رسته‌ها
قرآن کلام آفریدگار است
امتیاز دهید
5 / 3.3
با 124 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.3
با 124 رای
.
هر پیامبری برای اثبات پیامبری خود معجزه یا معجزاتی داشته است. واژه «معجزه» به معنی: "ناتوان کننده" است. و به معجزات انبیاء به این خاطر معجزه اطلاق شده که "دیگران نمی توانسته اند مانند آن انجام بدهند". نوع معجزه یا معجزات هر پیامبری به شرایط دوران وی بستگی داشته است. مثلاً دوران حضرت سـلـیـمـان عصر آهنگری و ریخته گری بوده است. به این خاطر یکی از معجزات حضرت سلیمان کار با آهـن بوده است. وی آهن را بدون اینکه حرارت بدهـد ذوب می کرده و بدون اینکه قالب ریزی کند اسباب و وسایل و قطعات ظریف و پیچیده می ساخته است. موسی در دوران سحر زندگی می کرده است. و معجزات وی متناسب با کار ساحران بوده است. مثلاً چوب را اژدها می کرده یا از زمین چشمه جاری می کرده است. دوران حضرت عیسی عصر پزشکی بوده است. به این خاطر معجزات وی در کادر مسائل پزشکی بوده است. وی نابینا را با یک لمس بینا می کرده، و بیماری پیسی مادرزادی را با یک لمس شفا می داده، و مرده را زنده می کرده است. دوران حضرت محمد (کـه بعد از وی نیز شامل می شود) عصر علم و ادبیات بوده است. به این خاطر معجزه وی در زمینه علم و ادبیات بـوده است.
قرآن معجزه آخرین فرستاده آفریدگار است و بدیهی است که معجزه آخرین پیامبر، می بایست محصور در حصار زمان و مکان نباشد و بر خلاف معجزه پیامبران پیشین که در دایره معینی از زمان و مکان قرار داشته و در برابر عده خاصی صورت گرفته است نباشد. قرآن معجزه ایست که مرزهای زمان و مکان را در هم شکسته و با ابدیت پیوسته، و به صورت یک معجزه جهانی و جاودانی در آمده است، بدیهی است یک دین جهانی و جاودانی باید یک چنین سند جهانی و جاودانی هم در اختیار داشته باشد.
به تازگی دشمنان اسلام در توطئه هایی، برای ضعیف کردن اعتقادات دینی مسلمانان اقدام به ایجاد و سازماندهی شبهاتی نموده اند. هرچند این دشمنی و شبه افکنی تازگی ندارند، اما براستی که وقتی تلاش مزبوهانه دشمنان اسلام را می بینیم، به یاد آیه شریف زیر می افتیم که چه زیبا فرمود:
* مى‏خواهند نور خدا (دین و کتاب او) را با سخنان خویش خاموش کنند، ولى خداوند نمى‏گذارد، تا نور خود را کامل کند، هر چند کافران را خوش نیاید. (توبه/32)
در این کتاب ابتدا به بررسی شبهاتی که توسط مخالفین اسلام و قرآن مطرح شده اند می پردازیم و در انتها تعدادی از اعجازهای قرآنی را مورد بررسی قرار خواهیم داد. امید است که تلاش این حقیر در گردآوری مطالب، مورد استفاده دوستان قرار بگیرد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
114
آپلود شده توسط:
mohammadali123
mohammadali123
1390/01/26

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن کلام آفریدگار است

تعداد دیدگاه‌ها:
1729
خدا انسان را خلق کرد
به انسان اسمِ فرشته ها رو یاد داد و از اون خواست این اسم ها رو در مقابلِ جمع برای فرشته ها قرائت کند
فرشته ها تعجّب کردند
خدا گفت حالا که تعجّب کردید .. انسان را سجده کنید!!! (خدا فقط میبایست برای خودش مقامِ سجده را نگه میداشت اما انگار آن روز بر سرِ ذوق و شوق بوده)
از آن میان فرشته ای گفت : نه!!!
این فرشته درحقیقت یک موجودِ پست و حقیر بود که خداوند به او نیز اجازهء زندگی در گوشه و کنارهای بهشتِ بزرگ را داده بود
این فرشته شش هزار سال در سجدهء خدا به سر برده بود .. اما خداوند بی آنکه ارزشی برای اینهمه عمر عبادت قایل شود و علّتِ این حرکتِ شیطان را جویا شود و به او حقِّ دفاع بدهد او را سنگسار کرد و از تمامِ حق و حقوق محروم کرد
به خاطرِ یک سجدهء ساده!!
بازیِ این روزگار شروع شد
حالا ..
هر بار که مرد و زنی عشقبازی کنند .. گناهِ این معاملهء عاشقانه را بایستی با متمدّنانه ترین حالت!! یعنی سنــگــســار سزا داد
حالا انسان بی آنکه اجازه داشته باشد خودش تصمیم بگیرد ...
در هنگامی که هیچ چیزی به عنوانِ عقل در وجودش نیست
خدا در یک معاملهء ریاکارانه از او عهد میگیرد و او را به سیاهچالِ دنیا پرتاب میکند (آسمان بارِ امانت نتوانست کشید * قرعهء کار به نامِ منِ دیوانه زدند)
انسان ملکی که فردوس جایگاهِ برینش بوده .. به این دِیرِ خراب آباد کوچ میکند
انسانی که جبرِ سرنوشت .. زندگانیِ او را رقم میزند .. بایستی به امیدِ شفاعت و پارتی بازیِ انسان های هم شکل و قیافهء خودش باشد (که به آنها امام میگویند!)
باید کار کند و پولش را ده جزء کند و یکی را به امام بدهد تا خداوند گناهِ انسان بودنش را ببخشد
باید در راهِ خدا انسان های دیگر را بکشد تا خداوند خونِ او را از آلودگی بزداید
....
میدانید چیست؟
من شیطان را به خاطرِ گناهِ آن سجده میبخشم
من خدا را سجده نمیکنم
چرا که گناهکارِ اصلیِ این نمایشِ کثیف .. اوست
#
اشتباهات از خط سوم شروع میشه ایه ی صریح قران هست که خدا می گوید حالا که از روح خود در او دمیدم سجده کنید و لی شیطان فقط جسم انسان را دید و گفت از او برترم پس به اشتباه افتاد در صورتی که باید به روح انسان که خدایی بود سجده می کرد این هم نوعی امتحان شیطان یا فرشته ی سابق بود این فرشته یک موجود پست وحقیر نبود فرشته ی خداوند بود چه از این بالاتر...خداوند به او حق دفاع داد و پرسید چرا این کار را کردی(ایه ی قران)ولی پاسخش از روی غرور بود و بس در انجیل خواندم حضرت عیسی از خداوند خواهش کر د اجازه دهد شیطان این بار سجده کند و خدا او را ببخشد خدا گذیرفت ولی شیطان باز هم سرباز زد و این یک سجده ی ساده نبود این فرمان خداوند بود این قبول فرمان خدا بود این نتیجه ی 6000 سال عبادت باید می بود که نبود خدای من بر خلاف شما(اگر داشته باشید) خدای مهربانی است که بعد از زیر پا گذاشتن فرمانش ما را بخشید و حتی از دورادور برای ما پیامبران را فرستاد تا او را فراموش نکنیم در مورد باز ی روزگار:که گفته در ان زمان عقل در وجود انسان نبود همین الان هم که ادعا میکنید انسان ها عقل دارد اگر این پیشنهاد بشه قبول میکنند که این به خاطر عقل نیست بلکه به خاطر نادانی عقل است چون انسان حریص است 4 خط اخرم که فقط انزجار بود و دفاع از شیطان ولی من خدا را سجده میکنم.....
باید به اقتضای زمان هر کدام از این رفتارها را نشان داد .
در قران میبینیم که نوشته با صدای آرام سخن بگویید ! اما در بعضی از روایات درباره ی خشمگین شدن و فریاد زدن امام علی و یا پیامبر آمده .
هر کدام از این اعمال زمان خاصی دارند و نباید مغلطه کرد

موافقم اول داستان که نیاز به نیروی انسانی بود همه انسانها برابر و .... بدکه به حمد الهی نیروی انسانی تامین شد داستان عوض شد قضیه شد کنیز غلام و جزیه ... اول داستان فقدان نیروی نظامی بشدت حس میشد دوستی محبت و مهربونی ... بد که تامین نیروی نظامی شد داستان باز عوض شدو کشتن غلامو کنیزو جزیه تا صب میتونم مقتضیات زمان بنویسم

نقل قول::
خط دوم:شما کاملا در اشتباهید مسلمان از ریشه ی سلم به معنی سلام و صلح است
اسلام به معنی تسلیم شدن است که مفسران اسلامی می گویند تسلیم شدن در برابر الله
ولی در حقیقت تسلیم شدن در برابر خواسته های محمد و جانشینانش است
دینی که اولین چیزش خودباختگی است
نقل قول::
یکی در مورد این که حتی اگه کافران فحش هم دادن شما جواب ان ها را ندهید
او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانه‌هایشان بیرون راند! (2/59)
و (به یاد آر) موقعی را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: «من با شما هستم؛ کسانی را که ایمان آورده‌اند، ثابت قدم دارید! بزودی در دلهای کافران ترس و وحشت می‌افکنم؛ ضربه‌ها را بر بالاتر از گردن فرود آرید! و همه انگشتانشان را قطع کنید!(12/8)
آنها را هر جا یافتید اسیر کنید و (یا) به قتل برسانید!(91/4)
چه بسیار شهرها و آبادیها که آنها را (بر اثر گناه فراوانشان) هلاک کردیم!و عذاب ما شب‌هنگام، یا در روز هنگامی که استراحت کرده بودند، به سراغشان آمد.(4/7)
ترجمه آیت الله مکارم شیرازی(بزرگترین نویسنده ی شیعه در معاصر)

نوشته های بالا را میتوان تفسیر کرد
باید به اقتضای زمان هر کدام از این رفتارها را نشان داد .
در قران میبینیم که نوشته با صدای آرام سخن بگویید ! اما در بعضی از روایات درباره ی خشمگین شدن و فریاد زدن امام علی و یا پیامبر آمده .
هر کدام از این اعمال زمان خاصی دارند و نباید مغلطه کرد .
در ضمن میشود خودباختگی را تعریف کنید !؟

نقل قول::
خط دوم:شما کاملا در اشتباهید مسلمان از ریشه ی سلم به معنی سلام و صلح است
اسلام به معنی تسلیم شدن است که مفسران اسلامی می گویند تسلیم شدن در برابر الله
ولی در حقیقت تسلیم شدن در برابر خواسته های محمد و جانشینانش است
دینی که اولین چیزش خودباختگی است
نقل قول::
یکی در مورد این که حتی اگه کافران فحش هم دادن شما جواب ان ها را ندهید
او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانه‌هایشان بیرون راند! (2/59)
و (به یاد آر) موقعی را که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: «من با شما هستم؛ کسانی را که ایمان آورده‌اند، ثابت قدم دارید! بزودی در دلهای کافران ترس و وحشت می‌افکنم؛ ضربه‌ها را بر بالاتر از گردن فرود آرید! و همه انگشتانشان را قطع کنید!(12/8)
آنها را هر جا یافتید اسیر کنید و (یا) به قتل برسانید!(91/4)
چه بسیار شهرها و آبادیها که آنها را (بر اثر گناه فراوانشان) هلاک کردیم!و عذاب ما شب‌هنگام، یا در روز هنگامی که استراحت کرده بودند، به سراغشان آمد.(4/7)
ترجمه آیت الله مکارم شیرازی(بزرگترین نویسنده ی شیعه در معاصر)

نوشته های بالا را میتوان تفسیر کرد
باید به اقتضای زمان هر کدام از این رفتارها را نشان داد .
در قران میبینیم که نوشته با صدای آرام سخن بگویید ! اما در بعضی از روایات درباره ی خشمگین شدن و فریاد زدن امام علی و یا پیامبر آمده .
هر کدام از این اعمال زمان خاصی دارند و نباید مغلطه کرد .
در ضمن میشود خودباختگی را تعریف کنید !؟
وحی به محمد بنا به حدیث های صحیح البخاری
محمد نمی دانست چه موقع بهش وحی می شود
در هنگام وحی در گوشهای محمد زنگ به صدا در می آمد
چهره اش قرمز میشد
نفسش به تنگی می افتاد
و محمد روی زمین می افتاد و به شدت می لرزید
کف از دهانش سرازیر می شد
بدنش به شدت عرق می کرد
و چیز هایی می دید و میشنید که هیچ فردی درجهان ندیده و نشنیده
و در زمانوحی مانند شتر خرناس میکشید و او را با یک چیزی می پوشاندند
....
وحی بر رسولان و پیامبران به دو گونه‌است:
القا در قلب، یعنی شیوه الهام یا رویای صادقه.(هنوز نفهمیدند قلب ماهیچه است و جایگاه فکر و اندیشه مغز است)(رویای صادقه همان خواب دیدن است)
سخن گفتن از آن سوی حجاب الهی با فرستادن جبرئیل.( توهم)
ببینید اول من در این مورد اطلاعی ندارم ولی میدانم(مطمئنم)مرگ وخواب(مرگ موقت) یک راز است و نظر قطعی داده نشده است بله جایگاه اندیشه مغز است ولی قلب جایگاه احساس است ولی شما در مورد ماهیت وحی چه می دانید از کجا می دانید احساس نباشد و در مورد خط دوم هم باید بگویم من یک بار از همه ی دوستان خواهش کردم به دور از تعصب بحث کنید اینجوری باشه منم میگم خیلی چیزا توهمه ببینید من نظرای مخالفم رو تحمل کردم وسعی کردم با احترام صحبت کنم حتی در بعضی مواقع چون توهین کرده بودند گریه کردم(میتونید مسخره کنید)ولی من نه توهین کردم و نه حتی بحث رو رها...در مورد وحی دفعی که گفته بودم منظورم رو خوب بیان نکردم یک بار وحی در یک روز نازل شد(سوره ی قدر)یک بار دیگر برای مصالح زمان به مردم باید جزجز گفته میشد و وحی دوم گفتن دوباره ی وحی این بار به مردم است(همون مثال شراب)در مورد تناقض نگفتید حداقل در اون مورد خاص قبول دارید یا نه(میخوام بدونم از نظر شما چه قدر درست بود)؟؟؟؟؟
فرقِ انسانی که به خدا اعتقاد نداره (اما به جامعه و روندِ شکل گیریِ فرهنگ در آن اعتقاد دارد) چیست؟
یک مسلمان (یا هر شخصِ مذهبیِ دیگر) کرهء زمین را یک ایستگاه میبیند که به زودی برای رسیدن به جناتٍ تجری من تحتها الانهار .. ترک خواهد کرد!
این انسان هیچ ارزشی برای کافران قایل نیست
این انسان هیچ اهمیتی به مسایلِ حادِّ زیست محیطی نمیدهد و زمین را ارثیهء خودش میداند!
این انسان شکستِ خودش را باور کرده
تلاشِ ناگزیرش برای فرار از جهنّم و کوششِ بی اثرش برای گرفتنِ شفاعت از فقها و بزرگانِ دینی ست!!
این انسان تمامِ زندگی و عمرش را در مسیرِ معکوس هدر میدهد!
متأسفانه کسی درک نمیکند
#
در مورد خط اول:این که نهایت زیبایی است....خط دوم:شما کاملا در اشتباهید مسلمان از ریشه ی سلم به معنی سلام و صلح است این دلیل نمیشه اگه یه عده رفتار ناشایستی دارن به اسم اسلام تموم بشه مثلا من(ادعا ندارم مسلمون خوبی هستم)اگه بر این اعتقاد بودم اصلا بحث نمی کردم مثلا یه ایه از قران که نیمارامتین اوردند و یکی در مورد این که حتی اگه کافران فحش هم دادن شما جواب ان ها را ندهید و یک جریانی در مورد حضرت علی هست که دو تن از یاران ایشون قبل از جنگ داشتند بددهنی می کردند که حضرت علی می فرمایند این جوری سخن نگید بلکه بگید خدایا ما و انان را هدایت کن و...اگه قرار باشه اسلام رو قبول کنیم باید اسلام واقعی رو بپذیریم نه اسلامی که شاید بعضیها ساختند و یه نکته ی دیگه هم این که کافران هم اصلا برای مسلمان ها ارزش قائل نیستند خط سوم:این مخصوص درویشها هست که به زندگی این دنیا اهمیت نمیدند در ایه ی مستضعفان که گفتید افرادی که ضعیف نگاه داشته شده اند نگفته که ضعیف باشید و ...مثلا انگلیس میاد یه کشور و تحت استعمار خودش قرار میده خوب این موضوع نامردی وغیر اخلاقیه بر خلاف اینکه میتونه ظاهرش زرنگی باشه پس قرار نیست مذهبیها ضعیف باشند تلاش خیلی مهمه و در قران هم از دانشمندان و عالمان نیک یاد شده در مورد خط 5:در این مورد فرار از جهنم که به نظر من باعث نجام کارهای نیکو میشه و حتی اگه اعتقاد هم نداشته باشید که به قول اقای نیمارامتین خوبه ادم به یک چیز خوب باور داشته باشه...در مورد مساله ی شفاعت متاسفانه من خودم با دیدگاه هایی در این مورد که وارد شده هستند مشکل دارم ومورد انتقاد قرار داده ام البته نه با اصل شفاعت ولی اینکه بگوییم یک گریه همه ی گناهان را می امرزد و...خوب قبول کردنی وعقلانی است...
از عزيزاني كه دايم در خصوص عدم وجود خدا داد سخن مي كنند يه سوالي دارم آيا دليل اينكه سعي مي كنيم عدم وجود خدارو اثبات كنيم اين نيست كه سعي داريم خود را از هر قيد و بندي رها كنيم و هر كاري كه دلمان خواست بدون اينكه احساس كنيم كسي هست كه ناظر اعمال ماست ، انجام بديم.آيا دليل رد كردن وجود خداوند اين نيست كه نظرات در خصوص اثبات خدا رو از دهان كساني مي شنويم كه خود طوري عمل مي كنند كه انگار خدايي وجود نداره.بهتر نيست بدون در نظر گرفتن نفس خود و خشم خود راجع به وجود خالق هستي تفكر كنيم.
اقا تکلیف ما رو روشن کنید1- اگه خدا حضور فیزیکی نداره پس منظورتون از زنده چیه ؟2- منظور از وسایل ظریفی که سلیمان نبی با آهن میساختن تیر اهن و پتک و نعل اسب و زره و ... این چیزاس یا منظورتون از ظریف چیه ؟ 3 تاحالا به فسیلای برادرای در گذشتمون در 4 میلیون سال پیش نظری انداختین اگه جوابتون مثبت لطفا تعریفتون از زیبایی رو توضیح بدین اونم به نسبت موجودات و حوریان بهشتی نه نسبت به همین موجودات خاکیه امروزی که له لهه یه حوریه بهشتی و میزنن ممنونتون میشم
فرقِ انسانی که به خدا اعتقاد نداره (اما به جامعه و روندِ شکل گیریِ فرهنگ در آن اعتقاد دارد) چیست؟
یک مثال میزنم
مسلمان و من
یک مسلمان رو در نظر بگیرید
اون توی قرآن میخونه » مستضعفین وارثانِ زمین هستند » منابع و جانوارن را در زمین برای تمتعِ انسان قرار داده اند » خدا عاقبت زمین و هرآنچه در آن ست را برای روز حساب داغون میکند » خدا به اشخاصی که در راهِ او جهاد کرده و بکشند! (یقاتلون فی سبیل الله) اجر و عنایاتِ ویژه خواهد فرمود و ...
من رو در نظر بگیرید
من میگم :
« ما آدم هایی هستیم که در میانِ میلیاردها سیاره و ستاره .. یک کرهء زمینِ کوچولو با یکسری موجوداتِ ضعیف داریم ..
در نهایت ما دچارِ تنش های محیطی میشیم و مسیرِ تکاملِ ما مداوماً و در حالِ رشد ست
مطمئنناً کرهء زمین یک منبعِ پایدار برای ما نیست و این خانه به زودی تواناییِ پذیرشِ میلیاردها انسان را بر روی خود ندارد
تا به حال آسیب های بسیار و جبران ناپذیری به کرهء زمین وارد ساخته ایم
به زودی نسلِ موجوداتِ زنده به کلّی منقرض میشود
و انسان نیز همچینین
ما تواناییِ این را داریم که پایانِ غم انگیزِ یک فرهنگِ متعالی را به نظاره بنشینیم!
و تواناییِ این را داریم که :
خودمان و دیگر موجوداتِ زنده را .. از خطراتی که محیط وارد میسازد (و خودمان آنها را تشدید کرده ایم) نجات بدهیم
فرصت بسیار کم ست
و ما هنوز درگیرِ نماز خواندن و احکامِ ثانویه هستیم!!!!! »
شما به راحتی میتوانید تفاوت را ببینید
اما فهمیدنِ نتیجهء این تفاوت! برای بسیاری از شما خیلی سخت به نظر میرسد
یک مسلمان (یا هر شخصِ مذهبیِ دیگر) کرهء زمین را یک ایستگاه میبیند که به زودی برای رسیدن به جناتٍ تجری من تحتها الانهار .. ترک خواهد کرد!
این انسان هیچ ارزشی برای کافران قایل نیست
این انسان هیچ اهمیتی به مسایلِ حادِّ زیست محیطی نمیدهد و زمین را ارثیهء خودش میداند!
این انسان شکستِ خودش را باور کرده
تلاشِ ناگزیرش برای فرار از جهنّم و کوششِ بی اثرش برای گرفتنِ شفاعت از فقها و بزرگانِ دینی ست!!
این انسان تمامِ زندگی و عمرش را در مسیرِ معکوس هدر میدهد!
متأسفانه کسی درک نمیکند
#
جناب سوشیالیسم عزیز ممکن است با احترام از شما سوال کنم که چه در مورد مذهب میدانید؟اگر نمیدانید که مطالب بالا چیست؟اگر می دانید و همان چیزی است که در بالا توضیح داده اید باید با احترام بگویم چیزی نمی دانید.....این چیزهایی که نوشته اید مربوط به عرفان است نه مذهب!...... جناب اینشتین هم فرد مذهبی بودند....
قرآن کلام آفریدگار است
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک