رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
اسرار مرگ ناپلئون
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 39 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 39 رای
نویسنده: بن ویدر، دیوید هپگود
این کتاب تحقیقی است مستند, همراه با 'تجسسی پلیسی 'درباره علت مرگ ناپلئون در سال 1821م که در جزیره سنت هلن روی داد .گفتنی است علت مرگ ناپلئون در آن زمان سرطان ذکر شده بود, اما یک مورخ سوئدی به نام 'استن فورد شوفود 'به همراه چند پزشک در سال 1961پس از تحقیقاتی دامنه‌دار بر روی علایم و نشانه‌های گزارش شده از اطرافیان, همچنین قراین دیگر به این نتیجه رسید که ناپلئون با سم ارسنیک مسموم و کشته شده است .او حتی مجرم را هم معرفی کرد .اگرچه اثر تحقیقی او در فرانسه با بی اعتنایی و تحقیر و انتقاد روبه‌رو شد, اما پس از پانزده سال, نویسندگان کتاب حاضر براساس تحقیقات و اظهارات 'استن فورد شوفود 'به نوعی 'تجسس پلیسی ' دست زدند, متون مختلف را بررسی نمودند, شواهد و قراین را کنار هم گذاشتند, تشخیص‌های متفاوت در مورد بیماری را با هم سنجیدند, نحوه برخوردها و واکنش‌ها را به دقت تجزیه و تحلیل کردند, ضد و نقیض گویی‌ها را بیرون کشیدند, به دنبال انگیزه‌ها رفتند, مجرمین احتمالی را ردیابی کردند, با مورخان و متخصصان سم‌شناسی به شور و مشورت نشستند و سرانجام در این کتاب حاصل تحقیقات خود را با دلایل و شواهد و اسناد متقن و مطمئن فراهم آوردند که عبارت است از این که احتمال مسمومیت ناپلئون به وسیله ارسنیک حقیقتی آشکار است .
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
ramin12345
ramin12345
1391/11/29
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اسرار مرگ ناپلئون

تعداد دیدگاه‌ها:
21
می دونیم که وقتی یک نفر با ارسنیک مسموم بشه و بمیره، جسدش تقریبا سالم می مونه،
وقتی سال1840 قبر ناپلئون رو شکافتند که جسدش رو انتقال بدند به فرانسه...
.
.
.
بـــــله! جسد خیلی کم تغییر کرده بود...بعد از نوزده سال اگه اشتباه نکنم!!

*
این بی بی سی اخبار دروغ انتشار میده

قابل توجه دوستان مدافع بی بی سی! شاهد از غیب رسید! دیگه صدای ناپلئون هم از اون دنیا در اومد!!:D
*

همونقدر که شما میتونید از فرضیه دست های پنهان دفاع کنید از این ور میشه همه چیز رو به طبیعی بودن مرگش نسبت داد.

درسته. فکر می کنم اگه می شد به یه نتیجه ی یقینی رسید در این باره، خیلی پیش از ما دیگران بهش رسیده بودند.
حقیقتش من فرضیه ی سرطان معده رو به اندازه ی فرضیه ی مسمویت با ارسنیک جدی می گیرم! احتمال پنجاه پنجاه در واقع!
معذرت می خوام بابت تاخیر در پاسخ گویی:-)
جدیدترین خبر منتشر شده گواه از این هست که...

نمی تونیم بهش بگیم خبر. یه پزشکی که درست نمی دونیم چه قدر ادعاش معتبره یه کتابی نوشته.
این طور که پیداست علت مرگ ناپلئون، فقط به تخصص پزشکی که در این باره تحقیق می کنه بستگی داره!
ما معتقدیم بواسیر گنجشک رو هم نمی کشه!
ولی گه یه مقعدشناس تصمیم بگیره درباره ی علت مرگ ناپلئون تحقیق کنه اصلا بعید نیست همه چیز رو بندازه گردن بواسیر!
(همین چند وقت پیش جایی خوندم که علت شکست واترلو رو انداخته بودند به گردن بواسیر، چون گویا ناپلئون درد داشته اون
زمان و برخلاف همیشه نمی تونسته روی اسبش بشینه و تاکتیک های مورد نظرش رو بررسی کنه!!)
تفاوت تحقیق استن با دیگران در اینه که اون و همکارهاش تارهای موی ناپلئون رو آزمایش کردند. (اون زمان رسم هدیه دادن حلقه ی مو
رایج بود.)
از متن کتاب:
اگر این شخص مدام از طریق محیط زیست خود آلوده شده بود (مثلا به وسیله ی شیئی که در اتاقش قرار داشت یا آبی که
هر روز از آن می آشامید) نتیجه ی آزمایش قطعات مو را به شکل ثابت و یکسان آشکار می ساخت که بر روی منحنی
نمودار با یک خط مستقیم نشان داده می شد.
در عوض اگر ارسنیک به مقدار زیادی با فاصله ی کم و بیش منظم خورده
می شد، در منحنی فراز و نشیب هایی به چشم می خورد.
یک تار مو با آهنگی نسبتا منظم رشد می کند (بر مبنای 0/35
میلیمتر در روز که تقریبا در حدود یک و نیم سانتیمتر در ماه است) بنایراین می توان برای فاصله زمانی نقاط اوج منحنی
را هم حساب کرد که در حقیقت نشان دهنده ی روزهایی است که حداکثر مسمویت را دربرداشته اند.
(نمودار آزمایش، منحنی از کار در اومد!)
در طول آخرین ماه ها، بیمار بیشترین عارضه و آثار یک مسمومیت مزمن و در عین حال حاد را از خود نشان داده است.
در فواصل این حمله های حاد، عوارض یک مسمومیت مزمن در بیمار مشاهده می شد.

(بروز علائم مسمویت حاد، با وجود علائم مسمویت مزمن چه معنی ای میده دوست من؟!;-)مقدار سم کم و زیاد شده دیگه؟! )
*
این که عامل مسمومیت رو کاغذ دیواری بدونیم چندان منطقی نیست به نظرم. چون باید فرض رو بر این بذاریم که فقط
اتاق ناپلئون از این کاغذ پوشیده شده بوده! و این که فقط ناپلئون خیلی حساس بوده! چون تا جایی که من می دونم دو اتاق
تو در تو بود که همیشه خدمتکاری تو اتاق کناری حضور داشت و ناپلئون هم آدمی بود که حتی حین حمام در وان هم اطرافیان
در کنارش بودند!:D چرا فقط اون این قدر حسایت نشون داد؟!
راستی می دونستی که همیشه نوشیدنیش جدا بوده از نوشیدنی سایر ساکنین لانگ وود؟!
*
صدراعظم وقت فرانسه:
«هر قدر که بگویند ناپلئون همه ی اعتبار و وجهه خود را در فرانسه از دست داده است دلم می خواهد که باور کنم اما
تا موقعی که بر ما ثابت نشود خاطرم آسوده نخواهد شد.»
«در حالی که انگلیسی ها خیال می کنند او هنوز در لانگ وود به سر می برد ممکن است تا حال فرار کرده باشد. در خود
انگلستان هم دولت جدید ممکن است با آزادی اوم موافقت کند!»
برای سفیر فرانسه در لندن نوشت:
«محض رضای خدا کاری کنید که سنت هلن از نظر دور نباشد. مراقبین و سربازان پادگان پی در پی عوض بشوند زیرا
این آدم شیطان صفت همه ی کسانی را که به او نزدیک می شوند فریب می دهد...»
تا زمانی که «غاصب تاج و تخت» در قید حیات بود سلطنت خاندان بوربون در معرض خطر قرار داشت.
معذرت می خوام بابت تاخیر در پاسخ گویی:-)
جدیدترین خبر منتشر شده گواه از این هست که...

نمی تونیم بهش بگیم خبر. یه پزشکی که درست نمی دونیم چه قدر ادعاش معتبره یه کتابی نوشته.
این طور که پیداست علت مرگ ناپلئون، فقط به تخصص پزشکی که در این باره تحقیق می کنه بستگی داره!
ما معتقدیم بواسیر گنجشک رو هم نمی کشه!
ولی گه یه مقعدشناس تصمیم بگیره درباره ی علت مرگ ناپلئون تحقیق کنه اصلا بعید ن%D
اگه ثابت بشه که سرطان داشته من هم فرض رو می ذارم بر مرگ طبیعی این جناب.
هر فرضیه ای که منطقی تر و قانع کننده تر باشه، من همون رو قبول می کنم.

یعنی از ادبیات فاخر، گرمای مطبوع منتشره از کامنت شما اشک در چشمانمان حلقه زد و بسیار شادمانیم از حضور شما نازنین دوست منطقی:x
ز کالبد شکافی صحبت کنیم:
هفت پزشک حضور داشتند. شش انگلیسی! (وظیفه ی نظارت رو برعهده داشتند) و یک نفر اهل کرس (آنتومارکی).
زخم های اطراف پیلور رو همه تایید کردند.
آنتومارکی و دکتر توماس شورت (چه جرئتی داشته) به کبد بزرگ اشاره داشتند در گزارششون.

خب ما هم گفتیم، که کلا کلکسیونی از امراض به ناپلئون نسبت داده شده ...بزرگی کبد و مسمویت با آرسنیک تایید شده ولی نه صورت عمدی، توی کامنت قبلی توضیح دادم.
و اما این هم گفتیم که جدیدترین خبر منتشر شده گواه از این هست که در اثر بیماری کلیوی غزل خداحافظی رو خونده..
همونقدر که شما میتونید از فرضیه دست های پنهان دفاع کنید از این ور میشه همه چیز رو به طبیعی بودن مرگش نسبت داد.
البته جناب امپراطور که از این دنیای پتیاره به ستوه آمده و تنگ نظری بعضی ها و گرفتاری فرانسه عزیزش حسابی حالش را گرفته گویا به دامان موسیقی از نوع رپ پناه آورده و به یمن تکنولوژی های مدرن چون وایرلس از اون ور به این ور شعرش رو فرستاده:D
بیدارم ولی انگار دنیا یه خوابه
رویای اروپای واحد یه سرابه
اصلا حوصله ندارم برم پیک نیک
حتی بلیط مجانی به دماغه امیدنیک
شاکی و منزجر از عالم و از ادما
چرا اینقدر گیر میدین شماها به مرگ ما
بابا بحران اقتصادی داره ما رو فشار میده
این بی بی سی اخبار دروغ انتشار میده
شدیم مثل سلول های سرطانی
باید یکی میشد این وسط قربانی
باید جواب بدی هامونو بدیم سردار
مثل برنامه اموزنده کلید اسرار
باید بیفتیم روی زمین ماها تپ تپ
از من گرفته تا -...- اینجاشو ما متوجه نشدیم
آره همینه راست گفتم
آره همینه راست گفتم

ایندفعه دیگه راست گفته!

یعنی منکر این هستید که سرطان معده دلیل کشتار طبیعی بشر هست؟

به هیچ عنوان دوست جون:-)
اگه ثابت بشه که سرطان داشته من هم فرض رو می ذارم بر مرگ طبیعی این جناب.
هر فرضیه ای که منطقی تر و قانع کننده تر باشه، من همون رو قبول می کنم.
*
خب بیشتر می گم:
بن ویدر
استن فورشوفود
و مهم تر از همه، متهم این فرضیه:
دومونتولون
(واقعا چرا مونتولون همراه ناپلئون رفت سنت هلن؟! کسی که با ازدواجش ثابت کرد هیچ ارزشی برای نظر ناپلئون قائل نیست!)
*
از کالبد شکافی صحبت کنیم:
هفت پزشک حضور داشتند. شش انگلیسی! (وظیفه ی نظارت رو برعهده داشتند) و یک نفر اهل کرس (آنتومارکی).
زخم های اطراف پیلور رو همه تایید کردند.
آنتومارکی و دکتر توماس شورت (چه جرئتی داشته) به کبد بزرگ اشاره داشتند در گزارششون.
اما هادسون لو (فرماندار جزیره) مجبورشون کرد که این قسمت رو حذف کنند.
اثرات مواجهه با آرسنیک مزمن (مسمومیت تدریجی):
عوارضی از قبیل تحریک پوست ، رنگی شدن پوست ،گردن و زیر بغل ،خارش ،شاخی شدن پوست ادم بخصوص در زیر پلک و زانو ها، بوی تند سیر از هوای باز دمی و مدفوع ،گلو درد شدید ، تهوع ،استفراغ ،اسهال و یا یبوست ، بزرگ شدن کبد ، انسداد مجاری صفراوی که به یرقان وسیروز کبدی تبدیل می شود، نارسایی کلیوی ، کاهش ادرار ،هماتوری ، ریزش مو ، اختلالات تنفسی از این علائم می باشد.
پ.ن.: جالبه:
ناپلئون در بستر مرگ

"یکی برای همه، همه برای من"
زیاد از شطرنج سردرنمیارم ولی هنوز کسی به صورت ناپلئونی مات میشه؟! اگه میشه از طرف من به چنین شخصی تبریک بگو!

خب پس من همین الان از جانب شما به خودم تبریک میگم;-(
زخم معده و بواسیر، دلیل برای مرگ طبیعی نیست!

بواسیر که گنجشک رو هم نمیکشه، بحث بر سر سرطان هست نازنین دوست
یعنی منکر این هستید که سرطان معده دلیل کشتار طبیعی بشر هست؟:-(
شاه هم در اثر لنفوم معده پرکشید و رفت:D
در پی یک قرن و نیم بعد از مرگ ناپلئون همگان می پنداشتند که وی براثر سرطان از پا در آمده است پزشکان سرتاسر عالم جملگی این تشخیص را چون واقعیتی انکارنشدنی می پنداشتند.
تا این که پزشک گمنامی از کشور سوئد این واقعیت را به دیده شک و تردید نگریست. تخصص در علم سم شناسی دکتر استن فورشوفود و نیز عشق و علاقه مفرط او به شخصیت افسانه ای ناپلئون، دست به دست هم دادند و او را به کشف حقیقتی رهنمون ساختند که تا آن زمان از نظرها پنهان مانده بود.در سال 1955 هنگامی که دفتر خاطرات لوئی مارشان پیشخدمت مخصوص امپراطور منتشر گشت دکتر فورشوفود از خواندن خاطرات سرگذشت بیمار سنت هلن در واپسین ماه های حیاتش سخت دچار حیرت گشت و از خود پرسید چرا همه عارضه ها و آثار و علائمی که مارشان با دقت تمام بدان اشاره می کند باید دقیقا همان عارضه ها و علائمی باشند که در مسمومیت با آرسنیک هم مشاهده می شود؟ آیا امپراطور قربانی جنایتی نشده است؟ فورشوفود تصمیم می گیرد از راز این مشابهت پرده بردارد.

همونقدر که دکتر فورشوفود علاقه به پیگیری علت مرگ ناپلئون داشته ، آرنه سورنسن هم بیکار ننشسته و توی کتاب "Napoleon,s nyver" -کلیه های ناپلئون- از اسرار مرگ ناپلئون پرده برداشته.
این پزشک دانمارکی 82 ساله زندگی ناپلئون از دوران بچگی تا مرگ بررسی کرده و در نهایت با مطالعه گزارش‌های پزشک مخصوص ناپلئون و گزارش کالبد شکافی هنگام مرگ به این نتیجه رسیده که ناپلئون طی سال‌های جنگ در ایتالیا (1796) و روسیه (1812) و دقیقا تا زمان جنگ واترلو در سال 1815 مریض بوده است. و علت مرگ اون رو به بیماری کلیوی و انسداد مجاری ربط داده.
از طرف دیگه درباره فرضیه مسمومیت با آرسنیک گفته شده که کاغذ دیواری های اتاق آغشته به مرگ موش بوده نه اینکه به عمد بهش آرسنیک خوراندن
مرگ موش در اثر مجاورت با هوای مرطوب از طریق استنشاق وارد ریه شده و به تدریج اثر خودش رو نشون داده حتی مداوا برای بیماری معده و کبدش که در پنجم مه سال ۱۸۲۱،قبل از مرگش انجام شده نشون از همین مسمومیت با سرب بوده.
فعلا که این پزشک کپنهاگی رشته ها رو پنبه کرده و معتقد هست بیماری کلیوی مرد فرانسوی رو افقی کرده:D
"یکی برای همه، همه برای یکی"

اگه داریم درباره ی شخصی مثل ناپلئون صحبت می کنیم، شاید بهتره بگیم:
همه برای یکی، یکی برای خودش!!
*
شیرینی ناپلئونی
نمره ناپلئونی
مات ناپلئونی
عقده ناپلئونی-نوعی عقده بخاطر کوتاهی قد

و مهم تر از همه: قانون ناپلئونی
زیاد از شطرنج سردرنمیارم ولی هنوز کسی به صورت ناپلئونی مات میشه؟! اگه میشه از طرف من به چنین شخصی تبریک بگو!;-)
*
ثمره حکومت ناپلئون بر فرانسه یک فضای سیاسی ملتهب و اماده انقلاب های مکرر ،اقتصادی ورشکسته و ازدست رفتن خیلی از سرزمین ها از جمله قلمرو لوئیزانا بود.

و به فنا دادن جمهوری...
*
لوئیزانا سرزمینی بود با وسعتی 4 برابر فرانسه که راحت نصیب فرانسه شد طی جنگ های اسپانیا و ناپلئون برای تامین هزینه های جنگ هاش اون رو از قرار 7/4 دلار به ازای هرکیلومتر مربع به آمریکا فروخت « یعنی هر قواره 1000 متری 14 تومان؛

قبول دارم که ارزون فروخت (پونزده میلیون دلار اون زمان و صد و هشتاد و چهار میلیون دلار به ارزش دو هزار و سه میلادی).
اما باید ببینیم که نگه داشتنش به صلاح بود یا نه. مسلما تامین هزینه ی جنگ تنها دلیل فروش نبوده.
مستعمره نیاز به دفاع داره و دفاع نیاز به پول. این پول دقیقا قرار بود از کجا تامین بشه؟!
خطر حمله ی انگلیس هم که وجود داشت...(دارم مثل ناپلئون حرف می زنم؟!:D )
فشار امریکا هم خب تاثیر کمی نداشت و اسپانیا هم به همین دلیل فلوریدا رو فروخت.
*
از پا دراومد به صورت طبیعی یا ازپا درش آوردند به شکل خیانت؟!
مدارک زیادی هست که نشون میده ناپلئون وقتی به سنت هلن تبعید میشه گرفتار بیماری بوده و طبیعی رخت از دنیا بربستنش محتمل تر هست.

نظر من: به شکل خیانت:-(
و باز نظر من: زخم معده و بواسیر، دلیل برای مرگ طبیعی نیست!
موافقی مدارک رو بیاریم وسط؟!:-(
*
«از شما می خواهم که پس از مرگم که چندان فاصله چندانی با من ندارد جسدم را بشکافید ، و نیز آرزو دارم قلبم را در آورید و در الکل قرار دهید و آن را برای ماری لوئیز عزیزم به پارم ببرید....

مخصوصا به شما سفارش می کنم که معده ام را به دقت مورد آزمایش و بررسی قرار دهید و درباره آن گزارش دقیق و مشروحی تهیه و تسلیم پسرم کنید. این وظیفه را به عهده شما می گذارم که در مورد چنین آزمایش و بررسی از هیچ چیز فرو گذار نکنید...

نفرت و بیزاری که در آخرین لحظات عمر در دل دارم را نثار همه خاندان های سلطنتی می کنم»

وصیت ناپلئون بناپارت به پزشکش، شش روز قبل از مرگ

و چون داریم برای این کتاب کامنت می ذاریم و من هم از طرفداران فرضیه ی مسمومیت تدریجی با ارسنیک هستم:
در پی یک قرن و نیم بعد از مرگ ناپلئون همگان می پنداشتند که وی براثر سرطان از پا در آمده است پزشکان سرتاسر عالم جملگی این تشخیص را چون واقعیتی انکارنشدنی می پنداشتند.
تا این که پزشک گمنامی از کشور سوئد این واقعیت را به دیده شک و تردید نگریست. تخصص در علم سم شناسی دکتر استن فورشوفود و نیز عشق و علاقه مفرط او به شخصیت افسانه ای ناپلئون، دست به دست هم دادند و او را به کشف حقیقتی رهنمون ساختند که تا آن زمان از نظرها پنهان مانده بود.در سال 1955 هنگامی که دفتر خاطرات لوئی مارشان پیشخدمت مخصوص امپراطور منتشر گشت دکتر فورشوفود از خواندن خاطرات سرگذشت بیمار سنت هلن در واپسین ماه های حیاتش سخت دچار حیرت گشت و از خود پرسید چرا همه عارضه ها و آثار و علائمی که مارشان با دقت تمام بدان اشاره می کند باید دقیقا همان عارضه ها و علائمی باشند که در مسمومیت با آرسنیک هم مشاهده می شود؟ آیا امپراطور قربانی جنایتی نشده است؟ فورشوفود تصمیم می گیرد از راز این مشابهت پرده بردارد.
پ.ن.: یعنی مدیون من اید اگه فکر کنید چون طرفدار فرضیه ی مسموم شدن ناپلئون هستم، طرفدار خودش هم هستم!(!)
"یکی برای همه، همه برای یکی"
امروزه ما ناپلئون رو با این چیزها میشناسیم :
شیرینی ناپلئونی
نمره ناپلئونی
مات ناپلئونی
عقده ناپلئونی-نوعی عقده بخاطر کوتاهی قد-
و...

اما مردم دنیای دیروز ناپلئون رو با جنگ هاش به یاد می آورند ، او در کمتر از 20 سال فرماندهی حداقل 97 جنگ رو بر عهده داشته و طبق تخمین ها بین 3/5 میلیون نفر بصورت مستقیم تا 16 میلیون نفر بصورت غیرمستقیم در اثر جنگ های او مرده اند. حتی تلفات جنگ های چنگیز خان هم از این مقدار کمتر بوده!
او یک نقطه عطف در تاریخ محسوب میشه و خیلی از معادلات جهانی رو بهم زد
قلمرو ناپلئون در اروپا فقط با امپراطوری روم قابل قیاس هست و با ابداع "سیستم قاره ای" اش میخواسته نوع نظم نوینی برقرار کند که عملا باعث شده بذر "ناسیونالیست" بین ملت ها کاشته بشه.
ثمره حکومت ناپلئون بر فرانسه یک فضای سیاسی ملتهب و اماده انقلاب های مکرر ،اقتصادی ورشکسته و ازدست رفتن خیلی از سرزمین ها از جمله قلمرو لوئیزانا بود.
اینم بگیم لوئیزانا سرزمینی بود با وسعتی 4 برابر فرانسه که راحت نصیب فرانسه شد طی جنگ های اسپانیا و ناپلئون برای تامین هزینه های جنگ هاش اون رو از قرار 7/4 دلار به ازای هرکیلومتر مربع به آمریکا فروخت « یعنی هر قواره 1000 متری 14 تومان؛ اگه اون موقع اونجا زمین میخریدیم الان که افتاده سر می سی سی پی جزو غلط زنندگان در رفاه محسوب میشدیم»

سعیده جون، موضوع این کتاب اصلا اینی که شما می گید (شبیه و بدل و از این جور چیزا) نیست.
موضوع خوراندن تدریجی سم ارسنیک به ناپلئون ئه. با دلیل و مدرک. علمی و منطقی.
به ضرب گلوله از پای دراومدن ناپلئون و شبیه و ... از اون داستان هایی ئه که مردم دوست دارند باور کنند.

درباره مرگ ناپلئون نقل قول ها زیاده؛ عده ای میگن سم آرسنیک و عده ای گلوله و عده ای بیماری کلیوی و بعضی ها میگن سرطان معده از پا درش آورد ولی بحث سر اینه که از پا دراومد به صورت طبیعی یا ازپا درش آوردند به شکل خیانت؟!
مدارک زیادی هست که نشون میده ناپلئون وقتی به سنت هلن تبعید میشه گرفتار بیماری بوده و طبیعی رخت از دنیا بربستنش محتمل تر هست.
من به این که ناپلئون چیکار کرده یا نکردش .ادم خوبی بوده یا بد بوده کاری ندارم .
ولی شخصا شخصیتش رو خیلی دوست دارم .
مخصوصا عاشق سخنان قصارشم.
به عنوان مثال : کاری و که میخوای انجام بدی کاملا به ان فکر کن{سبک سنگینش کن میزان خیرو شرشو ببین}
وقتی که موقع انجام کار رسید به هیچ عنوان به ان فکر نکن فقط انجامش بده.;-)
اسرار مرگ ناپلئون
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک