رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

اثبات وجود خدا

اثبات وجود خدا
امتیاز دهید
5 / 4
با 113 رای
امتیاز دهید
5 / 4
با 113 رای
خدا موجود مادی و طبیعی نیست که بتوان آن را تحت مطالعه آزمایشگاه قرار دارد.بلکه او یک وجود روحی و معنوی است که قادر متعال و خالق کائنات است.
نیاز به بیان نیست که اغلب نظریه ها و حقایق علمی که بعضی ها در صحت آن شک ندارند هنوز به اثبات نرسیده از غالب آن نظریه ها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایق مسلم می شود استفاده کرد. اگر شما وارد خانه تان شوید و ببینید که چیزهایی از خانه شما دزدیده شود در عین حال مردی را مشاهده می کنید که از در عقبی فرار می کند.نمی توانید حکم قطعی به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم می کند.یک قاضی قبل از صدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را مورد مطالعه قرار می دهد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:

کتاب‌های مرتبط

آشنایی با فلسفه دین
آشنایی با فلسفه دین
4.8 امتیاز
از 5 رای
Wittgenstein and Theology
Wittgenstein and Theology
0 امتیاز
از 0 رای
هبوط
هبوط
4.4 امتیاز
از 164 رای
درسگفتار دین پژوهی
درسگفتار دین پژوهی
4.7 امتیاز
از 32 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اثبات وجود خدا

تعداد دیدگاه‌ها:
694
به نقل از دوست گرامی ایرانی بزرگوار: ﻋﺮﻓﺎﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﻭ ﻫﺮ
ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ؛ ﺩﯾﺪﻥ.
ﻭ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﻧﺴﺒﯿﺖ ﻫﺎ ﻭ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﺪﯾﺪﻩ ﻫﺎ ﻧﮕﺎﻩ
ﮐﺮﺩﻥ .
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ؛ ﯾﻌﻨﯽ ﺟﺰ ﻣﻌﺮﻓﺖ
‏( ﺷﻨﺎﺧﺖ‏) ، ﻭﺟﻮﺩﯼ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﻭ ﻣﺎﺑﻘﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ
ﻭﺟﻮﺩﻧﻤﺎﯾﻨﺪ ﻭ ﺗﻮﻫﻤﯽ ﺑﯿﺶ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﻧﺎﺑﻮﺩ
ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ
.
عرفان زاییده ی فلسفه و فلسفه ی ناقص است به نظر من اگر فلسفه را با فلسفه ی ناقص یا همون افکار ناشی از تعصبات دینی باشد که بر عکس فلسفه منطق مشخصی ندارد(چرا که از تعصب هم ناشی شده) عرفان بدست میاید
تعصب اینجا عشق است
یعنی عرفا آنقدر به این فلسفه ی ناقص دل بسته اند که عاشقانه دوستش میدارند
جناب ایرانی دوست عزیز :ﺍﯾﻨﻬﺎ ﮐﺎﻣﻼ ﻧﺴﺒﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ
ﻣﻦ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﺯﺷﺖ ﺑﺎﺷﺪ؛
ﺍﮔﺮ ﺳﻮﺍﻟﺘﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ: "ﭘﺲ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ، ﺁﻥ ﭼﯿﺰ ،
ﺯﯾﺒﺎ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺯﺷﺖ؟"
ﺟﻮﺍﺏ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ: ﻫﻢ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﻫﻢ ﺯﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ
ﺣﺎﻝ ﻧﻪ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺯﺷﺖ؛ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺟﻮﺍﺏ
ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ
دوست عزیز اگه یادتون باشه من به شما و جناب آمنمار همین مطلب رو میخاستم برسونم که مخالفت میکردید
بله درسته نه زیباست و نه زشت
بلکه همان چیزی است که هست
من زشت میبینم و شما زیبا‌ یا بلعکس
و هیککدام از ای احساسات زشت و زیبا‌و صفت های خوب و بد حالت مطلق ندارند مگر اینکه.......
بخام این موضوع رو ادامخ بدم بحث کمی در هم میپیچه اجازه بدید این قسمت رو بعدا توضیح بدم
thesaurus و Peydayepenhan250
دوستان گرامی کامنت های شما رو مطالعه کردم
پیشنهاد من رو بپذیرید
فصل چرا باید خوب باشیم از کتاب پندار خدا رو مطالعه کنید
Peydayepenhan250:
ﭘﺲ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ؟! ﺑﺪﯼ " ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ " ﺍﺳﺖ ! ﺁﻧﻬﻢ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ
"ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﭘﺪﯾﺪﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ !"
ﻓﺮﺽ ﮐﻦ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩﯼ ﺭﻭﯼ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﺖ
ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﺶ ﺧﻮﺏ !
ﯾﺎ ﺑﺮﻋﮑﺲ ! ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺗﮑﻠﯿﻒ ﭼﯿﺴﺖ ؟ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ
ﺻﺤﯿﺢ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺍﻭ؟ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺗﻮ ﻣﻌﯿﺎﺭ
ﺁﻥ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺑﺎﺷﺪ ﺁﻥ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺭﺥ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﭼﻮﻥ ﺑﺪ
ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﻌﯿﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﺁﻥ
ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ!
ﺁﺧﺮﺵ ﺁﻥ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺭﻭﯼ ﺑﺪﻫﺪ ﯾﺎ ﻧﻪ
.
.
من فرضی که شما گفتید رو در نظر میگیرم که برداشت من از چیزی خوب و دیگری بد باشد ٬ شما میگی چه اتفاق خاصی میفته ؟ خب هیچی من این رویداد رو خوب میدونم دیگری بد میدونه
و قرار نیست طبق معیارهای ما اتفاقی بیفته
به قول ایرانی هگه چیز هست همونطور که هست
بگانم آقای "کتاب آور" بطنز میخواستد بگویند که خاستگاه خداباوری در مردم ترس است ، و براستی در دینهای ابراهیمی "ترس از خدا " از خصلتهای پسندیده شمرده میشود،
اما آقای "پرفسور باستانشناسی" هم نکته جالبی گفتند که خدا شناسی را از راه پاکدلی و قلب می دانند البته در این صورت بتپرستان هم به بت خود از راه قلبی عشق میورزند و یا به خدای یگانه و دوگانه و سه گانه و چهارگانه و ... و یا مادیگرایی صرف باور قلبی دارند و یا بعضیها اصرار دارند تا خدایشان بنام ویژه خودش الوهیم ،یهوه، بعل ، کریشنا ،..یا پنتامارو ;-) نامیده و پرستیده شود
نکته دیگر اینست که آیا رفتار و گفتار و دانش و شایستگی مردم مهمتر است یا اینکه نام خدا چیست و یکی یا چندتاست؟
همه جهان پدیداری (آنچه که با حسهای تن خود میشناسیم و درمیابیم) برداشت مایند و ما را به نهاد راستین چیزها (Ding An Sich بقول کانت) هیچ شناختی نیست
،اما از همین شناخت و آگاهی پدیده ها بر میاید که جهان داری اضداد است ، و اگر هر پدیده با پدیده دیگر در ستیز باشد (تاریکی -روشنی، آتش -یخ..درد-خوشی..) و هر پدیده از خاستگاه مطلقی بر آمده باشد پس نمیتوان خاستگاه یگانه ایی را برای پدیده ها پنداشت ،
شاید بگویند این پدیده ها نسبی اند ، بله اما هر چه که آگاهی و حساسیت بالاتر برود بیشتر به فرق میان پدیده ها میتوان پی برد ، همانگونه که در جانوران هر چه که سیستم عصبی پیچیده تر و مغز پرورده تری داشته باشند فرق درد و خوشی را بهتر درمیابند
فرق عقل و بی عقلی در همین است که عقل و خرد توانایی دریافتن فرق ها و دسته بندی پدیده ها را دارد
عرفان یعنی شناخت و روشنایی و آگاهی و هر چیزی را همانگونه که هست؛ دیدن. و فراتر از نسبیت ها و قراردادها به پدیده ها نگاه کردن.
انسان هرچه دارد از عرفان دارد؛ یعنی جز معرفت(شناخت)، وجودی نیست؛ و مابقی چیزها وجودنمایند و توهمی بیش نیستند و به زودی نابود میشوند.

البته این حرفها، حرفهای کلی است، شناخت و روشنایی و آگاهی بر اثر خواب دیدن و کرامات و کشف شهود و شعر خوانی به دست نمی آید، بلکه بر اساس تجربه، تحقیق و بررسی پدیده هاست که شکل می گیرد.
کدام یک از اختراعات و اکتشافاتی که باعث تغییر زندگی ما شده است مربوط به عرفان بوده است؟
آیا کشور هایی که امروز پیشرفت اقتصادی و یا اجتماعی شگرفی داشته اند، دانشمندان و اندیشمندانی که زندگی ما را ساده تر کرده اند از عرفان استفاده کرده اند، کشف شهود کرده اند؟ خواب دیده اند؟
مثلا در ساخت اینترنت که زندگی ما را دگرگون ساخته است عنصر عرفان چه نقشی داشته است؟ در ساخت داروهای نجات بخش، در صنایع ، در پیشرفت تکنولوژی.
کدام یک از دستاوردهای بشر امروز مدیون عرفان است؟
آیا شما هم واقعا پنتامارو را دیده اید؟؟
حیف که این پنتامارو هم آفریدگاری دارد، وگرنه خوراک خودم بود برای پرستیدن!!
علی (ع): خدای نادیده را نپرستیده ام.
پنتامارو موجودی است بلند قامت به درازای 45 متر دارای 16 چشم و 12 پا و 17 دست. این چیزی که میگویم باور کنید و الی پنتامارو شما را درسته کباب خواهد کرد. پنتامارو همیشه ناظر کارهای ماست و شبانه روز همه ما را رصد میکند و کارهای ما را در حافظه اش ذخیره می کند. او قادر است است در یک میلیونیوم ثانیه به همه جا سفر کند و حرکت تمام ذرات عالم را بر خلاف نظریه کوانتومی ثبت کند. سرعت حرکت این موجود میلیاردها برابر سرعت نور است. انرژی لازم برای حرکت را از ذرات مگاناویا کسب می کند. یک ذره میکرونی برای ده میلیون سالش کافی است...
و در رابطه با اخلاق :
از کتاب یگانه-ازاینجا دریافت کنید-
آیایگانگی در تعارض با اخلاق است؟
انسان فطرتا بر انگیزه های اخلاقی زندگی میکند منتهی با شرایط گوناگون. اگر نتایج حاصله یگانه نباشد کلّ اخلاق قابل نفی و انکار است و ستم رخ مینماید. درحالیکه عدالت از اساس اخلاق است: عدالتبین ارزشهای اخلاقی در فراسوی شرایط و نمودها. اینست یگانگی!

از thesaurus
...میشه دو نمونه از دستاوردهای شهود قلبی و عرفان رو برای بشریت نام ببرید.
...سوالم این بود و هست که عرفان چه چیزی به بشریت چه در مقیاس فرد چه در مقیاس جامعه اضافه کرده؟

دستاورد یک فرد باشعور در برابر یک فرد بیشعور چیست؟
تفاوت فردی که در تاریکیست و کور است با کسی که در روشناییست و بینا است؛چیست؟
عرفان یعنی شناخت و روشنایی و آگاهی و هر چیزی را همانگونه که هست؛ دیدن.
و فراتر از نسبیت ها و قراردادها به پدیده ها نگاه کردن.
انسان هرچه دارد از عرفان دارد؛ یعنی جز معرفت(شناخت)، وجودی نیست؛ و مابقی چیزها وجودنمایند و توهمی بیش نیستند و به زودی نابود میشوند.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق *** ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما
اثبات وجود خدا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک