قرآن کلام آفریدگار است
نویسنده:
محمدعلی کوشش
امتیاز دهید
.
هر پیامبری برای اثبات پیامبری خود معجزه یا معجزاتی داشته است. واژه «معجزه» به معنی: "ناتوان کننده" است. و به معجزات انبیاء به این خاطر معجزه اطلاق شده که "دیگران نمی توانسته اند مانند آن انجام بدهند". نوع معجزه یا معجزات هر پیامبری به شرایط دوران وی بستگی داشته است. مثلاً دوران حضرت سـلـیـمـان عصر آهنگری و ریخته گری بوده است. به این خاطر یکی از معجزات حضرت سلیمان کار با آهـن بوده است. وی آهن را بدون اینکه حرارت بدهـد ذوب می کرده و بدون اینکه قالب ریزی کند اسباب و وسایل و قطعات ظریف و پیچیده می ساخته است. موسی در دوران سحر زندگی می کرده است. و معجزات وی متناسب با کار ساحران بوده است. مثلاً چوب را اژدها می کرده یا از زمین چشمه جاری می کرده است. دوران حضرت عیسی عصر پزشکی بوده است. به این خاطر معجزات وی در کادر مسائل پزشکی بوده است. وی نابینا را با یک لمس بینا می کرده، و بیماری پیسی مادرزادی را با یک لمس شفا می داده، و مرده را زنده می کرده است. دوران حضرت محمد (کـه بعد از وی نیز شامل می شود) عصر علم و ادبیات بوده است. به این خاطر معجزه وی در زمینه علم و ادبیات بـوده است.
قرآن معجزه آخرین فرستاده آفریدگار است و بدیهی است که معجزه آخرین پیامبر، می بایست محصور در حصار زمان و مکان نباشد و بر خلاف معجزه پیامبران پیشین که در دایره معینی از زمان و مکان قرار داشته و در برابر عده خاصی صورت گرفته است نباشد. قرآن معجزه ایست که مرزهای زمان و مکان را در هم شکسته و با ابدیت پیوسته، و به صورت یک معجزه جهانی و جاودانی در آمده است، بدیهی است یک دین جهانی و جاودانی باید یک چنین سند جهانی و جاودانی هم در اختیار داشته باشد.
به تازگی دشمنان اسلام در توطئه هایی، برای ضعیف کردن اعتقادات دینی مسلمانان اقدام به ایجاد و سازماندهی شبهاتی نموده اند. هرچند این دشمنی و شبه افکنی تازگی ندارند، اما براستی که وقتی تلاش مزبوهانه دشمنان اسلام را می بینیم، به یاد آیه شریف زیر می افتیم که چه زیبا فرمود:
* مىخواهند نور خدا (دین و کتاب او) را با سخنان خویش خاموش کنند، ولى خداوند نمىگذارد، تا نور خود را کامل کند، هر چند کافران را خوش نیاید. (توبه/32)
در این کتاب ابتدا به بررسی شبهاتی که توسط مخالفین اسلام و قرآن مطرح شده اند می پردازیم و در انتها تعدادی از اعجازهای قرآنی را مورد بررسی قرار خواهیم داد. امید است که تلاش این حقیر در گردآوری مطالب، مورد استفاده دوستان قرار بگیرد.
هر پیامبری برای اثبات پیامبری خود معجزه یا معجزاتی داشته است. واژه «معجزه» به معنی: "ناتوان کننده" است. و به معجزات انبیاء به این خاطر معجزه اطلاق شده که "دیگران نمی توانسته اند مانند آن انجام بدهند". نوع معجزه یا معجزات هر پیامبری به شرایط دوران وی بستگی داشته است. مثلاً دوران حضرت سـلـیـمـان عصر آهنگری و ریخته گری بوده است. به این خاطر یکی از معجزات حضرت سلیمان کار با آهـن بوده است. وی آهن را بدون اینکه حرارت بدهـد ذوب می کرده و بدون اینکه قالب ریزی کند اسباب و وسایل و قطعات ظریف و پیچیده می ساخته است. موسی در دوران سحر زندگی می کرده است. و معجزات وی متناسب با کار ساحران بوده است. مثلاً چوب را اژدها می کرده یا از زمین چشمه جاری می کرده است. دوران حضرت عیسی عصر پزشکی بوده است. به این خاطر معجزات وی در کادر مسائل پزشکی بوده است. وی نابینا را با یک لمس بینا می کرده، و بیماری پیسی مادرزادی را با یک لمس شفا می داده، و مرده را زنده می کرده است. دوران حضرت محمد (کـه بعد از وی نیز شامل می شود) عصر علم و ادبیات بوده است. به این خاطر معجزه وی در زمینه علم و ادبیات بـوده است.
قرآن معجزه آخرین فرستاده آفریدگار است و بدیهی است که معجزه آخرین پیامبر، می بایست محصور در حصار زمان و مکان نباشد و بر خلاف معجزه پیامبران پیشین که در دایره معینی از زمان و مکان قرار داشته و در برابر عده خاصی صورت گرفته است نباشد. قرآن معجزه ایست که مرزهای زمان و مکان را در هم شکسته و با ابدیت پیوسته، و به صورت یک معجزه جهانی و جاودانی در آمده است، بدیهی است یک دین جهانی و جاودانی باید یک چنین سند جهانی و جاودانی هم در اختیار داشته باشد.
به تازگی دشمنان اسلام در توطئه هایی، برای ضعیف کردن اعتقادات دینی مسلمانان اقدام به ایجاد و سازماندهی شبهاتی نموده اند. هرچند این دشمنی و شبه افکنی تازگی ندارند، اما براستی که وقتی تلاش مزبوهانه دشمنان اسلام را می بینیم، به یاد آیه شریف زیر می افتیم که چه زیبا فرمود:
* مىخواهند نور خدا (دین و کتاب او) را با سخنان خویش خاموش کنند، ولى خداوند نمىگذارد، تا نور خود را کامل کند، هر چند کافران را خوش نیاید. (توبه/32)
در این کتاب ابتدا به بررسی شبهاتی که توسط مخالفین اسلام و قرآن مطرح شده اند می پردازیم و در انتها تعدادی از اعجازهای قرآنی را مورد بررسی قرار خواهیم داد. امید است که تلاش این حقیر در گردآوری مطالب، مورد استفاده دوستان قرار بگیرد.
آپلود شده توسط:
mohammadali123
1390/01/26
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قرآن کلام آفریدگار است
گر كه اخراجت كنند از پشت گيشه غم مخور
كيك زردت را بخور شكر خدا را كم نكن
مزرعه پر ميشود از كود ريشه غم مخور
كارگر كمتر بزن نق تا خدا راضي شود
اعتراض تو زند بر ريشه تيشه غم مخور
حاكمان از پول تو موشك بسازند و اتم
مي شود كوخـَت بسان كاخ شيشه غم مخور
كودكت گر گشنه خوابد گو خدا روزي دهد
خود فراهم آورد صد كار و پيشه غم مخور
پسته خور جاي خوراك ِ غم كه آهن دارد او
بعد از آن چايي نخور جذبت نميشه غم مخور
خود ببين لشگركشي را چون تجمع ميكني
مرز ِمان باز است بر ترياك و شيشه غم مخور
On March 25, 624 Heraclius left again Constantinople with his wife, Martina, and his two children; after he celebrated Easter in Nicomedia on April 15, he campaigned in the Caucasus, winning a series of victories in Azerbaijan and Armenia against Khosrau and his generals Shahrbaraz, Shahin and Shahraplakan
http://en.wikipedia.org/wiki/Byzantine-Sassanid_Wars
در ماه مارس سال 624، هراکلیوس بار دیگر کنستانتیپول را به همراه همسرش مارتینا و دو فرزندش ترک کرد. بعد از جشنی که در 15 آپریل در نیکومدیا برگذار کرد. او در کاوکاسوس اردو زد و یک مجموعه پیروزی را در آذریایجان و آرمنیا در برابر خسرو پرویز و فرماندهانش، شهربارز و شاهین و شاهراپلاکان بدست آورد.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/14/Mohammad_adil_rais-map1.PNG/800px-Mohammad_adil_rais-map1.PNG
همانطور که در شکل فوق مشاهده می فرمائید به صورت مجزا به سه جنگ مختلف اشاره شده است. جنگ های سال 624 و جنگ های سال 625 و جنگ های سال 627-628 و هر کدام از این جنگ ها با فش های متفاوتی نشان داده شده است و همچنین محل اردوها و هچنین محل نبرد با دو شمشیر متقاطع نشان داده شده است.
Although Heraclius offered peace to Khosrau, presumably in 624, threatening otherwise to invade Persia should Khosrau refuse, Khosrau rejected the offer.[78] On March 25, 624, Heraclius left Constantinople to attack the Persian heartland, disregarding his communications with the sea.[78] He traveled through Armenia and Azerbaijan to assault Persia directly.[61] .[63]
http://en.wikipedia.org/wiki/Byzantine%E2%80%93Sassanid_War_of_602%E2%80%93628
در تمام منابع فوق به نبردهای سال 624 که در ماه مارس اتفاق افتاده اشاره شده است. تاریخ جنگ بدر نیز ماه مارس سال 624 (سال دوم پس از هجرت) بوده است. همانطور که بیان شد در آیه به صراحت از خوشحالی مومنین در آن روز، به علت نصرت و یاری خداوند اشاره شده است.
آیات ابتدای سوره روم که پیش بینی در آن آمده در سال 615 نازل شده است. آنچه در متن شما وجود دارد گویا روم در آذربایجان پیروز می شود و سپس سوره روم نازل می شود!!!! این سوال پیش می آید که :ابوبکر بر روی چه چیزی شرط بندی کرده است؟! این شرط بندی زمانی معنی می دهد که در اوج قدرت ایران چنین پیش گویی صورت گرفته باشد تا ابوبکر بخواهد با پیروزی بر این شرط بندی(که غیر محتمل بوده) ، بر حق بودن محمد(ص) را ثابت کند.
با اندکی هوشمندی می توان متوجه شد که زمان این پیشگویی (نزول آیات ابتدایی سوره روم) نبایستی خیلی با زمان پیزوری ایرانیان در اورشلیم (سال 614) فاصله داشته باشد. و به نوعی با توجه به حمل و نقل و سرعت انتقال اخبار در آن زمان(اخبار تنها توسط کاروان های بازرگانی منتقل می شده است) ، سال 615 بسیار عقلانی به نظر می رسد. به عبارت دیگر خبر باید یک خبر داغ و مورد بحث در آن زمان باشد و به نوعی همه درباره پیروزی ایرانیان صحبت کنند و لذا پیشگویی صورت بگیرد... اما شما گویا این خبر را سال 622 یعنی 8 سال بعد از آن پیروزی(سال 614) می دانید که بسیار غیر عقلانی است بعد از آن همه سال مردم از پیروزی که 8 سال پیش اتفاق افتاده سخن بگویند.
چرا باید خدا انسانها رو خلق کنه و آگاه باشه که هرکاری میتونن بکنن بعد بیاد واسشون دستور بفرسته که باید چیکار کنید. و اگه به درد هدفی که تعیین کرده نخورند عذاب و نابودی درانتظاره. یاد رباتها افتاد.که انسان چطور برای هدف خاصی خلقشون میکنه و اگه به درد هدفشون نخورد نابودشون میکنه.اما انسان به سرعت در حال ساختن رباتهای پیچیده ایه.ممکنه در آینده ی نزدیک پیچیده تر از خود،اونوقت انسان احتمالا به دست همون رباتها هستیش به خطر بیفته.
خدا سالهاست هستیش به خطر افتاده
اگربه این سالشماردقت کنیم وبه تبع ان تمام حرفهای محمدعلی رادرست فرض کنیم این توهم بیشتراشکارمیشود
1-جنگ بدرومصادف بودن ان باشکست ایران ازروم وخوشحالی مومنان ازپیروزی درجنگ بدروبه گفته محمدعلی نه به خاطرشکست ایران ازروم:
جنگ بدر(بدرکبری)در624میلادی وسال دوم هجرت اتفاق افتادواین درحالیست که نبردکنستانتینوپول که به شکست ایران منجرشددر626میلادی وسال چهارم هجرت اتفاق افتاد
2-به تاییدتمام مفسران ومحققان قرانی سوره روم در622میلادی(13بعثت)ودرقبل ازشروع هجرت نازل شدواین سوره مکی ودرمکه برمحمدنازل شدکه خودداستانی پرازتوهم ودروغ راپدیداراورد،شکست قطحی روم در617میلادی(سال هفتم بعثت)اتفاق افتادومحمددرسال 623میلادی فرمودکه روم مغلوب شد(که بایداین فرض رابراین بگیریم که ایه اول ودوم این سوره در617میلادی نازل شده!!)وپس ازان درایه سوم(ایه پیش بینی کننده) میفرمایدکه بازروم غلبه میکندوبازفرضیاتی دیگرپدیدمیاوردکه چگونه ابوبکردر622میلادی(13بعثت)بامشرکین شرط بندی میکندومدت ان راهفت سال یعنی 629(ششم هجرت)تعیین میکند(یعنی سه سال بعدازشکست ایران!!)،وحال واقعابه کدام شکست اشاره دارد614یا616یا617!!!واگرفرض محمدعلی راکه به کتراز10سال اشاره کرداین تاریخ مصادف میشودبا631میلادی یعنی 5سال بعدازشکست ایران(ولی فراموش نکنیم "فی بضع سنین" به دادمحمدمیرسد!!!)وحال اگرتمام این توهم هاراکناربذاریم وسعی برواقعیت کذب بخشیدن به این مقوله بکنیم وبگوییم که این ایات در614میلادی(چهارم بعثت)برمحمدنازل شده(یعنی شکست روم)(نکاتی مهم درگفته های محمدعلی:محل شکست روم از ایران در سال 614 میلادی و پیروزی روم بر ایران در نبرد کنستانتیپول) بازشکست ایران در626میلادی اتفاق میفتدیعنی 12سال بعد!!!واقعاکه داستانی عجیب است!!!!:D
3-تمام مفسرین ومحققان قران"نزدیکترین زمین"راتعبیرکرده اندوبرای اولین بارمحمدعلی ازان به عنوان "پست ترین نقطه" زمین یادمیکند
ونقل قولی ازایشان:
اگربازتمام فرضیات ایشان رادرست فرض کنیم وبه عقل خودشک وساده لوحی راانتخاب کنیم وتمام حرفهای خوددرکامنت های قبلی راانکاروتمام مفسران ومحققان قرانی رانیزدروغگوفرض کنیم واضح است
و اين شكست در سرزمين نزديكى واقع شد)) (فى ادنى الارض)
نزديك به شما مردم مكه ، در شمال جزيره عرب،در اراضى شام،در منطقه اى ميان(بصرى) و(اذرعات)
و از اينجا معلوم مى شود كه منظور از(روم)روم شرقى است ونه روم غربى .
بعضى از مفسران مانند مرحوم شيخ طوسى احتمال داده اند كه منظور نقطه نزديكى به سرزمين ايرانيان بوده است يعنى در محلى واقع شد كه نزديكترين نقطه ميان ايران و روم بودواینکه محمدنیزبه ان مناطق اشنایی داشت چون یک تاجربودودرثانی قبل ازبعثت دوبارازسرزمین عربستان خارج شده بود
4-بازتمام این فرضیات رادرست تلقی میکنیم ولی یه نکته مهم رانبایدفراموش کرددران برهه زمانی دوامپراتوری بزرگ درجهان به اسم ایران وروم وجودداشت فراموش نکنیداین دوکشوربیش از700سال باهم درنبردبوده اندوارمغان ان بیش از100نبردبوده است مسلم است که بزرگترین مقوله ی ان دوران بوده است که اکثرمردم نسبت به ان اگاهی داشته اندوهمیشه یکی ازطرفین پیروزیامغلوب شده است خیلی واضح است که اکثرمردم ان دوران برسرچنین موضوعی شرط بندی وحتی نتایج جنگ راپیش بینی میکردندچنانچه محمدهم اینکارراکردوخیلی واضح فرمودکه روم مغلوب شدوبازپیروزمیشود(بدون گفتن زمان ومکان و...)وباورکنیداین موضوع خیلی ساده واشکاراست وکماکان که شرح دادم من هم حتی دراین دوران برای هرکشوری میتوانم این پیش بینی رابکنم وبه طورمثال بگویم ایران مغلوب میشودودرزمانی بازپیروزمیشودجنگ درطول تمام بشریت اجتناب پذیربوده است کماکان که دردنیای ماالان هم این موضوع مشهوداست
زنده باداندیشه بی سفسطه
نقل قولی ازممحمدعلی:
برای اینکه به دروغ بودن این ادعا(که خوشحالی مومنین به صرف پیروزی درجنگ بدراست ونه پیروزی ایرانیان براهل کتاب)وسایرادعاهاپی ببریداین موضوع قابل اهمیت است:
محمددرزمانی میزیسته که هم دوران باپادشاهی خسروپرویزدرایران بوده است،وپادشاهی ایران دربرهه ای اززمان تقریبا 27سال درنبردباروم بوده است که خلاصه بسیارکوتاهی ازان رادرزیربیان میکنم که نکاتی قابل توجه دران نهفته است
602(میلادی):وقوع وشروع جنگ بین ایران وروم-ایرانیان درنبردفاتح و واردبین النهرین شدند
603
604
.610(میلادی):هرقل برای بازپس گیری به قسطنطیه امد
611(میلادی):ایرانیان دمشق رافتح کردند-شروع بعثت پیامبر.
614(میلادی):ایرانیان فاتح اورشلیم شدندوبیت المقدس رافتح کردند
616:درنبردبارومیان درمنطقه ای بین شامات ومصر-ایرانیان اسکندریه رانیزفتح کردند
617:فتح اسیای صغیرتوسط ایران وهمچنین کالسدون(استانبول امروزی درنزدیکی قسطنطیه).
621:هرقل درنبردایسوس ارمنستان رابه فتح خوددراورد
622:فتح اذربایجان توسط هرقل-شروع هجرت پیامبر-نکته فراموش شده ومهم:سوره روم دراین زمان نازل شد
624(میلادی):مصادف باسال دوم هجرت وجنگ بدر
625(میلادی):مصادف باسال سوم هجرت جنگ احد
626(میلادی):نبردکنستانتینوپول-فتح شهرکالسدون(نکته مهم:استانبول امروزی)توسط روم وشکست ایران
627(میلادی)هرقل برای نبردبه تیسفون(بغدادامروزی)نزدیک شد
نقل قول محمدعلی:
درتمام تاریخ توضیحی بسیارناچیزبه این موضوع شده:
دراین موردفقط ازابن مسعودفقط نقل شده استکه ان هم به این اشاره داردکه ابوبکربامشرکان شرط بست(قبل ازنزول ایه تحریم شرط)که درهفت سال اینده روم برایران پیروزشودکه وقتی این خبربه گوش محمدمیرسدابوبکرراملامت ومیگویدکه دروعده ی خدا"فی بضع سنین"امده است
(حال شمامیخواهیدبه همین یک روایت که ازدرجه اعتبارساقط است استنادکنیدمشکلی نیست)
وامادرموردفی بضع سنین(بااین فرض که این روایت درست باشد)
این نتیجه گیری میشودکه خودمحمداززمان دقیق این شکست اگاهی نداشته وجمله فی بضع سنین رابه کارمیبردکه حتی هنوزمعنی دقیق ان استنباط نشده وفقط حدس زده میشودکه معنی ان از3تا10سال تعبیرمیشودایامحمدکه ازجانب الله براواطلاع ازغیب وحی میشودچراچنین توضیح مبهمی راارائه میدهدونمیتوانسته زمان دقیق ان راذکرکندایاجزاین نیست که خواسته احتمال خطادرپیشبینیش راکم کندوواقعاچراابوبکرراملامت میکندواضح است که ابوبکرسرزمان مشخصی بامشرکان شرط میبنندوچون محمدبه زمان این شکست اگاهی نداشته ابوبکرراملامت وبه اومیگویدکه وعده الله دربعض سنین است(یعنی زمانی نامشخص)یعنی مقوله ای که بعدهاممکن است(واحتمال خطایش خیلی کم بوده)اتفاق بیفتدپس درهرزمام چه 10 سال وچه7سال بعداگرایران ازروم شکست نمیخوردوبه طورمثال در20 سال بعدشکست میخوردمحمدمیتوانست راه گریزی داشته باشدوبگویدکه وعده الله دربعض سنین 20 سال بوده است واقعابایداعتراف کردکه محمدادمی بسیارزیرک بوده مگرنه اگرقصدپیشگویی داشت خیلی واضح به زمان ان اشاره میکرددرعجبم که چراالله به اواین توانایی رانداده است وهمین یک جمله بردروغ بودن این پیشگویی کافیست
نقل قولی از محمدعلی:
وبازمحمدعلی دست به تحریف تاریخ وقران برای اثبات ادعای خویش میزند:
اگرفقط زمانی بسیاراندک درباب این موضوع تحقیق کردبه راحتی متوجه میشویدکه منظورخوشحالی مومنان دران روزفقط به صرف شکست ایران ازروم است که بازدرتمام تاریخ ودرتمام تفاسیرقران توسط تمام علمای شیعه همه به این موضوع اشاره میکنند
به روایت تاریخ ومفسران قران وقتی ایران روم راشکست میدهد(به صرف مسیحی بودن رومیان ودارای کتاب بودنشان)مشرکان قریش دست به استهزای مسلمین میزنندکه اهل کتاب شکست خوردندومحمدبرای جبران این استهزابه شکست ایرانیان ازروم اشاره میکندوابوبکربامشرکین شرط میبنددوباقی ماجراوهیچگونه ربطی به جنگ بدرندارد
درصحفات قبل بردروغ بودن پیشگویی(البته درست ترپیش بینی)محمددرسوره روم اشاراتی شدکه محمدعلی بانادیده گرفتن انان بازسفسطه های دیگربراین موضوع افزوددرعجبم که بعضی هاحتی برای اثبات ادعای خودحاضرندتاریخ راتحریف وپارافراترگذاشته وبه تحریف قران نیزبپردازند!!
بازتوضیحاتی تکمیلی تربرصحیح نبودن این ادعاخدمت دوستان عرض میکنم:
نقل قول های محمدعلی:
اول ازهمه دوست عزیز(محمدعلی)شماکه پیروتفاسیرمراجع التقلیدهستیدوتمام دوستان خواهشمندم لطفاسری به قران بزنیدوتمام تفاسیروترجمه مربوط به این ایه(توسط تمام علمای شیعه)رامطالعه کنیدببینیدچنین کلماتی که انان رادرنقل قول برجسته کرده ام درترجمه وتفسیراین ایه موجودهست یانه(نمونه ای ازتحریف قران توسط محمدعلی برای اثبات ادعای خویش)
تمام مفسران قران ازان به عنوان"نزدیکترین سرزمین"تعبیرمیکنندوهیچ اشاره ای به پست بودن زمین وحتی زمان ان(کمتراز10سال)نمیکنند
اگر آفریدگار، محمد(ص) و قرآن را سه ضلع از یک مثلث در نظر بگیرید. با اثبات هر کدام از این اضلاع ، دو ضلع دیگر ثابت می شود. این نوع روش تفکر که آن را تفکر مثلثی یا تفکر شبکه ای مینامم دارای ویژگی های بسیار خوبی نسبت به روش تفکر خطی است. در روش تفکر خطی توالی فرآیندها رعایت می شود و وجود آفریدگار تنها به ذکر دلایلی که وجود آفریدگار را ثابت می کند محدود می شود اما در روش تفکر مثلثی یا شبکه ای از اثبات نبوت محمد(ص) و اثبات قرآن نیز به اثبات وجود آفریدگار می رسیم. مثلا چنانچه با دلایلی ثابت شود که محمد (ص) صادق و راستگو بوده و آفریدگار توسط فرشته وحی با او در ارتباط بوده است و لذا وجود آفریدگار ثابت می شود و همچنین با اثبات قرآن و اینکه هیچ بشری نمی توانسته فلان آیه قرآن را بگوید(اعجازهای قرآنی و ..) آنگاه قرآن ثابت شده و در نتیجه نبوت محمد(ص) و وجود آفریدگار ثابت می شود.
در اثبات نبوت محمد(ص) سه حالت زیر را در نظر می گیریم:
1- محمد(ص) به دروغ می گوید که با آفریدگار توسط فرشته وحی در ارتباط است.
2- محمد(ص) راست می گفته است و آفریدگار توسط فرشته وحی با او در ارتباط بوده است
3- محمد(ص) راست گو بوده است اما خیالاتی شده است و خیال می کرده که آفریدگار توسط فرشته وحی با او در ارتباط است
بیان شد که از حضرت محمد(ص) سوالاتی در مورد اصحاب کهف و ذوالقرنین می پرسند و این راهی است که نشان می دهد که محمد(ص) نمی تواند شخص راستگویی باشد که دچار خیال ارتباط با خدا شده است. زیرا اگر آفریدگار پاسخ سوال را به او نگوید آنگاه محمد(ص) از خیال ارتباط با خدا خارج می شود ....حتی اگر برای دریافت پاسخ از شخص دیگری کمک بگیرد بازهم خودش از خیال خارج می شود و متوجه می شود که خیالاتی شده است. لذا محمد(ص) یا راستگوست یا دروغگو و حالت سوم که خیالاتی شدن است رد می شود..... اما با دلایلی راستگو بودن محمد امین را ثابت می کنم... و لذا وجود آفریدگار ثابت می شود.
در حقیقت می خواهیم ثابت کنیم که محمد(ص) علاوه بر امین و امانتدار بودن ، صادق و راستگو نیز بوده است. و به راهش ایمان کامل داشته است. و این در حالی است که یک مدعی دروغین نمی تواند تا این اندازه به راهش ایمان داشته باشد.
یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
اثبات نبوت محمد(ص): دلیل شماره چهارم- مباهله
پيامبر(ص) با مسیحیان نجران بر سر انجام مباهله به توافق می رسند. (هرکس با تو درباره او پس از آن که تو را علم آمده محاجه و ستیزه کند (عیسی را خدا بداند) بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما خودمان و شما خودتان را (کسانی را که مانند جان ما و شماست) فراخوانیم، آنگاه به یکدیگر نفرین کنیم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم)(آل عمران/61). محمد(ص) در این مباهله همراه با عزیزانش (علي (ع) ، فاطمه(س) و حسن(ع) و حسين(ع) ) شرکت می کند. مسیحیان نجران از اينکه او فرزندان معصوم و بي گناه ، و يگانه دختر و يادگار خود را به صحنه مباهله آورده؛ انگشت تعجب به دندان گرفتند. آنان دريافتند که پيامبر، به دعوت و ادعاي خود اعتقاد راسخ دارد والّا يک فرد مردد ، عزيزان خود را در معرض بلاي آسماني و عذاب الهي قرار نمي دهد. اسقف نجران گفت: من چهره هائي را مي بينم که هر گاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهي بخواهند که بزرگترين کوهها را از جاي بکند ، فوراً کنده مي شود. بنابراين ، هرگز صحيح نيست ما با اين افراد ِ با فضيلت ، مباهله نمائيم . آیا یک مدعی دروغین نبوت اینگونه به راهش ایمان دارد؟!
ابتدا به بررسی محل نبرد می پردازیم:
The Siege of Jerusalem in 614 was part of the final phase of the Roman-Persian Wars.
http://en.wikipedia.org/wiki/Siege_of_Jerusalem_(614)
Date 614
Location: Jerusalem, Palaestina Prima
Result: Decisive Sassanid victory
http://www.extremescience.com/images/dead-sea.jpg
حال اگر به نقشه جغرافیایی فوق دقت نماییم، متوجه خواهیم شد که یکی از نزدیک ترین شهرهای بزرگ تاریخی به بحرالمیت(dead sea)، شهر اورشلیم یا بیت المقدس (Jerusalem) است. به نحوی که حداقل فاصله ی بیت المقدس از بحرالمیت، 40/17 کیلومتر و حداکثر فاصله ی بیت المقدس از بحرالمیت، 47/21 کیلومتر می باشد.
در شکل زیر محل نبرد و دریای مرده را با علامت مشخص کرده ام.
http://delusionofevolution.persiangig.com/dead%20sea%201.bmp
اما دریای مرده یا بحرالمیت کم ارتفاع ترین نقطه خشکی در زمین است:
The Dead Sea: also called the Salt Sea, is a salt lake bordering Jordan to the east, and Israel and the West Bank to the west. Its surface and shores are 422 metres (1,385 ft) below Sea level, the lowest elevation on the Earth's surface on dry land.
تا قبل از اختراع ماهواره و استفاده از آنها در علوم زمین شناسی و جغرافیا، اندازه گیری ارتفاع نقاط مختلف سطح زمین و مقایسه آنها با یکدیگر، کار بسیار سخت و غیر دقیقی بود. اما با اختراع ماهواره ها و استفاده از آنها در علوم زمین شناسی و جغرافیا، مقایسه ارتفاع نقاط مختلف زمین آسان شده است. امروزه با استفاده از امکانات پیشرفته ماهواره ای مشخص شده است که این محل پایین ترین نقطه زمین می باشد. اما اجازه بدهید با استفاده از فرهنگ لغت فارسی به عربی معنی پست ترین و پائین ترین را بدست آوریم:
معنی: پست ترین، پایین ترین، زیرترین
أَدْنَى,أَسْفَل,الأَسْفَل,تَحْت,دُونَ,
http://www.parset.com/dic/
در واقع خداوند متعال، در آیات ابتدایی سوره ی روم، یکی از معجزات قرآن کریم را در حوزه ی علم زمین شناسی و جغرافیا بیان کرده و در این آیات، سرزمین کرانه ی غربی رود اردن را که اورشلیم (محل شکست روم از ایران در سال 614 میلادی) در آن واقع شده، پست ترین سرزمین دانسته است. توضیح: با در نظر گرفتن فاصله ۱۲۰۰ کیلومتری محل نبرد ایران و روم تا مکه، محل زندگی پیامبر(ص) مشخص می گردد که ترجمه "ادنی" به معنی نزدیکترین محل درست نمی باشد.
دون هم به معنای نزدیک ترین و هم به معنی پست ترین استفاده می شود اما چرا مترجمین از معنی نزدیکترین استفاده کرده اند؟! نزدیکترین محل به کجا؟
برای مثال: دنیا در لغت به معنای دون و پست است و همچنین گفتهاند: «دنیا مرکب از اموری است که انسان را باز دارد از اطاعت خدا و دوستی او و تحصیل آخرت.»پس دنیا، امور پست و کوچکی است که دل را از انس با حق مهجور میسازد.
در ترجمه نزدیکترین این سوال پیش می آید که نزدیکترین محل به کجا؟ آیا نزدیکترین محل به مکه؟ اما با فاصله بسیار زیاد محل نبرد تا مکه این معنی دور از ذهن می باشد. هرچند مترجمین قبل از تعیین پست ترین نقطه خشکی در زمین توسط تکنولوژی روز، از معنی نزدیکترین استفاده کرده اند. زیرا کسی نمی دانست پست ترین نقطه خشکی در زمین کجاست.
اما در ترجمه پست ترین(کم ارتفاع ترین) محل بر خلاف نزدیکترین محل، دیگر نیازی به مقایسه با نقطه ای خاص نمی باشد. و همانطور که گفته شد، محل هایی که نبرد در آن به وقوع پیوسته بسیار نزدیک به پست ترین نقطه خشکی در زمین یعنی دریای مرده(dead sea) می باشد.
از وبلاگ:علم راهی بسوی آفریدگار جهان
http://www.khodavaelm.blogfa.com/cat-31.aspx