بقال خرزویل
نویسنده:
نسیم خاکسار
امتیاز دهید
پیرزن و پیرمرد اتاق خوابشان بغل اتاق من در طبقة بالا بود، اما بیشتراوقات در طبقة پایین مینشستند. آنها تا آخرین برنامة تلویزیون را تماشامیکردند و بعد بالا میآمدند. چهار ماهی میشد که اتاق بالا را از آنها اجارهکرده بودم. آدمهای بیدردسری بودند. پیرمرد کمی فارسی میدانست. اینجادانشکدهای برای زبانهای شرقی دارد که ترکی و عربی و فارسی درسمیدهد. اتاق را توسط همین دانشکده پیدا کرده بودم. کسانی که دو سالی دراین دانشکده درس خوانده بودند، برای تمرین زبان اتاقهایشان را بهمهاجران ترک و عرب و ایرانی اجاره میدادند. البته پیرمرد دیگر از سنشگذشته بود که بخواهد تمرین زبان کند. اما بدش نمیآمد همان چندکلمهای راکه از کتاب گلستان سعدی یاد گرفته بود از یاد نبرد.
بیشتر
آپلود شده توسط:
Reza
1386/06/22
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بقال خرزویل
در كل خوب بود