اگر به یک هیولا تبدیل شوی
نویسنده:
ادوارد پاکارد
مترجم:
مریم کوهستانی
امتیاز دهید
تعداد صفحات 117
رده سنی : نوجوانان
این کتابه یه جور خاصیه و یه نوع روایت متفاوتی داره . قهرمان این داستان خود شما هستید . ویژگی این کتاب اینه که داستان این کتاب بر اساس تصمیم گیری های شما شکل میگیره . یعنی مثلا بیشتر از 10 تا پایان داره و تو با تصمیمایی که میگیری به یه پایان می رسی . مثلا میگه اگه می خوای اینکارو کنی برو فلان صفحه اگر اون یکی کارو میکنی برو یه صفحه دیگه به خاطر همین هی بایداز این صفحه به اون صفحه بری و این کتابو نباید از اول تا اخر خوند بعد هر صفحه که می خونی میفرستت به یه صفحه دیگه مثلا اول صفحه 1 رو میخونی بعد باید68 رو بخونی
شاید اول یکم اعصاب خورد کن باشه اما من مقدمه و نقشه صفحاتشو ( برای بازگشت به نقاط تصمیم گیری و خوندن بقیه پایان ها بدرد میخوره ) تو یک فایل جدا قراردادم که در فایل اصلی شماره صفحه با شماره صفحه تو فایل پی دی اف یکی باشه و بتونید که هر صفحه ای که گفت به راحتی از نوار ابزار به اون صفحه جامپ کنید .
بیشتر
رده سنی : نوجوانان
این کتابه یه جور خاصیه و یه نوع روایت متفاوتی داره . قهرمان این داستان خود شما هستید . ویژگی این کتاب اینه که داستان این کتاب بر اساس تصمیم گیری های شما شکل میگیره . یعنی مثلا بیشتر از 10 تا پایان داره و تو با تصمیمایی که میگیری به یه پایان می رسی . مثلا میگه اگه می خوای اینکارو کنی برو فلان صفحه اگر اون یکی کارو میکنی برو یه صفحه دیگه به خاطر همین هی بایداز این صفحه به اون صفحه بری و این کتابو نباید از اول تا اخر خوند بعد هر صفحه که می خونی میفرستت به یه صفحه دیگه مثلا اول صفحه 1 رو میخونی بعد باید68 رو بخونی
شاید اول یکم اعصاب خورد کن باشه اما من مقدمه و نقشه صفحاتشو ( برای بازگشت به نقاط تصمیم گیری و خوندن بقیه پایان ها بدرد میخوره ) تو یک فایل جدا قراردادم که در فایل اصلی شماره صفحه با شماره صفحه تو فایل پی دی اف یکی باشه و بتونید که هر صفحه ای که گفت به راحتی از نوار ابزار به اون صفحه جامپ کنید .
آپلود شده توسط:
shahoo61
1392/02/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اگر به یک هیولا تبدیل شوی
چون اعتمادش از خانوادش سلب می شد
جناب رنک
چه شرقی و چه غربی خانواده مهمترین رکن
فکرم نمی کنم تو صفحه (نه صحفه) حجاب روشنفکر بوده باشیم
مگر اینکه از جمله افرادی باشین که بی قیدی رو روشنفکری بدونین
دیدم قسم خوردم تو صحفه حجاب ژست نکنم گفتم!امیدوارم منصف باشیو اینم بزنی
به نظر من رسیدن به فرهنگ غرب خوبه ازادی
البته تو فرهنگ غرب مهریه چند صد سکه ای نداریم اتفاقا این بی حجابا هم از این نوع مهریه ها می زارن خب این دخترا که می گن از سنت بی زارن چرا تو بعضی جاهای دیگه از بابا بزگا سنتی تر می شن
به یه غریبه اعتماد کنی
اونم از شانس تو یه آدم خوب باشه
بهت کمک کنن آدم بشی
ابلهانه ست بعد پدر و مادرت چنین کاری نکنن
یعنی غریبه ها از والدین بهت نزدیکتر هستند و بیشتر کمک می کنن؟؟؟
پلیس نمی تونه کار کارآگاه خصوصی رو انجام بده و نیر رو پیدا کنه؟؟؟
بعدش هم از یه ذیوانه روانی بخوای که خودش رو عوض کنه؟؟؟
خب غیر عادی دیگه[/quote]
میگم حالا زیادم جدی نگیرش گردآفرید جان برای بچه ها نوشته
نمیدونسته ما میایم گیر میدیم بهش :D
ولی حقیقتا بخوای فکر کنی بد آموزی داره یعنی خانوادت توی شرایط سخت نمیتونن کمکت کنن
و بهتره بری یه جا دیگه دنبال کمک بگردی:-(
به یه غریبه اعتماد کنی
اونم از شانس تو یه آدم خوب باشه
بهت کمک کنن آدم بشی
ابلهانه ست بعد پدر و مادرت چنین کاری نکنن
یعنی غریبه ها از والدین بهت نزدیکتر هستند و بیشتر کمک می کنن؟؟؟
پلیس نمی تونه کار کارآگاه خصوصی رو انجام بده و نیر رو پیدا کنه؟؟؟
بعدش هم از یه ذیوانه روانی بخوای که خودش رو عوض کنه؟؟؟
خب غیر عادی دیگه
اما بعدش دوباره برگشتم پیش دختر بچه و خانوادش کمک کردن که دکتر نیر پیدا بشه وخلاصه آدم شدم
بنظر من میخواد تاثیر تصمیم تو زندگی واقعی رو نشون بده اگه تو لحظه های خاص و بحرانی تصمیم درست بگیریم یا غلط
بهر حال جالب بود ........[/quote]
منم دقیقا همین راه و رفتم و اول شدم هیولای خوشبخت بعدش تبدیل شدم به آدم
اما خیلی مسخره بود یعنی اگه بری پیش خانوادت به فکر این نمیفتی که دوباره آدم بشی/؟؟؟ و یا اینکه بری دنبال اونی که این بلارو سرت آورده؟؟
به نظر من که آدمی که هیولا بشه مطمئنا دنبال راهی برای برگشت هست نه اینکه زندگی عادی داشته باشه
در هر صورت بامزه بود کتابش
خوشم اومد;-)
من فکر می کردم راهای آدم شدن یا تسلیم شدن به پلیس یا بودن با خانواده
ولی گویا راهش اعتماد به غریبه هاست
این یه کم بدآموزی نداره؟؟؟
از کجا معلوم اون دختر آدم خوبی می بود؟؟؟
دوست عزیز بعد از فرار از بیمارستان و مخفی شدن از دست پلیس با په دختر بچه به اسم آماندا برخورد میکنه اونجا تصمیم میگریره که یا پیش دختر بمونه یا برگرده خونه من اول برگشت به خونه رو انتخاب کردم و درنهایت به اونجا رسید که هیولای خوب و موفقی شد و کلی فیلم و کتاب درست کرد .
اما بعدش دوباره برگشتم پیش دختر بچه و خانوادش کمک کردن که دکتر نیر پیدا بشه وخلاصه آدم شدم
بنظر من میخواد تاثیر تصمیم تو زندگی واقعی رو نشون بده اگه تو لحظه های خاص و بحرانی تصمیم درست بگیریم یا غلط
بهر حال جالب بود ........[/quote]
چه جالب!
من هم بار اول طوری انتخاب کردم که رفتم پیش آماندا؛منتها به جای پیدا کردن دکتر نیر رفتم پیش یه دکتر دیگه که نتونست خوبم کنه ولی بهتر از اول شدم.نمیدونستم میشه تصمیم رو عوض کرد و برگشت.فقط یه بار انجامش دادم.