اینترنت اینها را سرچ کنید تا اخلاق اسلامیستها را ببینید). گویا کسی از جوانان هم که با ترتبیت غارنشینهای عقب افتاده ایی همانند اینها بزرگ شده، خیلی بهش فشار اومده و داره از صیغه تعریف میکنه، آزمون اخلاق اینها پس داده شده[/quote]
خب من باز هم به یک دوگانگی رسیدم. زمانی یکی از کاربران دیرین کتابناک؛ پس از ماجرای خودسوزی فردی بر سر بازی فوتبال؛ کسانی که به تماشای فوتبال می روند را بی شرف خوانده بود.
در ذیل کتابی؛ سخنی از درونمایه سخیف کتاب شعری کرده بودم و حضرتعالی نقد مرا به متن آن کتاب؛ توهین آمیز و بی ادبانه خواندید ولی از بی احترامی آن کاربر دیرین؛ دفاع کردید که عصبانی شده و یک چیزی گفته!
این دوگانگی شما را یادآور شدم که اگر دغدغه شما ادب است؛ نمی توان نقد من به درونمایه کتابی را بی ادبی دانست ولی بی شرف خواندن تماشاچیان فوتبال را توجیه کرد.
فرد کوتاه بینی هم پیدا شد که نظر شما را گذاشت و نظر مرا حذف نمود. اینجا حالا نکته دیگری از استاد اخلاق می بینم.
من مطمئن هستم اگر جستجوی بیشتری می کردید؛ متوجه می شدید که اصطلاحاتی مثل جهاد نکاح؛ ساخته و پرداخته دستگاه اطلاعاتی ایران و سوریه بوده که فتوای آن را به شیخ محمد العریفی نسبت داده اند. قابل ذکر است که شیخ العریفی آن را تکذیب نمود.
در بحث صیغه هم اگرچه همان فحشاء است؛ ولی فرد مدافع؛ بیان نموده که آن را اسلامی نمی داند و مباحثه اش عقلی است. چه انتظاری می رود؟ ما مسلمان ها یقه ایشان را بگیریم که نخیر؛ باید بحث قرآنی کنی؟
در بحث ازدواج با کودکان هم که مطابق آیه ۶ سوره مبارکه نساء حرام است.
بحث چند همسری هم مطابق آیه ۳ سوره مبارکه نساء؛ امری کاملا محدود در زمان صدر اسلام و یکی دو قرن اول است و بیان آیه شریفه؛ خود موید این قضیه است.
رستگار باشید
هولوکاست، دروغ بزرگ یهودیان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک