رسته‌ها

رضاشاه پهلوی از آلاشت تا ژوهانسبورگ

رضاشاه پهلوی از آلاشت تا ژوهانسبورگ
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 87 رای
نویسنده:
درباره:
رضا شاه
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 87 رای
کتاب رضاشاه پهلوی از آلاشت تا ژوهانسبورگ یکی از مشهورترین آثار پژوهشی در پیرامون زندگی رضاشاه پهلوی می‌باشد. این کتاب بنابر گفته‌های نویسنده آن، اثری تحقیقی بر پایه اسناد تاریخی است.
مولف این کتاب در ابتدا به بررسی دوران کودکی و شرح زندگی و خانوادگی رضاشاه پرداخته و سپس رفته‌رفته به اوضاع ایران پیش از کودتای ۱۲۹۹ رسیده و نهایتا با شرح کودتا و به‌زودی خلع‌ قاجارها از سلطنت و شرح استقرار پادشاهی پهلوی، انسجام ایران، آغاز جنگ دوم جهانی و نهایتا تبعید رضاخان به ژوهانسبورگ کتاب را به پایان می‌رساند.
در کل، این کتاب به بررسی تاریخ زندگی رضاشاه بنیانگزار سلسله پهلوی، اصل و نسب وی، عملکرد سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی او، خدمات و میراث وی پرداخته است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
36
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ramin12345
ramin12345
1391/12/14

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی رضاشاه پهلوی از آلاشت تا ژوهانسبورگ

تعداد دیدگاه‌ها:
167
[quote='هیرکان']شما هرچه از جنایت رژیم وقت بگویید
بارها اشاره کرده اید در تخریب آتشکده زرتشتی در تخریب تیاتر شیر و خورشید و احتمالا فراموش کرده اید!
گویا وظیفه شما رسد دیدگاه های مخاطبان در لوی صادق هدایت می باشد؟ خوب است شما نیز دریافتید که انهدام ساختمان تاتر تبریز چه مفهومی در پی داشته است.[/quote]
نخیر وظیفه بنده افشای جنایات رژیم سابق است!
که به مذاق بله قربان گو ها خوش نمی آید!

از حسابهای شخصی رضاشاه و ملک و املاک او و مقایسه قبل و بعد از به سلطنت رسیدن او مشخص میشود که این زور چقدر در خدمت منافع خلق بود!
بله!
زمین خواری های رضا شاه با بهانه هایی همچون آباد نمودن آن اراضی به هیچ روی قابل توجیه نیست. همانگونه که سربنیست نمودن زندانیان سیاسی همچون مدرس و سردار اسد و دق مرگ نمودن داور و باز گذاشتن دست پلیس سیاسی دلایل محکمه پسندی ندارند.
اما در برابریادگاری هایی که دولت او برجای گذاشته که تا کنون ایران و ایرانی در بسیاری از موارد به ان متکی می باشند شاید بتوان گفت که در برابر این زحمات حق خویش را برداشت نمود.
مصادره املاک مردم و خرید مفت املاک امری نیست که در هیچ دولتی قابل توجیه باشد اما از سوی دیگر نوسازی ایران مدرن مدیون آن فرد و مشاوران او می باشد که در زمان حال هم گهگاه و جسته و گریخته به ان اشاره شده است.
شما هرچه از جنایت رژیم وقت بگویید
بارها اشاره کرده اید در تخریب آتشکده زرتشتی در تخریب تیاتر شیر و خورشید و احتمالا فراموش کرده اید!

گویا وظیفه شما رسد دیدگاه های مخاطبان در لوی صادق هدایت می باشد؟ خوب است شما نیز دریافتید که انهدام ساختمان تاتر تبریز چه مفهومی در پی داشته است.
[quote='هیرکان']اگر بهانه ای بود تخریب میشد
کدام بهانه
مگر حفظ میراث تاریخی در دوران پهلوی اول سروسامان نیافت؟
بخش هایی از ارک تهران هم که خراب شد به جای ان وزارت دارایی ساخته شد که هنوز مورد استفاده می باشد.
شما هرچه از جنایت رژیم وقت بگویید
من گمان ندارم تا کنون به این موردی که شما نظر دارید اشاره ای کرده باشم.
و مبتکر نیستند اینها!
شیوه کشور داری ایران در طول تاریخ همواره با کاربرد زور توامان بوده است.
منتهی در پاره ای اوقات این زور برای صلاح کشور و مردم بکار می رفته و در زمانی تنها بدست آوردن نیات شخصی مد نظر بوده است.[/quote]
از حسابهای شخصی رضاشاه و ملک و املاک او و مقایسه قبل و بعد از به سلطنت رسیدن او مشخص میشود که این زور چقدر در خدمت منافع خلق بود!
بارها اشاره کرده اید در تخریب آتشکده زرتشتی در تخریب تیاتر شیر و خورشید و احتمالا فراموش کرده اید!
اگر بهانه ای بود تخریب میشد
کدام بهانه
مگر حفظ میراث تاریخی در دوران پهلوی اول سروسامان نیافت؟
بخش هایی از ارک تهران هم که خراب شد به جای ان وزارت دارایی ساخته شد که هنوز مورد استفاده می باشد.

شما هرچه از جنایت رژیم وقت بگویید

من گمان ندارم تا کنون به این موردی که شما نظر دارید اشاره ای کرده باشم.
و مبتکر نیستند اینها!
شیوه کشور داری ایران در طول تاریخ همواره با کاربرد زور توامان بوده است.
منتهی در پاره ای اوقات این زور برای صلاح کشور و مردم بکار می رفته و در زمانی تنها بدست آوردن نیات شخصی مد نظر بوده است.
سازمان پرورش افکار با تقلید از ماشینهای تبلیغاتی ایتالیای فاشیست و آلمان نازی در
دی ماه ۱۳۱۷ در ایران به ریاست احمد متین دفتری تاسیس شد.جدا از همکاری این سازمان برای سانسور با اداره راهنمای نامه نگاری، هدف اصلی این سازمان برگزاری سخنرانی ها و برنامه های فرهنگی بسیار گسترده در سطح کشور برای شست و شوی مغزی افکار عمومی جامعه و پشتیبانی ایدئولوژیک و به حق جلوه دادن استبداد پهلوی بود.این سازمان داری یک هیأت مرکزی و شش کمیسیون بود.یازده تن هیات مرکزی :
دکتر ادیب، دکتر شایگان، دکتر صدیق، فروزانفر به نمایندگی دانشگاه.
علی اشرف ممتاز، امیر خیزی به سمت مدیر دبیرستان ها.
فرهودی ریاست آموزش سالمندان.
شکرایی ریاست پیشاهنگی.
فرامرزی ریاست اداره راهنمای نامه نگاری.
رشید یاسمی و دکتر غنی به سمت اشخاص بصیر.
اعضای کمیسیونها :
کمیسیون سخنرانی اعلم
کمیسیون رادیو خسروی
کمیسیون نمایش علی نصر
کمیسیون موسیقی مین باشیان
کمیسیون مطبوعات محمد حجازی
کمیسیون کتابهای درسی رهنما
در ماده دوازده اساسنامه این سازمان می خوانیم :《 کمیسیون کتاب کلاسیک ، مامور است در کتب درسی دبستانها و دبیرستانها اصلاحات سودمند به عمل آورده ، افکار میهن دوستی و شاه پرستی را در مندرجات آنها به وجه مؤثری بپروراند!》 باری کار این سازمان در تمام زمینه ها مشروعیت بخشیدن به استبداد پهلوی بوده و انسان امروزی وقتی گوشه ای از این سخنرانی ها را میخواند به انسان بودن خویش تاسف میخورد!تمام سخنرانی ها حول محور #خدا_شاه_میهن که به قول هدایت حروف اول آن به صورت خشم در می آید! میچرخید.
باری از ریگ های صحرا تا ابرهای آسمان جز مدح شاه سخنی نباید گفتندی و هرکس جز این کردندی سرش را ختنه کردندی تا درس عبرت برای سایرین شوندندی!!! البته در این مختصر نمیشود در تمامی امور مربوط به این سازمان سخن گفت فقط قسمتی از یکی از این سخنرانی های بی خردانه را مینویسم که دوستان بدانند چرا هدایت اینقدر از اینها بیزار بوده.گوشه هایی از سخنرانی حسین معتمد در مهر ۱۳۱۸ :
نیاکان ما همیشه ورد زبانشان جز خدا ، شاه ، میهن چیز دیگری نبوده....شاه را سایه خدا میدانستند و امر او را وحی آسمانی....ما باید مرام پیشینیان خود را سرمشق قرار داده....ماییم که با ایمان کامل رضای پادشاه خود را رضای خدا دانسته....بر اثر طلوع کوکب شاهنشاه معظم ما اعلیحضرت اقدس همایون رضا شاه پهلوی ستاره سعادت مملکت درخشان....همه یک دل و یک زبان میگوییم زنده باد شاه معظم و محبوب ما...پاینده و جاوید باد!!! این سازمان هم چون بسیاری از سازمانهای دیگر با سقوط حکومت پهلوی اول، منحل شد.
من خودم خلاصه کرده ام در مورد پرورش افکار و اینجا می گذارم :
تاریخچه کوتاهی از وقایع پیش از تشکیل این سازمان:
یک روز پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ اعلامیه ای نه ماده ای با امضای رضا خان منتشر شد با تاکید بر جمله 《 حکم میکنم!》
در ماده چهارم آمده بود : 《 تمام روزنامجات و اوراق مطبوعات ، تا موقع تشکیل دولت ، بکلی موقوف و بر حسب حکم و اجازه - که بعد داده خواهد شد - باید منتشر گردد》
باری بسیاری از روزنامه نگاران زندانی شدند و کلیه مطبوعات تعطیل گشت(تا پس از سقوط کابینه سید ضیا که دوباره شروع به فعالیت کردند)
رضا شاه در این فاصله تا رسیدن به پادشاهی هیچ گونه انتقادی را بر نمیتافت تا جایی که دندان فلسفی مدیر روزنامه حیات جاوید را با مشت شکست! و وی را حبس کرد و همچنین حسین صبا مدیر روزنامه ستاره ایران را حبس و شلاق زد!
مجلس که از رفتار رضا خان و نظمیه ناراضی بود با تصویب مصوبه هایی کلیه امور مطبوعات را به شورای عالی معارف که در همان زمان یعنی آبان ۱۳۰۱ تاسیس شد واگذار کرد.
باری در آغاز سلطنت پهلوی سانسور مطبوعات به عهده نظمیه و وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه قرار داشت.
از ۱۳۰۸ وزارت دربار و شخص تیمور تاش یگانه کارگردان دستگاه سانسور میشود و قوانین سفت و سختی برای مطبوعات به اجرا گذاشته میشود تا عزل تیمور تاش و قتل وی در زندان به دستور رضا شاه در مهر ۱۳۱۲.
اینبار این امور در عهده وزارت معارف و و اداره کل شهربانی قرار میگیرد.
در ۱۳۱۶ اداره راهنمای نامه نگاری با ریاست علی دشتی و با یک نظام نامه هشت ماده ای تشکیل شد که کلیه مطبوعات با تأیید این اداره با مهری که روی آنها میخورد با عنوان 《روا !》حق چاپ داشتند و یقینا تکلیف آنها که مهر 《ناروا !》 بر آنها میخورد مشخص بود!
باری این هم رضایت خاطر ملوکانه را بر آورده نساخت! تا دی ماه ۱۳۱۷ که سازمان پرورش افکار تاسیس شد.
در ضمن اعزام به خارج از زمان عباس میرزا رواج داشته.
عباس میرزا با واقع بینی ایرانیانی را برای تحصیل به بریتانیا فرستاد که تعدادشان به بیست نفر هم نرسیو و در دوران محمد شاه و ناصرالدین شاه هم دولت ها گهگاه و بوطور نامنظم محصلانی را ارسال می داشتند.
ارسال هدفمند دانشجو پس از مشروطیت شکل گرفت ولی به دلیل جنگ اول و دولت های ضعیف دانشجویان با سختی هایی بسیار روبرو شدند.
در زمان پهلوی اول ارسال دانشجو به اروپا هر سال انجام شده و سفارت ها و سرپرست دانشجویان پیگیر تحصیل انها بودند.
[quote='هیرکان']بدستور رضا شاه که میگفت هرچه مردم را یاد قاجار بندازد باید تخریب شود
اگر قرار بر تخریب میراث دوران قاجاری بود که اکنون شهرداری و بساز و بفروشی ها بسیار بیشتر از بوذرجمهری دست به تخریب پیشینه تهران زده اند.
مدرسه مروی و دارالفنون دو ساختمان یادگار عهد قاجار بودند که اگر بخواهیم از فلسفه شما پیروی نماییم پهلوی اول می بایست پس از افتتاح دانشگاه تهران آنها را خراب می کرد تا کسی گمان به وجود این دو مدرسه در گذشته نیافتد.[/quote]
اگر بهانه ای بود تخریب میشد همانطور که بسیاری از ساختمانهای پهلوی هم اکنون خراب نشده و مورد استفاده است شما هرچه از جنایت رژیم وقت بگویید نمونه اش در دوره پهلوی پیدا میشود و مبتکر نیستند اینها!
[quote='هیرکان']بیست سال ملت را از جریان دنیا و همسایگانش مجزا نگهداشتند و آش شله قلمکاری به مذاق یکدسته قاچاقچی درست کردند.
مردم از گرسنگی می مردند و مالشان چاپیده می شد و پشت میله های آهنین، در زندانها می پوسیدند.
گوشواره و النگوی بیوه زنها با کاغذ و مس خریده می شد و به خارجه مسافرت می کرد.
کتاب و مجله سانسور می شد، فرهنگ، وسیله چندنفر کارچاقکن شده بود.
پیش آهنگی و تربیت بدنی، تأسیس فرهنگستان و پرورش افکار را وسیله تقریب به پیشگاه قرار دادند.
در طول تاریخ ایران مگر دوران هرج و مرج پس از شهریور 1320 سانسور با شدت و ضعف ئجود داشته است ولی در مورد صادق هدایت خود به گفته برادر زاده خویش موجبات سانسور یکی از آثار خود را فراهم آوردند.
کجا مردم بیست سال از همسایگانشان مجزا نگاه داشته می شدند در کننار برنامه های اعزام محصل به اروپا و رونق بازرگانی خارجی خود هدایت چند بار به خارج سفر نموده و همچون شوروی منع قانونی برای محدودیت سفر به خارج وجود نداشت.
ایراد به پایه گذاری تربیت بدنی و فرهنگستان توسط هدایت دیدگاه شخصی او می باشد و به گمان من مردود است.
انتقاد از شرایط جامعه و کمک به روشنگری با فحاشی و بدبینی مفرط تفاوت دارد.
[/quote]
در مورد سانسور در زمان رضا شاه مقالاتی آپلود کرده ام
که چطور با مهر "روا" و "ناروا" جناب دشتی این مرد هزار چهره و سانسور چی رضاشاهی به خدمت مشغول بود!
در ضمن هدایت سال 1305 در آزمون شرکت میکند و قوانین اعزام محصل به خارج 1307 تصویب میشود در ضمن اعزام به خارج از زمان عباس میرزا رواج داشته.
رضاشاه پهلوی از آلاشت تا ژوهانسبورگ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک