اثبات وجود خدا
نویسنده:
جان کلوور
امتیاز دهید
خدا موجود مادی و طبیعی نیست که بتوان آن را تحت مطالعه آزمایشگاه قرار دارد.بلکه او یک وجود روحی و معنوی است که قادر متعال و خالق کائنات است.
نیاز به بیان نیست که اغلب نظریه ها و حقایق علمی که بعضی ها در صحت آن شک ندارند هنوز به اثبات نرسیده از غالب آن نظریه ها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایق مسلم می شود استفاده کرد. اگر شما وارد خانه تان شوید و ببینید که چیزهایی از خانه شما دزدیده شود در عین حال مردی را مشاهده می کنید که از در عقبی فرار می کند.نمی توانید حکم قطعی به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم می کند.یک قاضی قبل از صدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را مورد مطالعه قرار می دهد.
نیاز به بیان نیست که اغلب نظریه ها و حقایق علمی که بعضی ها در صحت آن شک ندارند هنوز به اثبات نرسیده از غالب آن نظریه ها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایق مسلم می شود استفاده کرد. اگر شما وارد خانه تان شوید و ببینید که چیزهایی از خانه شما دزدیده شود در عین حال مردی را مشاهده می کنید که از در عقبی فرار می کند.نمی توانید حکم قطعی به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم می کند.یک قاضی قبل از صدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را مورد مطالعه قرار می دهد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اثبات وجود خدا
آقای راسل گفت : می گویم : بدلیل نبود قرائن و شواهد کافی، خدایا، بدلیل نبود قرائن و شواهد کافی.[/quote]
دقیقا همین اتفاق در یکی از مصاحبه های برتراند راسل بهش اشاره میشه که فیلمش هم موجوده
مجری مصاحبه میپرسه که شما به وجود خدا اعتقاد ندارید?
<برتراند راسل میگه من نمیگم خدا وجود نداره شاید وجود داشته باشه اما در هر صورت من تمام برهان ها و استدلال هایی که تا به امروز مطرح شده رو موفق شدم باطل بودنشون رو اثبات کنم>
به نظر من اگر خدا هم وجود داشته باشه و واقعا طبق گفته دینداران حکیم و دانای مطلق باشه قطعا اون انسانی که قصدش فهمیدن حقیقته بیشترراز کسی که چشم بسته میخاد جلوش زانو بزنه باید دوست داشته باشه
چون کاری که کورکورانه انجام بشه ریشه در جهل داره وکسی که دنبال حقیقته فردی داناست
حالا خدای این دینداران کدوم رو میپسنده?
رد یا اثبات خالق یک بحث پیچیده فلسفی است که مقدمه این بحث انسان شناسی است
نکته اساسی برای انسان اینست ماهیت دنیایی که اورا احاطه کرده چیست تا سپس به بحث خالق احتمالی او بپردازد. نکته دوم برای اثبات وجود او نمیتوان به آیات کتابهای دینی استناد کرد زیرا کسی که خداناباور است به طبع هیچ نقل قولی از او برایش حجت و مستند نیست.
من تصور میکنم بحث جهانبینی مقدمه خداشناسی است. اول باید دید که انسان دنیای اطرافش را چگونه میبیند تا بتواند گام دوم را بردارد
خدا روشنگر آسمانها و زمین است (و او است که جهان را با نور فیزیکی ستارگان تابان، و با نور معنوی وحی و هدایت و معرفت درخشان، و با شواهد و آثار موجود در مخلوقات فروزان کرده است). نور خدا، به چلچراغی میماند که در آن چراغی باشد و آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حباب درخشانی که انگار ستارهی فروزان است، و این چراغ (با روغنی) افروخته شود (که) از درخت پربرکت زیتونی (به دست آید) که نه شرقی و نه غربی است (بلکه تک درختی است در سرزمین باز و بلندی که از هر سو آفتاب بدان میتابد. به گونهای روغنش پالوده و خالص است) انگار روغن آن بدون تماس با آتش دارد شعلهور میشود. نوری است بر فراز نوری! (نور چلچراغ و نور حباب و نور روغن زیتون، همهجا را نورباران کردهاند. به همین منوال هم نور تشریعی وحی و نور تکوینی هدایت و نور عقلانی معرفت پردههای شکّ و شبهه را از جلو دیدگان همگان به کنار زده، و جمال ایزد ذوالجلال را بر در و دیوار وجود به تجلّی انداختهاند. امّا این چشم بینا و دل آگاه است که میتواند ببیند و دریابد). خدا هر که را بخواهد به نور خود رهنمود میکند (و شمعک نور خرد را به چلچراغ نور اَحَد میرساند و سراپا فروزانش میگرداند). خداوند برای مردمان مثلها میزند (تا معقول را در قالب محسوس بنمایاند و دور از دائرهی دریافت خرد را - تا آنجا که ممکن است، با کمک وحی و در پرتو دانش - به خرد نزدیک نماید) و خداوند آگاه از هر چیزی است (و میداند چگونه مخلوق را با معبود آشنا گرداند).
او آفرینندهی آسمانها و زمین است. او شما را به صورت مرد و زن، و چهارپایان را به شکل نر و ماده درآورده است و بدین وسیله بر آفرینش شما (انسانها و تولید و تکثیر نسل حیوانها) میافزاید. هیچ چیزی همانند خدا نیست (و نه او در ذات و صفات به چیزی از چیزهای آسمان و زمین میماند، و نه چیزی از چیزهای آسمان و زمین در ذات و صفات بدو میماند) و او شنوا و بینا است (و پیوسته بر کارگاه جهان نظارت مینماید، و از جمله زاد و ولد انسانها و حیوانها را میپاید).
آقای راسل گفت : می گویم : بدلیل نبود قرائن و شواهد کافی، خدایا، بدلیل نبود قرائن و شواهد کافی.
و اما قصه آدم ..................
راستی قصه آدم از کجا شروع شد ؟
از خاک ؟
از افلاک ؟
از الست بربکم ) آیا من پروردگار شما نیستم ؟
یا از قالوا بلی ؟
از یکی بود ؟
یا از یکی نبود ؟
و یا هیچ کدام .
از غیر از خدا هیچ کس نبود ....
هیچ دوگانگی وجود ندارد .........
وجود خدا ......خود ما انسان ها هستیم .....
البته .از آن آگاه نیستیم
.........پایه اساس ...مذهب .....واقعی رسیدن به درک چنین چیزی بوده است ...ولی باز منحرف رفته است .......و تشریفاتی دروغین و کاذب خلق کرده ...........
خدا تنها یک واژه است ..........برای توصیفی از یک تجربه ای درونی ................
ما انسان ها خدا را مجازا خلق کرده ایم .و او را در اوج آسمانها و جدا از هستی می پنداریم .........و به آن شخصیت داده ایم .اسم داده ایم ......
در صورتی .............که خدا همین طبیعت و هستی است .................
که به آخرین اوج خود یعنی بشریت رسیده است
..از لحاظ تکامل ..............
اشرف مخلوقات ...........یعنی فراتر از هر حیوان گرای .....
.............
که با درونگری بیشتره انسان که همان خود شناسیت ..خدا به خدایت خود آگاه می شود ..................................و از از چرخه مرگ و زندگی ..........و چرخه متزاد ها ..مثبت و منفی ......خوب و بد رها می شود .....و از درخت دانشی که خورده بود و گمراهش کرده بود رها می شود ....و به ابدیت جاودانه خود آگاهی پیدا می کند ......