تاریخ تحولات اجتماعی - جلد 1

مشکل اساسی نظریه ماتریالیسم تاریخی در این واقعیت نهفته است که تحولات سیاسی ، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع مختلف را صرفا در تغییرات بنیادی ابزار تولید می بیند و تفسیر می کند. بر اساس این نظریه جوامع انسانی اولیه که کمون اولیه خوانده می شوند زندگی راحتی داشتند و به قدر نیاز خود تولید میکردند و به قدر احتیاج خود هم مصرف داشتند اما وقتی بشر توانست بیل را اختراع کند کسی که بیل داشت توانست مازاد تولید کشاورزی بدست آورد در مقابل افرادی که بیل نداشتند در عمل به تدریج افرادی که بیل داشتند افرادی را به عنوان نیروی کار به بهره کشی وادار کردند و اختلاف طبقاتی شروع شد تا به نظام برده داری رسیدیم در این نظام برده داران مالک همه چیز برده ها بودند و بر آنها حکم می راندند. سالها طول کشید تا گاو آهن اختراع شد و جوامع انسانی متحول شدند و به نظام فئودالی رسیدند . قرن ها گذشت و دوره سرواژ به اختراع ماشین بخار در قرن 17 رسید و نیروی کار به ماشین تبدیل شد و نظام سرمایه داری بوجود آمد و بر اساس پیش بینی مارکسیست ها به سمت سوسیالیست و در نهایت جوامع کمونیست پیش می رود. این نظریه که خیلی طولانی و ابعاد مختلفی دارد بصورت خلاصه آوردم تا بگویم ابطال آن اثبات شده است زیرا نباید تحولات اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی را صرفا به ایجاد تحول در ابزار تولید محدود کرد ثانیا همه جوامع انسانی یکی نبودند تحولات اروپا و امریکا را نباید شبیه تحولات آسیا و آفریقا و اقیانوسیه دانست در آنجایی که سرمایه داری حاکم شد. در آفریقا و آسیا هنوز جامعه فئودالی هم تجربه نشده بود. شکل و ماهیت تحولات هم یکی نبوده است و اصولا تحولات را نمی توان محدود به یک عامل کرد. همچنانکه دیدیم سوسیالیسم در شوروی به کجا انجامید . بنابراین وقتی آقای راوندی و یا هر اندیشمند دیگر نوشته های خود را بر اساس این نظریه بررسی کند مجبور می شود خیلی از تحولات را یا نادیده بگیرد یا بر اساس یکسو نگری و جزمیت غیر علمی بنویسد . همین تاریخ تحولات اجتماعی را می توان با کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت مقایسه کرد و دریافت چگونه می توان بدون سوگیری و یکجانبه نگری تاریخی ف تحولات جوامع انسانی را بررسی علمی کرد.