رسته‌ها
جوانی بر باد رفته
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 39 رای
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 39 رای
✔️ کتاب حاضر، روایت تلاش‌های نوجوان خام و بی‌تجربه‌ای به نام دالگورکی ـ پسری نامشروع ـ است، برای این که در قلب پدرش، «ورسیلوف» که او را ظالمانه رها کرده است، جایی برای خود بیابد. ورسیلوف چنان تاثیری بر دالگورکی می‌گذارد و آن‌چنان نفوذ قاطعی بر شکل‌گیری کلی اندیشه او می‌گذارد که بر آینده او نیز سایه افکنده است، در حالی که بسیاری از جنبه‌های شخصیت ورسیلوف برای او به صورت معما باقی می‌ماند. دالگورکی در این کتاب به افشای اسرار درونی روح خود و توصیف هنرمندانه احساسات و واکنش‌هایش می‌پردازد.

گزیده ای از متن کتاب:
وقتی که به چراگاه نزدیک رودخانه رسیدند، گله بان پیر از اسب پایین آمد و زین از پشتش برداشت. اسبها راه چمنزار را در پیش گرفتند. از میان چمنهایی که هنوز قطره های شبنم بر آنها نشسته بود، مه غلیظی به آسمان بر می خاست. نستر پس از برداشتن زین از پشت اسب، دست دراز کرد و زیر گلوی او را نوازش کرد. اسب با شادی و سپاسگزاری چشم روی هم گذاشت. نستر گفت:
- اسب پیر کودن خوشش می آید.
اما اسب ابلق از کاری که مهتر می کرد، چندان خوشنود نبود. او چشم هایش را می بست تا نستر گمان کند که از نوازش او راضی است و سر را به علامت حق شناسی تکان می داد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
158
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1391/09/13

کتاب‌های مرتبط

مینی بوس
مینی بوس
4 امتیاز
از 2 رای
Electra
Electra
4.9 امتیاز
از 7 رای
پاییز گرم
پاییز گرم
4 امتیاز
از 4 رای
سه تفنگدار - جلد ۴
سه تفنگدار - جلد ۴
4.7 امتیاز
از 37 رای
سلاخ
سلاخ
0 امتیاز
از 0 رای
قلبم را به تو هدیه می کنم
قلبم را به تو هدیه می کنم
4.6 امتیاز
از 9 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی جوانی بر باد رفته

تعداد دیدگاه‌ها:
4
تولوستوی بازم دنیایی جدید تولوستوی این دفعه ادمو کجا میره

هیچ گمان دیوارم نبود، تنها دری که باز می پنداشتم؛ این در بود، دری که کوبه ندارد.
ممنون از خرتوخر عزیز
این کتابو من سال 1378 خوندم ، یادمه 350 تومن خریدم و 3 روزه خوندم
بین کتابهای تولستوی کبیر شاید رتبه بالایی نداشته باشه اما توصیه من اینه که فقط برای آرشیوتون دانلود نکنید و حتما بخونیدش
جوانی بر باد رفته
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک