بوف کور: نسخه دستنویس
نویسنده:
صادق هدایت
امتیاز دهید
✔️ بوف کور مهمترین اثر صادق هدایت است کتابی پر از نماد که از چنان عمق و محتوایی برخوردار است که با انواع مختلف تحلیلها قابل بررسی میباشد تا به حال نقدهای بسیاری، به ویژه در حوزه نقد روانشناسانه، از این داستان ارائه شده، این اثر سمبولیک آنقدر عمیق است که هرکسی قادر به درک آن نیست و از دید خود آن را تفسیر میکند. کتابهای متعددی در شرح و تفسیر بوف کور نوشته شده است که هرکدام از دید همان نویسنده بوف کور را تفسیر میکند.شاید گفت «بوف کور» معروفترین و تنها داستان ایرانی است که هم طرفداران و عاشقان بسیار و هم در نزد بسیاری دیگر مطرود و منفور میباشد.
این رمان برای اولین بار در سال ۱۳۰۹ توسط صادق هدایت نوشته شد ولی بعد از سفر وی به هندوستان و ویرایش و سپش در سال ۱۳۱۵ برای اولین بار منتشر شد. نشد این کتاب بصورت پلی کپی و تعداد ۵۰ نسخه و توسط خود هدایت انجام شد.
این رمان برای اولین بار در سال ۱۳۰۹ توسط صادق هدایت نوشته شد ولی بعد از سفر وی به هندوستان و ویرایش و سپش در سال ۱۳۱۵ برای اولین بار منتشر شد. نشد این کتاب بصورت پلی کپی و تعداد ۵۰ نسخه و توسط خود هدایت انجام شد.
آپلود شده توسط:
dark_shadow
1392/01/04
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بوف کور: نسخه دستنویس
... نویسنده ای که در بوف کور با سایه اش حرف می زند....
اگر میدانست انوقت اسوده و خوشبخت میمردم.انوقت من خوشبخت ترین مردمان روی زمین بودم
:x:x
من یه مدت شروع کردم به خوندن این کتاب خیلی خوشم اومده تا حالا
من از عشق و نوع عشق ورزی صادق هدایت خیلی خوشم میاد . به نظرم خیلی احساس قشنگی داره و البته بعضی جاها خیلی ناراحت کنندست
شما اگه کتاب آشنایی با صادق هدایت رو بخونید (موارد معدودی که خود هدایت درباره سمبلها توضیح میدهد)متوجه این موضوع میشوید که اینگونه واکاوی و تفسیر کردن نمادها حاصل خیال پردازی های شخص خودشونه. امیدوارم دیگه شاهد درج شدن اینگونه توضیحات باطل در این سایت عالی نباشیم.
من به شخصه یک کتاب هدایت خوندم
داستاناش خیلی شهوانی اند
و برای همینه که علی رغم قلم قوی ای که داره
به کسی توصیه نمیکنم که کتاباشو بخونه
اگه واضح تر بگم می شود ردپای یکی از این اصل ها را در داستان های مختلف پیدا کرد از جمله بوف کور اما در داستان های پسامدرن.سورئال،فانتزی و... بیشتر از همخوانی تعداداندکی از این اصول شش گانه چیز دیگری نمی توان برداشت کرداصول درست اند ولی همه جا حادث و صادق نیستند.
بحث هدف وسیله رو توجیه میکنه یا وسیله هدف رو نیست گاه یک نویسنده به فرم خودش میرسه گاه از فرم های موجود استفاده می کند در مورد محتوا هم صادقه
حالا میشه اینو برای این متن بررسی کرد...
شکل گیری یک روایت راست نما دارای پیچیدگیست که با یک سوال و جواب حل نمیشود.
گاه اصلا داستان محتوا ندارد که بحث در مورد این مسئله باز مسئله ایست خود پیچیده...
سوال این.ه بوف کور رو باید با تاویلش خواند یا نه به ازای هر آدمی که این کتاب رو بخونه یک تاویل موجود است؟
یک حقیقت (چه داستانی و ...) ؛شکل گیری آن هیچ ربطی به اصول داستانی ندارد (همان طور که در شعر گفتن شما ابتدا موضوع و محتوای شعری را تعیین می کنید و سپس آن را قانون مند می کنید _منظور آن را در قالب یک وزن قرار می دهید و در آن از ابزار های ادبی استفاده می کنید_)و ضمن اینکه چه نیازی است که این حقیقت؛ براساس اقسام اصول(اگر منظور اصول نامبرده یاشد) سنجیده شود؟(اصول نامبرده ابزار و وسیله هستند و نه هدف!)
رعایت اصول نامبرده هیچ منافاتی با نوشتن داستان های انتقادی و فانتزی و...نداره؛مثلا اصل اول نمی گوید که در مورد سیاست و یا انتقاد از سیاستمداران و ... ننویسید بلکه ظولانی کردن آنرا در یک داستان مورد مذمت قرار میدهد؛و یا اصل ششم ؛بیان می کند که نویسنده باید آدم هارا دوست داشته باشد(منظور حس انسان دوستی_) و می تواند این دوست داشتن را در قالب طنز بیان کند.و...
دوست خوب من؛ من متوجه نمی شوم ؛سمت میر صادقی ( نمیدانم کیست و یا شاید یادم رفته باشد)رفتن من و یا نرفتن من چه سودی و یا ضرری برای شما دارد که امیدی در این مورد داشته باشید و یا نداشته باشید؟
آیا یک حقیقت داستانی همیشه بر اساس اصول داستانی شکل میگرد یا نه حقیقت شکل گرفته بر اساس اقسام اصول سنجیده میشود؟
به نکات جالبی اشاره کردی.امیدوارم سمت میر صادقی نرفته باشی.
پس به معیار این اصول ادبیات داستانی سورئالیسم ،فانتزی،حتی داستان با جنبه انتقادی و...امکان موجودیت ندارن نکته بعد به نظرت بوف کور هم سیر اثاری که نام بردی...
من معتقدم که بوف کور یک داستان نیست ؛دلیل این حرف هم این است که برای داستان نویسی یک سری اصولی هست که کم و بیش داستان نویسان به آن پایبند هستند(مثل رعایت وزن و قافیه توسط شاعران در سرودن شعرها)؛این اصول عبارتند از:اصل اول : « پرهیز از درازگویی بسیار در مورد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی » ؛اصل دوم : « عینیت کامل » ؛اصل سوم : « توصیف صادقانه اشخاص و اشیاء » ؛اصل چهارم : « نهایت ایجاز » ؛اصل پنجم : « بی پروایی و اصالت ، و پرهیز از کلیشه پردازی » ؛ و اصل ششم : « شفقت داشتن »
ممکن است نویسنده ای برخی از این اصول رو رعایت نکنه اما کم و بیش به آن ها پایبند هست.شما می تونید رعایت این اصول رو در داستان های صادق هدایت مثل :آبجی خانم ؛عروسک پشت پرده؛لاله و...ببینید اما رعایت این اصول رو در بوف کور نمی بینید!خصوصا اصل دوم ؛سوم ؛چهارم و ششم؛ضمن اینکه یک داستان هرچند که در ورای آن نکات ادبی و فلسفی و...نهفته باشد ظاهر آن نیز قابل درک و فهم است اما این مورد نیز در مورد بوف کور صادق نیست.
روشنفکری نیست!!!
روشنفکری یعنی اینکه خودت باش؛ حتی اگه دنیا مقابلت وایسه
اینو هدایت گفت...