حجاب و نقش آن در سلامت روان
نویسنده:
عباس رجبی
امتیاز دهید
.
بدون تردید حجاب و پوشش، تأثیرات بسیار مثبتی بر روح و روان زن دارد. عفاف و پوشیدگی برای زنان، همچون سد و حفاظی است که زن در سآیهی آن از هر ذلّت و تحقیری در امان میماند. دین اسلام با واجب کردن حجاب، نمیخواهد زن بازیچهی دست شهوتپرستان شود و ارزش او به میزانی پایین بیاید که تنها وسیلهای برای برطرف ساختن شهوتها باشد. اسلام، خوشیهای مشروع را برای زن میپسندد و البته تأمین آن را در سآیهی عفاف میداند. عفاف که ثمرهی حجاب و پوشش است، عامل آرامش و سکون انسان و دور ماندن او از عوامل پریشانی و در نهآیت باعث رضآیت وجدان است. چه بسیارند عوامل ناامنی فکری و ذهنی که عفاف مانع بروز آنهاست. عفاف، موجب احساس امنیت و شرف آدمی است و باعث میشود که آدمی بتواند در طول حیاتش درست فکر کند و نیکو تصمیم بگیرد.
بیشتر
بدون تردید حجاب و پوشش، تأثیرات بسیار مثبتی بر روح و روان زن دارد. عفاف و پوشیدگی برای زنان، همچون سد و حفاظی است که زن در سآیهی آن از هر ذلّت و تحقیری در امان میماند. دین اسلام با واجب کردن حجاب، نمیخواهد زن بازیچهی دست شهوتپرستان شود و ارزش او به میزانی پایین بیاید که تنها وسیلهای برای برطرف ساختن شهوتها باشد. اسلام، خوشیهای مشروع را برای زن میپسندد و البته تأمین آن را در سآیهی عفاف میداند. عفاف که ثمرهی حجاب و پوشش است، عامل آرامش و سکون انسان و دور ماندن او از عوامل پریشانی و در نهآیت باعث رضآیت وجدان است. چه بسیارند عوامل ناامنی فکری و ذهنی که عفاف مانع بروز آنهاست. عفاف، موجب احساس امنیت و شرف آدمی است و باعث میشود که آدمی بتواند در طول حیاتش درست فکر کند و نیکو تصمیم بگیرد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی حجاب و نقش آن در سلامت روان
این خدا جای شک وشبهه داره!!
خدای مسحیت یه حرف میزنه،خدای یهود یه حرف دیگه........
خدای که از زبان ادیان مختلف حرفهای ضد و نقیض می زنه چه جور خدایی!!؟
[/quote]
نه حرفای همون خدا را ما انسان ها برای منافع خودمون تحریف کردیم. ما ها که انسانیم و هزاران خطا انجام می دیم (البته اگه شما قبول داشته باشین) سعی می کنیم هیچ وقت ضد و نقیض حرف نزنیم. حتی زمانیکه بچه بودیم. اونوقت خدا ...
به نظرم قبلا در مورد حجاب زیر کتاب « حجاب حق زنان، حد مردان» بحث شد
به نظرم به یه نتایجی هم رسید
اگه دوست داشتید میتونید نظرات زیر آن کتاب رو بخونید
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=3798&page=2
قوس های بدنم ،بیشتر از افکارم به چشمهایت می آیند.تاسف آور است که باید لباس هایم را به میزان ایمان تو تنظیم کنم !!!!!-سیمین دانشور[/quote]
کاربر گرامی یک بار دیگر هم در همین سایت و از طریق دوست دیگری در باره این متنی که شما و دیگران از قول مرحوم سیمین دانشور نقل می کنین ، توضیح داده شد که این متن از این ادیب فرهیخته نیست . من به بحث در باره این عقاید کار ندارم اما با توجه به این که پژوهش و تحقیق من به طور کلی در باره زندگی و آثار این نویسنده محترم بوده باید عرض کنم ، این ، متنی یه که در اینترنت به اسم ایشون دست بدست می گرده تا به اعتبار مرحوم دانشور تایید بشه، از ایشون نیست. در ضمن تا اون جایی که می دونم خانم دانشور همون قدر که به فرهنگ ملی ایران اعتقاد داشتن به باورهای دینی مردم به دیده احترام نگاه می کردن . خوبه برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به کتاب جشن نامه سیمین دانشور که توسط آقای دهباشی تالیف شده مراجعه کنید.
بله، خدا عقل کل ولی این خدا فقط در انحصار افراد به خصوصی در دنیا نیست این خدای که شما در انحصار خودتون گرفته اید فقط به زبان اقلیتی محدود صحبت می کنه که به نظر من-
این خدا جای شک وشبهه داره!!
خدای مسحیت یه حرف میزنه،خدای یهود یه حرف دیگه........
خدای که از زبان ادیان مختلف حرفهای ضد و نقیض می زنه چه جور خدایی!!؟
پیامبران - همچون ابراهیم خلیل - عاشق خدایند. انسان ها گاه عاشق لیلی اند ، گاه عاشق شیرین اند و ...
خدا کامل ترین موجود است ، عقیده ی هر فردی است.
انسان ها هر کدام یک عیبی دارند ، دیدگاهی فلسفی است.
اما چرا یک نفر عاشق خدا که کامل ترین موجود است می شود و یک نفر عاشق یک انسان دیگر؟
از این می توان دو نتیجه گرفت که آن کس که عاشق خدا و کامل ترین موجود شده ، پس انسانی است والا. از هرجهت و عشق به همان انسان برتر از عشق به هر کس دیگری است.
آن کس که عاشق فردی شده است که نقص هایی نیز دارد ، پس خود نیز همان نقص ها یا شاید نقص هایی هم افزون بر آن دارد که آن فرد را کامل تر دیده و عاشقش شده.
ولو این که آمده است که اصلا مجنون زیبایی نداشته و این نقص است در برابر پروردگاری که سرتاسر زیبایی است و قیاس مع الفارق است مقایسه اش ، ولی مجنون آن را نادیده گرفته ، می گوید:
اگر در دیده ی مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی
لطفا عقایدتون رو تحمیل نکنید به دیگران
این توجیه شما فقط می تونه هم فکران خودتون رو قانع کنه
می دانی؟درد آور است که من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی
قوس های بدنم ،بیشتر از افکارم به چشمهایت می آیند.
تاسف آور است که باید لباس هایم را به میزان ایمان تو تنظیم کنم !!!!!-سیمین دانشور[/quote]
من نمی دونم ما ( اعم از خود من یا هر آدم عادی یا هر نویسنده ای و ... ) بیشتر با روحیات انسان یا ( خودمون ) آگاهیم. یا آفریننده مون؟!
وقتی اون گفته که به زنان مومن بگو حجاب داشته باشند (به مفهوم کلی ) و در مقابل ( در همان حالتی که زنان حجاب دارند ) مردها هم نگاه خود را کنترل کنند ، چه لزومی داره یه نویسنده با چهار تا حرف قلمبه سلمبه بخواد جلوی عالی ترین تفکر بایسته؟ اون هم با افکاری غلط.
این را بپذیریم که خدا عاقل کل است و ما عقلمان کامل نیست. برای همین برخی چیزها دور از عقلمان است. چون عقلمان کامل نیست. با ناقص العقلی خویش به مبارزه با عاقل کل برنخیزیم که مصداق « ان الانسان کان ظلوما جهولا » می شویم.
آیا پوشش زنان جزو آزادی شخصی آنها محسوب می شود؟
آیا این حق را برای دولت یا هر مذهب سیاسی می توانیم قائل بشویم که در مسائل شخصی(اگر جواب آری باشد) دخالت کند؟
آیا افراد عضو یک جامعه حق انتخاب در تعیین آن چیزی که به خودشان مربوط می شوند، هستند؟...
با بیشتر نظرات wisdomforse موافق هستم و همچنین اضافه می کنم
که اگه دلایلی مثبتی که دوستان برای حجاب ذکر کردند کاملا درست باشد جای این سوال باقی می مونه که دولتی که به خودش از طریق مذهب یا قانون اجازه میده که در زندگی شخصی افراد دخالت بکنه فردا اگه بخواد قوانینی رو برای اتاق خواب افراد، نحوه فکر کردن اون ها در مورد مسائل پیرامون زندگی، کنترل اضهار نظر شخصی، و... بر اساس همون تفاسیر قبلی از هرکتاب دینی یا هر نوع جبرگرایی تاریخی برای خودش قائل بشه اونوقت آیا سرنوشت حکومت چیزی جز توتالیتر شدن اون نیست؟
به عبارت دیگه حتی اگه حجاب امری مثبت باشه چون جزو آزادی های شخصی محسوب میشه نباید به دولت یا هر سامان سیاسی اجازه داد که به این حریم تجاوز بکنه چون با این کار سد بین خصوصی و عمومی شکسته میشه و دولت میتونه بر اساس همون داعیه های قبلی به سایر مسائل شخصی قدرت نفوذ پیدا کنه یا بخواد شکلی به اون ببخشه که مورد پسند عقاید خودش از امر خصوصی میشه.
می دانی؟درد آور است که من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی
قوس های بدنم ،بیشتر از افکارم به چشمهایت می آیند.
تاسف آور است که باید لباس هایم را به میزان ایمان تو تنظیم کنم !!!!!-سیمین دانشور
اگر خاستگاه های نخستین تاریخی حجاب، برای انحراف ذهنیت جنسی مردها به منظور کنترل خاهش های جنسی صورت گرفته،(شروع تمدن و ...)،در این سده از تمدن که انسان ها عمدتن غریزه رو از راه های متداول(بسته به فرهنگ) میتوانند پاسخگو باشند،نقش حجاب به سبک دینی چرا باید بدون تغییر باشه(در اینجا منظور پوشش سر و گردنه چون در تمام کشورهای دموکراتیک هم عمدتن جز سر و گردن بقیه بدن پوشیدست)
پوشش زیاد خودش باعث کنجکاوی و درگیری ذهنیت جنسی میشه،ملاک ازدواج های جوانان این فرهنگ ها رو به سمت توهمات جنسی هدایت میکنه و ...
محرکات غریزه هم به مرور زمان دچار تغییرهای عمدتن پایداری میشه،مثلن سر و گردن آزاد زنان در هیچ جایی جز ملت های....باعث تحریک و ... نمیشه،اینجا هم باشه بعد از یک دهه کاملن معمول میشه
برای کسی که در تمام عمرش زن چادری ندیده و از زن تصوری معمول داره چادر و پوشش کامل زن رو کاری غیرانسانی و وحشیانه فرض میکنه،مثلن میگه انسان سده ی بیست و یکم اینقدر وحشی و مهاجم نیست که به محض دیدن زنی با سر و گردن آزاد تحریک بشه و حمله کنه،میگن این اول توهین به مردان شما و بعد هم تحقیر زنان بشمار میره.