عشق و لجن
[b]هرکه میخواهی باش
این پریود مشترک انسانهاست
تو نیز,روزی
ساعتی
لحظه ای
احساس خواهی کرد
که
هیچکس دوستت ندارد
اگر آنروز,امروز است
بدان
مـن
دوســــتت دارم
و از بیانش
نمی هراسم
[/b]
به یاد خاطره هامون..
عشق و لجن
[b]
دیر یا زود
مانند یک دستهی گل
باید که حسرتم را در بغل بگیرم و بروم
به خواستگاری آن زن ِ خاکی
که نه نخواهد گفت
آغوشش را باز خواهد کرد
و همه چیزم را خواهد گرفت
و من همه چیزم را به او خواهم بخشید
بی هیچ حسرتی
مگر این حسرت ابد
زنده به گور
وقتی که مرگ هم آدم را نمیخواهد ، وقتیکه مرگ هم پشتش را به آدم میکند، مرگی که نمی اید و نمیخواهد بیاید ... !
همه از مرگ میترسند من از زندگی سمج خودم .
یاد شعرى افتادم
[b]کوتاهی عمر
بهترین خصیصهی آدمیست
اینکه محو میشود
یکبار برای
تولد یک پروانه
تمام دقایقات را میشناسم،
تمام حرکات و عطرهایت را
سایهات، سکوتات و پستانهایت
که چگونه میلرزند و چه رنگی دارند
چشمانت، دلتنگیات، ابروانت
پیراهنات، حلقهات و ثانیهات را
و دیگر صبوری نمیتوانم و
زانو بر سنگ میزنم
التماس میکنم
همه چیز در مورد تبلت
اطلاعات داخل کتاب خیلى قدیمى بود تقریبا مال دو سال قبل،براى مثال راجع به ios5 توضیح داده که الان ios7 اومده و متفاوته،و كلا سيستم باترى اينها تغير كرده و نكاتى كه ميگه به درد نميخوره،مقایسه ى تبلت و نوت بوکش هم دیگه ارزشى نداره چون دیگه کسى
داف و دیوانه
[b]
این قانون بازى من است،از این به بعد من قانون را مینویسم...
از این پس من تو را دوست خواهم داشت،
ولى،خود را بیشتر از تو
زندگیم قانون نخواهد داشت
شاید فردا دیگرى را دوست داشته باشم،ولى
باز هم خود را بیشتر از او
تو باشى یا نباشى من خ
عشق و لجن
این شعر امشب منو با خودم درگیر کرده،نمیدونم چرا حس میکنم نمیفهمم چى میخواد بگه،مال این کتاب و این نویسنده نیست برا همین نمیدونستم کجا بنویسم،شعر عجیبیه
[b]
چه مایه زیباست آن صنوبر سفید پیر
بر تپهی کودکیات
که امروز به دیدارش رفتی.
پای
باران یعنی تو بر می گردی
[b]
تو جوونیم کسی رو دوست داشتم، دختری که چشاش آبی بود
پدرش تو اورکت آمریکایی، پشتِ ته ریشِ انقلابی بود
مادرش مرز کفر و ایمان بود، شب دعای کمیل گوش می داد
روزا که مردِ خونه بیرون بود، دل به آهنگای گوگوش می داد
کوچه مون زخم جیره بند
عشق و لجن
[b]من از اوج احساس حرف مى زنم
اوج دیوانگى
مرا بو کن
احساس کن
بشنو
ببین
خود را
در اینه شکسته ى من
من رازالود نیستم عزیزم،
تنها
شاید
تو
من را
نمیفهمى،
مى دانم،
دوست داشتنم
راحت تر از
فهمیدنم است.[/b]
اصفهان نصف جهان
[quote='thesaurus']بله با شما موافقم اما همیشه این سوال برای خودم بوده که چه کسی باید تعیین کنه که کدوم جمله توهین آمیز هست و کدوم نیست؟
من،شما یا خلیفه شب؟[/quote]
اتفاقا سوال خوبى کردین دوست من،بنده هم همیشه از خودم این سوالو میکنم که