رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

اثبات وجود خدا

اثبات وجود خدا
امتیاز دهید
5 / 4
با 113 رای
امتیاز دهید
5 / 4
با 113 رای
خدا موجود مادی و طبیعی نیست که بتوان آن را تحت مطالعه آزمایشگاه قرار دارد.بلکه او یک وجود روحی و معنوی است که قادر متعال و خالق کائنات است.
نیاز به بیان نیست که اغلب نظریه ها و حقایق علمی که بعضی ها در صحت آن شک ندارند هنوز به اثبات نرسیده از غالب آن نظریه ها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایق مسلم می شود استفاده کرد. اگر شما وارد خانه تان شوید و ببینید که چیزهایی از خانه شما دزدیده شود در عین حال مردی را مشاهده می کنید که از در عقبی فرار می کند.نمی توانید حکم قطعی به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم می کند.یک قاضی قبل از صدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را مورد مطالعه قرار می دهد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اثبات وجود خدا

تعداد دیدگاه‌ها:
694
توضیح مطلب این که ؛ تمامی تشکیک هایی که در مورد اصل مسئله عقل و استدلال های عقلی و ذهنی صورت گرفته که معمولاً فلسفه های غربی به آن ختم شده اند (که معتقد شده اند هر چیزی که از طریق ذهنیات به اثبات رسیده به همان میزان ممکن است مورد انکار باشد)، به معنای رد کردن خدا نیست، بلکه فقط بازگو کننده این حقیقت است که خدا و یقین به خدا را باید در ماورای ذهن جست و جو کرد و اساساً ذهن به طور ذاتی حالت تزلزل و تضاد و تشکیک داشته و مادامی که با دل به وحدت نرسد از شک رهایی نخواهد داشت و تلاش برای پیچیده کردن استدلال های عقلی کلید حل مسئله نیست. بن بستی که غرب فلسفی در یافتن خدا به آن رسیده ناشی از این بوده است که در یک دوره خواسته است همه حقایق را از زاویه اثبات عقلی (عقل جزئی و تجربه) در یابد و در دوره دیگر، خود به پوچی ذهنیات خود معتقد شده است ؛ و به کلی از عقل دست شسته است ؛ در یک دوره عقل پرستی صرف را روش خود قرار داده و در دوره دیگر مخالفت کامل با حجیت عقل را راه نجات دانسته است، ولی هر دوی این افراط و تفریط ها که در این سیر نافرجام صورت گرفته، ناشی انحراف در معرفت شناسی انسان بوده که آن هم علتی جز دور شدن انسان از فطرت سلیم خود نداشته است.
وجود خالقی برای عالم با برهان قاطع عقلی به اثبات رسیده، ولی در عین اثبات اصل وجود خدا، عقل بشری از درک کنه خدا عاجز بوده و آن را ماورای ذهنیات خود می یابد. عقل سلیم نسبت به حادث بودن و معلول بودن خود و سایر پدیده هایی که نسبت به آن ها شناخت دارد، اذعان داشته و آن ها را بی نیاز از علت نمی یابد ؛ چرا که عقل در می یابد که عالم امکان مدام در معرض تغییر و نابودی است و برای ایجاد و بقا مستمراً محتاج به علتی فراتر از خویشتن است. تشکیک هایی که در بحث علیت شده هرگز به معنای قطعی شدن و عقلی شدن عدم نیاز معلول به علت و بی نیاز و مستقل بودن ممکنات نیست، و این فقط تشکیکی است که به اثبات نرسیده است. هرچند پایه های عقل جزئی
و جدا شده وحی را به لرزه در آورده باشد. با این حال حتی تشکیک در حجیت عقل هم نبودن خدا را به اثبات نمی رساند و این تردید ها تاکنون نتوانسته کسانی را که به معلولیت و احتیاج مدام ممکنات یقین دارند ملزم به تردید در این اصل نماید.
گفتنی است، حتی در بین فلاسفه غرب که اکثراً با روش شک گرایی به این بحث پرداخته اند برخی نظیر هایدگر بحث و جدل اندیشمندان با یکدیگر پیرامون اثبات و انکار خدا را نه تنها دلیلی بر انکار خدا ندانسته اند، بلکه آن را دلیلی روشن بر وجود خداوند دانسته اند ؛ چرا که اگر خدا وجود نداشت این همه تلاش علمی و فکری بشر در طی قرن ها برای اثبات یا انکار او وجود او بیهوده می بود. در واقع وقتی ما وجود چیزی را انکار می کنیم ابتدا وجود آن چیز را مفروض گرفته ایم که می توانیم از انکار آن سخن بگوییم. از این رو پیش فرض هر دو گروه منکرین و مثبتین وجود خدا، وجود خدا می باشد.
ثالثاً: اعتقاد ما درباره وجود خداوند (چه باور، چه تشکیک، چه انکار) غیر از وجود خداوند در واقعیت امر است، به عبارتی دیگر باورهای ما واقعیت را تغییر نمی دهند. منشا اعتقاد به خدا امری فراتر از متابعت از نظرات مردمان در مورد خداوند است و بلکه به تعبیر قرآن اکثریت مردمان در این امور از ظن خود متابعت می کنند. ضمن اینکه در بحث باور نسبت به وجود خداوند، بسته به نوع باور (استدلالی یا شهودی) متغیرهای متفاوتی وجود دارد. عامترین متغیر بحث ملاک صدق و کذب و تلقی ما از آن می باشد. بدیهی است که به لحاظ منطقی اختلاف نظر بر سر صدق یا کذب هر گزاره خبری _ این جا باور به وجود خدا یا انکار خدا _ به خودی خود هیچ چیزی را اثبات نمی کند. به عنوان تا مدت ها پیش از گالیله، همه عالمان دینی، دانشمندان و فیلسوفان دنیا، زمین را مرکز عالم می پنداشتند، اما با اختراع اولین تلسکوپ توسط گالیله و رصد علمی عالم، هیئت بطلمیوس که در کنار منطق ارسطو و سخنان مسیح جزء عقاید اصلی کلیسا محسوب می شد، یکباره تمامی ارزش خود را از دست داد. بنابراین اکثریت و اختلاف نظر هیچ کدام ملاک صدق یا کذب یک قضیه محسوب نمی شوند.
ثانیاً: به فرض رد تمامی این براهین _ که تقریباً فرضی محال است _ حد اکثر آن است که دلیلی بر وجود خدا مشاهده نشده، اما نبود خدا نیز موضوعی است که اثبات آن نیاز به دلیل جداگانه ای دارد که مطمئناً هیچ فردی نخواهد توانست آن را اثبات کند. به عنوان نمونه، اگر شخصی تمام دلایل ارائه شده در مورد وجود حیات در آسمان های بی نهایت را مورد تردید قرار دهد، آیا می تواند با قطعیت بگوید که در غیر از زمین موجود زنده ای وجود ندارد؟!
قسمتی از احساسات ما از بخش خودآگاه و قسمتی هم از ناخودگاه ایجاد میشه
ما با احساسات زندگی میکنیم وبه وقتش در لابه لای زندگی حرفه ای احساساتمون رو کنترل میکنیم تا بهتر تصمیم بگیریم چون هر چیزی که در ناخودآگاه ما باشه قرار نیست درست باشه
ما از دوران کودکی اطلاعات پیرامون رو در ناخودآگاهمون ضبط میکنیم ٬ اشیاء و افراد پیرامون٬ که مهمترینشون پدران و مادران هستند
یک مسیحی هم همانطور که شما مسلمانان به دین خود معتقدید مسیحیت رو پیشه میکنه
و جالب اییینجاست که پای اون مسیحی که در میون باشه همه ی مسلمانان از اون میخوان که احساسات رو کنار بزاره و عاقلانه به دنبال حقیقت که دین مبین اسلام هست بره و در موردش تحقیق کنه
.
لطفا اگر از موضوع خالق و خلقت میخواین صحبت کنید از در توهمات وارد نشین ٬ کسی که حقیقت رو توهم میدونه از هر شخص دیگه متوهم تره
خالق هم به همین شکل در ذهن ما به وجود اومده ٬حتی اگر خالقی وجود داشته باشد
اگر خالقی‌وجود داشته باشه ٬ بدون شک از اینکه کسی کورکورانه اون رو ستایش میکنه دل خوشی نباید داشته باشه
در عین این که دلایل به ظاهر عقلی (به همان معنایی که ذکر شد) بسیاری از سوی منکران خداوند در طول تاریخ ارائه شده است، دلایل عقلی ( به هر دو معنای استدلالی و شهودی) بسیاری نیز توسط شخصیت های مختلف فلسفی، کلامی، عرفانی و... در اثبات خداوند ارائه شده است. پس در مواجه با ادعای انکار خدا بایستی از مدعی بخواهیم تا برای اثبات ادعای خودش: اولاً: تمامی دلایل عقلی (اعم از استدلالی و شهودی) اثبات خدا را رد کند. بنابراین مدعی انکار خدا، علاوه بر دلایل عقلی و شهودی اثبات خدا که اختصاص به عرفا دارد، بایستی دلایل عقلی و استدلالی فیلسوفان دین _ شامل هشت دسته براهین اثبات وجود خدا به حصر استقرایی _ را اثبات نماید که عبارتند از: دسته اول: براهین وجودی یا وجود شناختی یا هستی شناختی( ontological Argument ) دسته دوم: براهین وجوب و امکان یا علت اولی یا جهان شناختی ( cosmological Argument ) دسته سوم: براهین غایت شناختی ( Theological Argument) دسته چهارم: براهین درجات کمال دسته پنجم: برهان از راه حوادث و تجارب خاص دسته ششم: براهین اخلاقی (Moral Argument) دسته هفتم: برهان اجماع عام یا فطرت دسته هشتم: براهین احتمالات (probability Argument)
سوال: با وجودی که عقل ناقص است، پس چگونه می‌توان مشکلات خود را با آن حل کرد؟
پاسخ: اگر انسان‌ها به چیزی نمی‌رسند، نباید از آن دست بردارند. ولی به آن چیزی که با عقل بشر می‌شود رسید، نباید روگردان شد. اگر عقل انسان ناقص است، لااقل چند مشکل را می‌تواند برطرف کند. ممکن است پیشنهاد کنید که به دین متوسل شویم، پس اگر عقل انسان ناقص است، همین عقل ناقص می‌گوید که به دین متوسل شویم که این یک تضاد است. عقل اگر منبع شناخت است باید به آن التزام کنیم. حتی اگر مخالف دین باشد.

بالأخره باید این نکته را حل کنیم که آیا عقل اعتبار دارد یا ندارد؟ چگونه است که وقتی فلاسفه اثبات به وجود خدا می‌کنند آنجا عقل ارزش دارد، اما وقتی همین عقل خلاف دین و مذهب می‌گوید، دیگر آن عقل اعتبار ندارد؟! پس این یک دوگانگی است. فقط خود عقل می‌فهمد که محدودیتش کجاست و خود عقلانیت عمیق نشان می‌دهد که عقل محدود است.

مصطفی ملکیان - نشست اخلاق متجددانه (Neeloofar.org)
دوست عزیز
دوران این توهمات تموم شده ! کدوم دسته تو توهم هستند ؟
کسانیکه از روی احساسات صحبت میکنند ؟
احساسات منشأ عقلی داره
احساسات منشأ غریزی و ناخودآگاه داره
بخش ناخودآگاه ما جزئی از وجودمونه و بیش از نود درصد کارهای روزانه ی ما بر اساس ناخودآگاه ذهن ما انجام میشه
اما موضوع اینجاست که شما اسم بخش خودٱگاه رو عقل گذاشتی و اسم بخش ناخودآگاه رو احساسات قلبی
.
در حالیکه همین بخش هم از بخش خودآگاه منشأ میگیره
.
کاملا مشخصه که چه کسانی در توهم به سر میبرند
با سلام خدمت تمام اعضای سایت کتابناک. دو دیدگاه کلی وجود دارد. یا خدا هست و یا خدا نیست. که یکی از این دو دیدگاه درست است و دیگری غلط است. به اعتقاد من دیدگاه اول درست است. حالا روی سخنم با شما مکران خدا هست. در جواب شماها که با دلایل عقلی وجود خدا را رد می کنید باید بگویم اگر مراد از عقل و فلسفه هر گونه گفتاری شبه استدلالی باشد که بر مبانی ظن و احتمال بنا شده و هر آن در حال تزلزل و تغییر است در این صورت با دلایل عقلی می توان وجود خدا را رد کرد. یعنی برخی با این استدلالات به ظاهر عقلی تلاش کرده اند تا وجود خدا را به چالش بکشند اما باید دانست که این نوع عقل و استدلال غیر یقینی در واقع چیزی جز توهمات ذهنی بشر نیست. که مترادف با تعبیر قرآنی ظن است و در واقع عقل نیست. ولی اگر مراد از عقل آن عقلی باشد که در فرهنگ قرآنی کانون آن قلب است در این صورت دلایل عقلی وجود خدا را رد نمی کنند و هرگز این عقل نمی تواند منکر خدا شود. بلکه هیچ شکی در مورد خدا ندارد.
اثبات وجود خدا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک