اثبات وجود خدا
از ریاضیدان و فیلسوف بزرگ آقای برتراند راسل پرسیدند : فرضا اگر بمیرید و ببینید که خدا وجود دارد و اگر از شما سوال کند که چرا به او بی اعتقاد بودید، آنگاه چه جوابی خواهید داشت؟
آقای راسل گفت : می گویم : بدلیل نبود قرائن و شواهد کافی، خدایا،
گیاه‌خواری, بهترین راه به سوی کمال
دوستان گوشتخوار اگر می تونند یه روز سری به این کشتارگاه ها بزنند تا از نزدیک شاهد طریقه ی تهیه ی چیزی که می خورن باشن و صدای ناله های این موجودات مفلوک رو بشنون که چطور به خودشون و انسان ها و اون روزی که پا به این دنیا گذاشتن و گیر ماها افت
گیاه‌خواری, بهترین راه به سوی کمال
سابقه ی گوشتخواری در انسان زیاد نیست. مدتي طولاني نيست كه بعلت قحطی ها و کمبود منابع گیاهی انسان برای اولین بار مجبور به تغذیه از لاشه های جانوران مرده شده. انسان نمی تونه مثل حیوانات گوشتخوار از منابع گوشتی تغذیه کنه. کسانی که ادعا دارند ک
گیاه‌خواری, بهترین راه به سوی کمال
من خودم بشخصه گیاهخوار درجه ی B هستم که بزودی تصمیم دارم به گروه C ملحق بشم. ولی برای اطلاع دوستان باید بگم که گیاه خواری سه نوع داره :
نوع A : کسانی که فقط گوشت قرمز نمی خورند ولی از سایر محصولات گوشتی نظیر سوسیس یا ماهی و مرغ استفاده می
نیای مشترک ما با شامپانزه ها
[quote]برای اینکه منظورم را بهتر منتقل کنم باز هم مثالی میزنم که البته شاید عجیب به نظر برسد.ولی مطرح میکنم! یک معما طرح می کنم شما یا هر کسی از دوستان خواست به این معما پاسخ دهد، 9 نقطه مانند شکل زیر قرار گرفته اند که فاصله هرکدام از نقطه
نیای مشترک ما با شامپانزه ها
[quote]چندین صفحه قبل مثالی در مورد بازی شطرنج زدم که به گرفتاری در چهارچوبی خاص اشاره داشت.در کامنت قبلی مثالی در مورد حس بویایی زدم که اگر دقت کنید باز هم در اصل به گرفتاری در چهارچوبی خاص اشاره داشت(مردمی که حس بویایی نداشتند در آن چهارچ
نیای مشترک ما با شامپانزه ها
[quote]اصلا بحث وجود خدا یا عدم وجود خدا به کنار.در این چند وقت اخیر که بحثهایی صورت گرفت چیزی که متوجه شدم این بود که شما در چهارچوب هایی خاص گرفتارید و قاعدتا وقتی در چهارچوبی خاص گرفتار باشید بر همان مبنا نیز نتیجه گیری می کنید.تمام حرف
نیای مشترک ما با شامپانزه ها
در ضمن گفتید که اول حالات روانی ایجاد می شود و بعد هورمون ترشح می شود. این دیده ی شما تا حدودی از نظر روان پزشکی صحیح می باشد اما از نظر زیست شناسی اینگونه است : برای مثال شما حرف مضطرب کننده ای می شنوید یعنی ارتعاشات هوا به گوش شما می رسد
نیای مشترک ما با شامپانزه ها
البته وجود داده ی روانی چیز صحیحی نمی باشد. چون برای مثال بطور عامیانه بخواهم بگویم داده ی بالاصلاح روانی دیدن از برخورد ذرات نور به چشم و ایجاد تصویر در قسمت پشت چشم ایجرا می شود. یا داده ی شنیدن از برخورد ارتعاشات مولکول های هوا به پرده ی
نیای مشترک ما با شامپانزه ها
[quote]داستان شما و دوست گرامی محمد پارسا همین است. شما میگویید خدایی اگر وجود داشته باشد قائدتا نباید از ماده باشد ولی ایشان باز هم از ماده سخن میراند چرا که همه چیز را در ماده میداند.پس سخن گفتن در این مورد بی نتیجه است.ایشان همه چیز را د