دیوان طاهره قرةالعین
نویسنده:
طاهره قره العین
امتیاز دهید
طاهره قرةالعین طبع شعر و نویسندگی داشت. آثار قلمی متعددی به صورت شعر و نامه از وی بهجا ماندهاست. بخشی از مقالات و نامههایش در بخش سوم کتاب ظهور الحق (تهران، ۱۳۲۲ ق) و بخشی دیگر در کتاب الکواکب الدریه فی مآثر البهائیه در مصر به چاپ رسیدهاست. از او اشعاری با موضوعات عرفانی و فلسفی باقی ماندهاست. اشعار او رویکرد شدید مذهبی او را نشان میدهد. بهعلاوه او هزلی در مورد رد کردن خواستگاری ناصرالدین شاه دارد
آپلود شده توسط:
f_nour
1388/06/24
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دیوان طاهره قرةالعین
داستان بدشت هم از این قرار بود : روزی که همه مومنین به حضرت باب دور هم جمع بودند ناگهان طاهره وارد شد و در میان جمع ایستاد . چشم آنان که به صورت نورانی طاهره افتاد از شدت تعجب بر جای خود خشک شدند چرا که صورت نورانی طاهره دیگر زیر روبند پوشانیده نبود . همگی با دست جلوی چشمان خود را گرفتند . فریاد و ناله به آسمان رفت . طاهره ای که برای آنان مثل دختر پیغمبر مقدس بود چطور بدون چادر در جمع مردان ظاهر شده است ؟ حتی نگاه به سایه او نیز گناه شمرده می شد . یکی از آنان خنجری از کمرش بیرون کشید و گلوی خود را برید و در حالی که غرق خون شده بود از جمع بیرون دوید. دیگران در نهایت پریشانی سر به زیر انداختند . همان روز بود که معنی اجتماع آنان در بدشت روشن شد . تا به آن روز همه آنان در عمل هنوز مسلمان بودند زیرا دستورات اسلام را اجرا می کردند . در آن روز فهمیدند که باظهور تازه احکام تازه ای هم آمده است که با گذشته تفاوت دارد چرا که آنها در دنیای جدیدی زندگی می کردند که با 1260 سال قبل متفاوت بود .حضرت بهاءالله هم که آن موقع به میرزا حسینعلی نوری معروف بودند در آن جمع حضور داشتند . در بدشت به هریک از مومنین نام تازه ای داده شد و در همان جا بود که او را طاهره نامیدند..
ملا حسين بشرويه
از سوي باب ملقب به اول من آمن و باب الباب شد
وبها در موردش ميگوييد
اگر ملا حسين بشرويه اي نبود خدا بر عرش بي نيازي و بر كرسي وحدانيت مستقر و تثبيت نمي شد
چنين بابايي كه از قديسان بابيت و بهاييته اون زمان گفته بود اگه من زمان وقوع قضيه بدشت حضور داشتم همه رو حد ميزدم
چيزي بوده كه خود بابيان هم ازش شرمسار بودن
حالا ما ميشينم ذكر مناقب و مصايبش رو ميكنيم
واقعا باحاليم:((
اون مکانی رو که قره العین در بدشت سخنرانی کرده امروز هم میتونید راحت پیدا کنید.وقایعی که در اونروز گذشته رو هم دهان به دهان گذشته تا امروز به ما رسیده.
اون روز با حضور قره العین فقط دو واقعه مهم روی داده:
1-کشف حجاب.
2-سخنرانی قره العین که موضوعش جدایی قطعی بابیت از دین اسلام هست.
برای آقای تیتی جان متاسفم که دوستان رو به منابعی رهنمون میکنند که قصد اصلیشون نه تحقیق علمی بلکه بدنام کردن یک آیینه (چه ساختگی باشه چه واقعی به هر حال امروزه پیروان زیادی در ایران و خارج از ایران داره)
چند مغایرت کنی با غمت آشنا منم
واقعا یه مشت آدمای هیچی ندار سر هیچی کشتنش(?)(?)(?)(?)
همه عاشقان شکسته دل که دهند جان به رهِ ولا
اگر آن صنم ز ره ستم پی کشتنم ننهد قدم
لقد استقام بسيفه ، فلقد رضيت بما رضیٰ
سحر آن نگار ستمگرم قدمی نهاد به بسترم
فاذا رايتُ جماله طلع الصباح کانّما
تو که غافل از می و شاهدی ، پی مردِ عابد و زاهدی
چه کنم که کافر و جاهدی ز خلوص نيّتِ اصفيا
تو و ملک و جاه سکندری ، من و رسم و راهِ قلندری
اگر آن نکوست تو در خوری ، وگر اين بد است مرا سزا
بگذر ز منزل ما و من ، بگزين به ملکِ فنا وطن
فاذا فعلتَ بمثل ذا فلقد بلغت بما تشاء
خال به کنج لب يکی ، طرّه ي مشک فام دو
واي به حال مُرغ دل ، دانه يکی و دام دو
محتسب است و شيخ و من ، صُحبت عشق در ميان
از چه کنم مجابشان ، پخته يکی و خام دو
از رخ و زلفت ای صنم روز من است همچو شب
واي به روزگار من ، روز يکی و شام دو
ساقی ماهروی من از چه نشسته غافلی
باده بيار ، می بده ، نقد يکی و وام دو
مست دو چشم دلربا همچو قرابه پُر ز می
در کف ترک مست بين باده يکی و جام دو
کشته ي تيغ ابرويت گشته هزار همچو من
بسته ي چشم جادويت ميم يکی و لام دو
وعده ي وصل مي دهی ليک وفا نمی كنی
من به جهان نديده ام مرد يکی و کام دو
گاه بخوان سگِ درت ، گاه کمينه چاکرت
فرق نمی کند مرا بنده يکی و نام دو