رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
معمای هویدا
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 126 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 126 رای
اینکه یکی از نخست‌وزیران رژیم پهلوی شیفته‌ی ادبیات بود و خواننده پر و پا قرص شاعران بزرگ فرانسوی به شمار می‌رفت ، اینکه هویدا علاقه‌ی خاصی به جمع‌های روشنفکری داشت : صادق هدایت ، صادق چوبک و ابراهیم گلستان از دوستان نزدیکش بودند ، همه و همه نشان می‌دهد که او آدم خاصی بود. اگر چه این خاص بودن با انگِ همجنس‌گرایی و بهایی بودن هویدا همواره تکفیر می‌شد، اما میلانی جنبه‌های دیگری از زندگی خاص هویدا را تصویر می‌کند. او در میان مجموعه‌ای از کارگزاران سلطنتی که آلوده به فساد اقتصادی بودند، کمتر علاقه‌ای به مکنت داشت. از طرف دیگر او علاقه‌ی چندانی به قدرت نیز نداشت و یا به قول ابراهیم گلستان ، چنین وانمود می‌کرد.
اما تمام ویژگی‌های منحصر به فرد هویدا، به هیچ وجه توجیه‌کننده‌ی عملکرد او در دوران نخست‌وزیری نیست. نکته‌ای که بی‌عملی هویدا را بغرنج تر می‌کند (اگر فرض کنیم که خود نقشی در فساد مالی و حکومتی دربار نداشت) همین ویژگی‌های مثبت او بود. اگر ذهن فعال جامعه ، در نگاهی کلان‌نگرانه انفعالِ کارگزارانی را که همچون هویدا باسواد نبودند بپذیرد ؛ قطعاً به سختی قادر خواهد بود که تسلیم هویدا را در قبال استبداد محمدرضاشاه قبول کند. هویدا در این زمینه نیز در بین سیاستمداران در اقلیت بود. او سرسپرده بود و می‌دانست که سرسپرده است و از آن مهم‌تر معنای استقلال را می‌فهمید و این مساله‌ی کوچکی نیست.

گفتاری از کتاب حاضر:
شبی ابراهیم گلستان (نویسنده و فیلمساز نامی) مهمان برادر هویدا بود. از قضا شخص هویدا نیز حضور داشت و جدالی لفظی بین او و گلستان در گرفته و هر لحظه لحنی تندتر پیدا می کرد. هنگامی که هویدا چیزی از سر طعن درباره ی پیراهن گلستان می گوید ، گلستان به خشم آمده و بی‌درنگ پیراهن را از تن درآورده به سوی هویدا پرت کرده فریاد کشید: "بوش کن. بوی وجدان می‌دهد ... نه بوی عفن کسی که روح خود را فروخته".
هویدا محافظانش را از تعرض به او بازداشته ، گلستان را به کنار خود خوانده به صدایی ملتهب و مضطرب از احساس خیانت به خود می گوید و از خودکامگی روزافزون شاه و از اندیشه ی سخیف نظام تک حزبی در ایران نالید.
چند هفته بعد گلستان و هویدا همدیگر را در ضیافتی که به افتخار ژاک شیراک برگزار شده بود ملاقات کردند. هویدا به سوی گلستان آمد و بی‌آنکه نشانی از کدورت در لحن و کلامش باشد، گلستان را به مهمان فرانسوی دولت ایران معرفی کرد: "ایشان بهترین نویسنده و فیلمساز مملکت ما هستند و ما هم همیشه کارهایشان را توقیف می‌کنیم". این واپسین دیدار هویدا و گلستان بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
persica1400
persica1400
1390/04/04

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی معمای هویدا

تعداد دیدگاه‌ها:
60

نوشتار شما علاوه بر ارایه دقیق و همه جانبه دیدگاه شما بیانگر تسلط شما بر دوره نه چندانی دوری است که بسیاری آن را به بوته فراموشی سپرده اند...ملتی تاریخ ساز که حافظه تاریخی ندارد....
متاسفانه در این سایت که نمونه ای از جامعه ماست مخالفت با آریامهر و سر سپرده گانش تفسیر به ولایت مداریست اعتراض به نقض ارزش ها انسانی در حکومت ولایت برچسب سلطنت طلب را به دنبال دارد.
چه سخت است این باور را پرورش دهی که مارا با اشخاص دشمنی و ناسازگاری نیست...نه با تاجشان و نه عمامه شان ونه کرواتشان ...ناسازگاری با عقاید شان است...تلاش برای ریشه کن کردن خوی استبدادی درون تک تک ماست ...اگر چه پهلو به شعار میزند ..اما به واقع از شعور ریشه دارد... حتم دارم تا زمانی که هر یک از ما بشخصه مستبد هستیم سرانجامی خوش مارا نیست
مي گويند عباس ميلاني در اين كتاب خواسته هويدا را تطهير كند!!! مي خواهم بپرسم دوستاني كه انقلاب 57 را براي ما تحفه آوردند تا كي مي خواهند به تطهير خود و بت هاي اعظم شان بپردازند؟؟؟؟ نمي شود هر جا سخني بر خلاف ميل ما بود طرف مقابل را به غرض ورزي، بي انصافي و... متهم كنيم.
دوست ارجمندم 0000000 ؛ به گمان من شاید آنچه کوشش نگارنده برای پیراستن شخصیت اصلی کتابش به چشم می آید بیش از آن که ریشه در سوگیری و جانبداری نویسنده داشته باشد ناشی از ابعاد گونه گون و به شدت ناهمگون شخصیت و عملکرد هویدا در طی دوران نقش آفرینی سیاسی اش می باشد. هر پژوهشگری در حین رویارویی با دوران نخست وزیری دیرپای هویدا دست کم با دو چهره بسیار متفاوت از او مواجه است ؛ از سویی با فردی نوکرمآب و بی خاصیت رویاروست که در دوران صدارتش هر صدای معترضی با مشت آهنین امنیت خانه همایونی به خاموشی می گرایید و بهترین فرزندان میهن زیر داغ و درفش آریامهری پوست می انداختند و مملکت چهاراسبه به سوی گسترش ناهنجاریها و تبعیضات اجتماعی پیش می تاخت و افزایش سرشار درآمد نفتی منجر به رشد افسارگسیخته تورم و تبعیض و فساد مالی و صرف ارضای جنون خودکامگی و تمایلات میلیتاریستی شاهنشاه و نمایش های مضحک بشردوستانه و هنرپرورانه ی شهبانو و اعطای وام های کلان کم بهره به کشورهای دوست و برادر و نجات کارخانجات ورشکسته اروپایی می شد و عرصه اقتصاد کشور به جولانگاه اجناس بنجل و مصرفی وارداتی و عرصه فرهنگ به صحنه تاخت و تاز عناصر فرهنگی پالایش و پیرایش نشده بیگانه بدل می گشت و از سوی دیگر با فردی کم و بیش پاک دست و ساده زیست و نرم خوی و با پرنسیب و اهل مطالعه مواجه است که عملا در بازی سیاست نقشی جز آلت دستی برای اجرای اوامر ملوکانه در همه ی عرصه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی کشور ایفا نمی کرد و چنان از نفوذ و اقتدار بی بهره بود که حتی سفیر و وزیر کابینه اش نیز از او حرف شنوی نداشتند و آشکارا در تحقیرش می کوشیدند چه رسد به کارگزاران دستگاه های امنیتی و نظامی.
بی شک خصوصیات فردی مثبت او دستاویزی برای توجیه سرسپردگی بی قید و بند و بی خاصیتی مطلق او نیست اما بی گمان با ناملایماتی که ذات مستبد شاهانه در دوره صدارت سیاست پیشگان چیره دستی چون مصدق بزرگ و قوام و امینی (فارغ از جایگاه و عملکرد ناهمسان ایشان) از سر گذرانده بود هیچگاه اجازه نمی داد شخصی شاخص تر و شخیص تر از امثال هویدا و علم بر این کرسی دست یابد.
هویدای بی میل به قدرت و مکنت گرچه با پای خویش و ظاهرا به قصد جامه عمل پوشاندن به نیات بلندپروازانه اقتصادی و فرهنگی خویش وارد بازی بزرگان سیاست عصر پهلوی شد اما بی شک در کنار ساده انگاری او ، خودکامگی بی حد و حصر شاه و کارشکنی های رقبا در عدم کامیابی و سپس خمودگی و بی تفاوتی اش نقشی بزرگ ایفا نمودند.
او را می توان به شناگر ساده لوحی تشبیه کرد که با لباس آراسته و افکار خام پای به دریای متلاطم سیاست نهاد و به سبب حماقت خویش و عداوت اطرافیان دچار چنان سستی و کرخی شد که توان پای برکشیدن از کف نهاد و در فرجام با چشمانی ناباور غرق شدن و قربانی شدن خویش به نظاره نشست.
به راستی که این درشت ترین ماهی افتاده به تور انقلابیون تشنه ی خون در عمل یکی از بی خاصیت ترین مهره های دستگاه سلطنت بود.
ولی خیلی ها از این سابقه او اطلاع ندارند برای همین پیشنهاد میکنم برید ببینید این آقا قبل از انقلاب و زمان انقلاب چه کاره بوده اون موقع به افکار اصلیش پی میبرید .

کابر گرامی من از سابقه میلانی هیچ اطلاعی ندارم اما انسان ها درحال تغییر هستند باور من در سال های مختلف زندگی متفاوت بوده است
البته نمیدانم میلانی تا چه میزان بیطرف هست کم یا اصلا
اما معتقد هستم هیچ انسانی خارج از خطا نیست و هیچ نویسنده ای وجود دارد که زندگی اش همیشه پر از تفکرات . عملکرد درست بوده باشد
موفق باشید
:x:x
من با آقای 0000000 از خوزستان درباره کتاب معمای هویدا دقیقن هم نظر هستم به نظر من هم آقای میلانی بی طرفی را رعایت نکرده . ایشون امسال کتاب معمای شاه رو هم منتشر کرده . به نظر من به عباس میلانی نباید اعتماد داشت به خاطر سابقه بدی که داره ولی خیلی ها از این سابقه او اطلاع ندارند برای همین پیشنهاد میکنم برید ببینید این آقا قبل از انقلاب و زمان انقلاب چه کاره بوده اون موقع به افکار اصلیش پی میبرید .
با درود به رفیق عزیزم بابت آپلود کتاب
خوب شد این کتاب دیدم یادم آمد که معمای هویدا را یه سالی است امانت دادم اما دریغ از پس آوردن...
کتاب را من هفت هشت سال پیش خوندم به همین دلیل شاید قضاوت خالی از ایراد نباشد البته نظر شخصیه؟؟؟
فارغ از تیپ روشنفکری هویدا که خارج از بحث من است...
من به دیدگاه و دفاع هویدا از کارنامه سیاسی و عملکرد سیزده ساله اش ایراد بسیار جدی دارم چرا که با توجه به نظریه هویدا تمام خیانت کاران و مسولان که وجدان کاری خود را زیر پا میگذارند میتوانند با تکیه بر چنین نظریه های خود را تبرئه کنند...
اینکه جزیی از سیستم بود این سیستم بوده که تصمیم میگرفته و اینکه تملق گویی خود را به آریا مهر به پای سیستم بگذارد از انصاف به دور است...
بشخصه قتل هویدا را چیزی جز توحش انقلابی که دامان بسیاری را گرفت نمی دانم...
بقول راوی" نفرین به هردو گروهتان"
اما در خصوص این کتاب اعتقاد دارم آقای میلانی در خیلی از موارد به تطهیر هویدا پرداخته هر چند بسیار تلاش کرده که وانمود به بیطرفی کند اما متاسفانه جهت گیری ذهنی و ناخودآگاه نامبرده بسیار قوی تر از تلاش ظاهری اوست...
در مجموعه کتابی است که ارزش خواندن دارد
باز هم سپاس رفیق
از آپلود کتاب سپاسگزارم
هنوز آن را نخوانده ام
ولی در مورد هویدا تصور میکنم او نخست وزیری بود که بازیچه شاه بود و با اینکه طبق قانون اساسی نخست وزیر قدرت زیادی داشت اما در عمل یک بازیچه بود بازیچه ای که با ان تصمیم های غلط به گردن او می افتاد
اما کارهای اجرایی هویدا به نظر بد نمی آید
او در محاکمه خود گفت در دوران نخست وزیری وی از نظر اقتصادی تلاش خود را با حداقل امکانات کرده است (نقل به مضمون)
نحوه اعدام او بسیار بسیار فجیع بود
در مورد نویسنده کتاب عباس میلانی تصور میکنم ایشان اطلاعات زیادی دارند و آگاه هستند و مطالعات زیادی دارند برخی مصاحبه های او را دیده ام
اما به باور من او چون از ایران مدت هاست دور بوده و اطلاعات او از طریق مواردی مثل فضای مجازی و ایرانیان بیرون آمده از مرز هست برخی تصورات او از ایرانی غلط است
من فکر میکنم او نمی داند که همه مردم ایران دانشجوهای معترض و افراد روشن فکر نیستند
بخش زیادی از ایرانیان توده های ساده دل کم آگاه و زود باور هستند
تلاشی برای آگاهی و تغییر نمیکنند و سرد و بی تفاوت نسبت به مسائل روز را شب می کنند
موفق باشید :x:x:x
خیلی انتظار کشیدیم تا کسی این کتاب را آپلود نماید. هرچه خاک اوست عمر شما باشد!
تعریف این کتاب رو زیاد شنیدم. دکتر میلانی ، استاد علوم سیاسی و رئیس بخش ایران شناسی دانشگاه استنفورد است. ممنون از آپلودکننده.
معمای هویدا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک