رسته‌ها
پنه لوپه به جنگ میرود
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 838 رای
نویسنده:
مترجم:
ویدا مشفق
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 838 رای
جوانا که اطرافیان جو صدایش می کنند از جانب یک تهیه کننده ایتالیایی ماموریت پیدا میکند برای مدت دو ماه به نیویورک برود و پس از آشنایی با محیط آن شهر و خلق و خوی آدمهایش موضوع داغی را برای تهیه یک فیلم پرفروش و سود آور تدارک ببیند. جو بخاطر این سفر لبریز از شادی و هیجان است. و ناخودآگاه این امید را در دل می پروراند که شاید ریچارد عشق ایام نوجوانی خود را هم در آن شهر ببیند...
از طرفی او هنوز چند ماه نیست با مرد جوانی ایتالیایی بنام فرانچسکو وارد رابطه شده‌است. اما عشق قدیمی، او را فراموشکار می‌کند. فرانچسکو که می‌داند در دل جوانا چه می‌گذرد، هنگام رفتنش به او می‌گوید: تو ادیسه را در خاطرم زنده می‌کنی که به فتح دیوارهای تروا می‌رود؛ ولی عزیز من تو ادیسه نیستی، پنه لوپه هستی. می‌فهمی یا نه؟ نباید به جنگ بروی. خودت را با بافتن تور مشغول کن. چرا نمی‌فهمی؟ زن نمی‌تواند مرد باشد.
پنه لوپه در نیویورک با سنگدلی و پرخاشگری خود را از قید و بند بکارت کذائیش می رهاند. با عصیانگری و سرمستی عاشق مردی ضعیف و منحرف میشود که خود عاشق مرد دیگری است و ....
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
217
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
soli67
soli67
1388/06/05

کتاب‌های مرتبط

کیک عروسی
کیک عروسی
4.8 امتیاز
از 4 رای
نقشینه
نقشینه
4 امتیاز
از 4 رای
عقربها ، آهوها ، عقابها
عقربها ، آهوها ، عقابها
4.4 امتیاز
از 25 رای
گسل
گسل
3.9 امتیاز
از 159 رای
Papillon
Papillon
4.8 امتیاز
از 4 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی پنه لوپه به جنگ میرود

تعداد دیدگاه‌ها:
56
کتاب بسیار زیبایی بود ولی اخر داستان بسیار تلخ به پایان رسید همیشه ما ادما دنیایی که درون ذهن خود به ان زیبایی و شیکی مسجم میکنیم نیست و کلی با ذهنیات ما فرق میکند دنیای بیرحم و بدون عدالت میباشد در قسمتی از داستان نامه ای که بیل برای جولیا نوشته است در ان انمه بیل اشاره کرده بود :" وقتی که مدچار مشکلی میشوی هیشکی نیست که به کمک تو بیاید و تو تنها هستی و به صورت گذری به تو کمک میکنند" و در ادامه نامه بیل مینویسد که:" در قبیله انسان قهرمانان و افراد شکسته خورده که در خلاف جریان اب شنا میکنند در وجدان افراد ساده لوح افرادی میایند که دیوانه هایی هسنتد که در دنیای افراد عاقل زندگی میکنند و همیشه سعی کن خود را انگونه به انان نشان دهی و حقایق را پنهان کن" در زندگی ما دارای مشکلاتی هستیم که کسی ما را درک نمیکند وقتی دچار بیماری جسمی هستیم بیشتر ما را درک میکنند تا مریض روحی هستیم
من اين كتاب رو سالها پيش خوندم اثر فوقالعاده اييه
عالی بود-کلا کتاب های فالاچی خوبند
بابا در جواني اين كتابو خونده بود خاستم منم خونده باشم
سلام دو سسسسسسسسسسسستان اجازه بدید از سالینجر یه چیزی بنویسم:
"یه مرد باید بتونه با گردن بریده شده پایین تپهئ دراز بکشه در حالی کههمین طور ازش خون می آد تا بمیره و اگه یه دختر خوشگل یا یه زن پیر با یک کوزه ی قشنگ روی سرش بخواد از کنارش بگذره بلاید بتونه خودش رو با یه دست بلند کنه و ببینه که کوزه به سلامت بالای تپه رسیده" ;-)
این کتاب رو نخوندم ولی از اونجایی که با نویسنده آشنا هستم باید کتاب خواندنی باشه:-(:-(:inlove::xmas::D;-)
سلام
ممنون ازکتاب
خیلی دنبال این کتاب گشتم
با تشکر فراوان.
کتاب خوبی بود و از خواندنش لذت بردم.این کتاب علاوه بر نثر روان و داستان قابل باورش ،پایانی خنثی دارد که فقط برداشت هر خواننده به نسبت روحیات و شخصیت خاص او تعیین کننده این خواهد بود که آیا سرنوشت قهرمان داستان به نقطه ای روشن و خوش یا تاریک و ناامیدکننده از زندگی رسیده.
امیدوارم خواهان تجربه یک کتاب خوب و در عین حال ساده باشید.
kolan ghalam oriana falanchi ra dost daram vali be nazaram behtarineshon name be kodaki k hargez zade nashode8-)
پنه لوپه به جنگ میرود
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک