دمیان
نویسنده:
هرمان هسه
مترجم:
لیلی بور بور
امتیاز دهید
✔️ دمیان (Demian) یکی از پر آوازهترین آثار هرمان هسه است. داستانی مربوط به دوران نوجوانی نویسنده که خود را در آن "سینکلر" نامیدهاست، نامی که در آغاز نویسندگی به عنوان تخلص خود انتخاب کرده بودهاست. این داستان نخستین بار در سال ۱۹۱۹ منتشر شد در سالی که هرمان هسه هشتاد و پنج ساله بود و به عنوان اعتراض به سیاستهای نظامی آلمان، در سوئیس میزیست. دمیان را حدیث نفس انسان دانستهاند، حسب حال ایامی از عمر آدمی که معمولاً در چنبره ارزشهای قراردادی محبوس میشود و مجال ظهور نمییابد.
بیشتر
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1390/03/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دمیان
ترجمه های زیادی از این کتاب به فارسی انجام شده که ترجمه ی خسرو رضایی هم در این سایت موجوده
دمیان درواقع حدیث نفس انسان مدرن است .
دوستان عزیز بنده مدیر یک سایت فرهنگی بنام عصرنامه هستم که در اون سایت به تحلیل کتاب میپردازم اگر دوست داشتید سری هم به سایت خودتون بزنید. اگرم دوست داشتید میتونید تو سایت خودتون مطلب بفرستین
لینک سایت عصرنامه
اه سینکلر راه یا شیوه اکثریت خیلی اسان است ولی شیوه یا راه خودمان بس دشوار است ..خوک نیستیم انسان هستیم .ما خداوندان می افرینم و با انها می جنگیم و انها به ما برکت می دهند
به اتش نگاه کنید و به ابرها نگاه کنید و به مجردی که پندار یا تصوری در سرتان را یافت و نداهایی در درون تان بلند شد خودتان را به انها تسلیم کنید .. فقط از خود نپرسید که ایا هر کاری می کنید مورد تایید اموزگاران و پدرت هست یا نه .ایا خداوند ان را دوست دارد یا نه .زیرا که تعقیب این مسیر باعث نابودی ات می شود
عشق نباید التماس کند عشق نباید تمنا کند عشق باید قدرت لازم را برای یافتن راه خود و رسیدن به اطمیان داشته باشد انوفت دیگر نیازی به جذب شدن ندارد بلکه خود مجذوب می کند
و درباره نیچه و عظمت او :
ان چیزی که طبیعت از انسان خواسته است در چند فرد انگشت شمار رقم زده است یعنی در تو در من .ان را در مسیح رقم زده است و در نیچه
مقاله ای خواندم که این کتاب شباهت های به بوف کور دارد شباهت های مانند بی مرگی و جاودانگی بی زمانی وجود سایه چند شخصیتی بودن حوا با زن لکاته و....
اما تفاوتی که دارد راوی بوف کور جون راوی دمیان پیروز نیست در دمیان در اخر داستان نوعی وحدت بین دمیان حوا و روای روی می دهد اما در بوف کور وحدتی وجود ندارد
البته کتاب چندان دلچسب نبود به نظر من خراب ... برویم سراغ رمان خارجی بعدی که دوستان پیشنهاد کرده بودند
در اندرون من خسته دل ندانم چیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست!