رسته‌ها
وضعیت حق تکثیر و مالکیت حقوقی این کتاب مشخص نیست؛ بنابراین امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید، با ما تماس بگیرید. همچنین در صورتی که شما نسبت به این اثر محق هستید، می‌توانید اجازه انتشار تمام یا بخشی از نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید، یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «فروش کتاب الکترونیکی» را در بخش راهنما مطالعه کنید.
منم کوروش، شهریار روشنایی‌ ها
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 1611 رای
نویسنده:
درباره:
کوروش کبیر
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 1611 رای
این کتاب نتیجه ی باز خوانی الواح و کتیبه های کهن بویژه سنگ نبشته های دوره ی هخامنشی است که توسط سید علی صالحی بازسرائی شده. کوروش مصلح ترین و دانا ترین رهبر ایران باستان است...این مجموعه متشکل از 4 منشور کوروش هخامنشی به نامهای 1.منشور پارسوماش 2.منشور پرشیا 3.منشور شوشیانا و 4.منشور پاسارگاد است.

کوروش خواهد آمد و مرا نجات خواهد داد "دانیال نبی"

به هرسرانجام این باز سرایی آزاد ، مولود تعبیر من از حیات و حضور و عظمت انسانی است که ستم ستیز بود ، مصلح بود ، عدالت طلب بود و آزادی خواه او پسر ماندانا و کمبوجیه ، جز شکوه و سرافرازی مردم و میهن و مدنیت جهان خویش ، دغدغه ی دیگری نداشت
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
soli67
soli67
1388/04/09
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی منم کوروش، شهریار روشنایی‌ ها

تعداد دیدگاه‌ها:
249
احساس هویت و داشتن ریشه و افتخار به گذشته می تواند دو حالت داشته باشد :
1- افتخار به پادشاهان سفاک و خونریز و جنگها و نبردهای آنها و فتوحات ( یا همان تجاوزات ) آنها / ایجاد تمایز و برتری نژادی که مثلا نژاد و زبان من بهتر از سایر اقوام و ملیت هاست / و مواردی از این دست که شیوع آن در سطح یک جامعه در نهایت به روی کار آمدن حکومت های فاشیستی ختم شده و دودش در نهایت به چشم کل جامعه می رود !
2- افتخار به شعرا و فلاسفه و اندیشمندان و نویسندگان و نوع اندیشه آنها و احترام به نوشته های ( صحیح آنها ) / سعی در توجه به ریشه های مشترک قومی ( مانند سیزده به در و یا دید و بازدید عید و زبان فارسی ) و مواردی از این دست که موجب سعادت و اتحاد و اعتلای یک کشور می شود . سخنم را با این شعر زیبای سعدی به پایان می رسانم :
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عصوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت آدمی بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

( که صد البته ، منظور سعدی به زبان حال ، می شود همین آقایان نژادپرست . . . البته اگر سعدی را محکوم به حرف زشت و ناپسند نکنند ! ! ! )
مذهب و ملی گرایی ( از نوع افراطی و نژاد پرستانه ) در حقیقت دو روی یک سکه است و ریشه های مشترک زیادی دارد :
1- هر دو فقط خودشان را خوب و بر حق می دانند ( هنر نزد ایرانیان است و بس ! )
2- هر دو گذشته پرستند و در تاریخ گیر کرده اند .
3- هر دو تاب تحمل نقد دروغ های تاریخی خودشان را ندارند !
4- هر دو وقتی در مناظره گیر می افتند به جای پاسخ ، سعی در سفسطه و توهین و فرافکنی و کولی بازی و مظلوم نمایی می کنند !
5- هر دو فرد پرست و قدیس ساز و بت تراشند !
6- هر دو در بین اقوام و مذاهب ایجاد تفرقه و کینه توزی می کنند .
7- تقریبا اکثر نبردهای جهان ، زیر سر یکی از این دو دیو بوده است ( مذهب یا نژاد پرستی و ملی گرایی توهمی )
8- هواداران هر دو در برج عاج کبریایی از توهمات طولانی بوده به هیچ وجه تحمل انتقاد را ندارند .
9- و در کمال تعجب هر دو در ظاهر با هم دشمن و به خون هم تشنه اند ولی مانند دو لبه یک قیچی ، یک کارکرد واحد را دنبال می کنند .
10- هر دو دارای اماکن خاص و مقدسی هستند که قبله گاه آمال آنهاست !
و . . . . .
خدا را شکر که : دزد حاضر و بز هم حاضر . . . بی ادبی را شما شروع کردید . دوستان می توانند به نوشته های دو طرف مراجعه کنند و خودشان قضاوت کنند . تازه من حرف خودتان را تکرار کردم و حرف اضافه تری نزدم ( اگر هم این چنین نیستید یعنی با قساوت و قتل و غارت و اعدام آزادی خواهان مخالف هستید پس روی سخن من با شما نبوده و نیست . . . پس چرا ناراحت شدید ؟ مگر اینکه در ضمیر ناخودآگاهتان اینگونه باشید ! ! ! که واقعا جای تاسف دارد ) . . . ضمنا من کی و کجا قساوت و وحشیگری اعراب را تایید کردم . . . من چون تعصبی روی هیچ چیز خاصی ندارم هم قساوت اعراب را محکوم می کنم و هم قساوت پادشاهان خودمان را . اول بحث هم گفتم که نزد دوستان نژادپرست ما :
- حمله دیگران به خاک ما نامش : تجاوز و قتل و غارت است
- حمله ما به خاک دیگرن نامش : فتوحات و کشورگشایی
و چنین تفکراتی است که وحشی گری و بی ناموسی را در سطح جامعه نهادینه کرده و باعث روی کار آمدن حکومت هایی مانند نازیسم و هیتلر می شود و آنگاه است که دستان چنان کسانی که چنین اندیشه های نژادپرستانه ای را منتشر کرده اند در خون بی گناهان شریک می شود . . . .
[quote='siawash110']البته یک بدون ناموس نیز آتش زدن شهر اپیس و سوراخ کردن شانه اعراب و مستعمره کردن یمن و زیر پای فیل انداختن نعمان و کشتن بزرگمهر و اعدام مانی و قباد را می تواند تایید کند.[/quote]
بر منکرش لعنت :D البته هر چند به نظر من بک وحشی بیشتر تایید می کند. متاسفانه اینجا مغالطه "تو هم چنینی" یا "توسل به ریاکاری" شد با اینکه من طرفدار هرکاری که گذشتگان این کشور کردن نیستم. این هم گفتم تا بقیه اشتباه از من برداشت نکنن وگرنه با بی ادب ها حرف نزنیم بهتره
البته یک بدون ناموس نیز آتش زدن شهر اپیس و سوراخ کردن شانه اعراب و مستعمره کردن یمن و زیر پای فیل انداختن نعمان و کشتن بزرگمهر و اعدام مانی و قباد را می تواند تایید کند.
جمله خدمات متقابل ایران با اسلامی که عمر آورد تجاوز به زنان مثل همان جنگ مسلمان با کفار با توجه شرایط و احکام آن در قرآن، برده گیری ایرانیان و خارج کردن از موطن شان مثل پیروز نهاوندی با توجه به شرایط و احکام آن در قرآن و همچنین نابود کردن فرهنگ و زبان یک کشور مثل نابودی کتاب های ما به دلیل هر آنچه باشد در قرآن آمده است و به وجود آوردن یک سیستم نژاد پرستانه عرب و عجم ، تنها یک بدون غیرت و بدون ناموس از نظر من از این چیز ها را مزیت می داند (فرقی ندارد ایرانی یا غیر ایرانی باشد). در ضمن کسانی که فردپرستی بدشون میاد نباید مسلمان باشند چون حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) یک انسان معصوم است و حرفش وحی منزل. البته این ها کار عمر بود و نه اسلام زیرا اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که داریم از مسلمانی ماست :-). بعضی ها یاد بگیرند با ادب باشند و بنده هم علاقه ایی به بحث با بی ادب ها ندارم. میگن آدمو سگ یا برق بگیره ولی جو نگیره ... :))
راستی فراموش کردم بگویم :
من حاضرم از گرسنگی بمیرم ، ولی تحت الحمایه هیچ حرامزاده ای نباشم ! ! ! آزادی برای من از نان شب هم واجب تر است . . .
1- حالا چرا اینقدر عصبانی ؟ !!! به قول توماس پین : حقیقت ، از پرسش و تحقیق ، ترس و اکراه ندارد ، این باطل است که از تحقیق و بررسی ، می ترسد !
2- دقیقا حق با شماست ، ملی گرایی در گذشته ، شباهتی با ملی گرایی در امروز نداشته . ولی من کی و کجا گفتم شباهت داشته ؟ ! ! !اتفاقا ایراد من نیز همین است که دوستان ، مثلا کوروش را ملی گرا می دانند !!!!
3- با عرض معذرت ، رفتار پس از پیروزی ، پشیزی ارزش ندارد ! مثل دزدی که با زور ، وارد خانه شما شده و لوازم شما را دارد می برد و بعد به شما می گوید : نگاه کن ، من تو را نکشتم و کتک نزدم و با تو مودب و مهریان بودم و خانه تو را هم آتش نزدم ! ! ! ( شاید هم ، دزد ما زرنگ است و می خواهد بار دیگر هم که برای دزدی آمد ، شما با او برخورد شدیدی نکنی ! ! ! )
4- فتح مناطق کوچکی در کنار امپراطوری ! ! ! این هم شد استدلال ! خوب ، مشخص است که برای تجاوز و قتل و غارت در نقاط دورتر ، باید از همین نزدیک مرزهای خودمان شروع کنیم . آن روزها که مثل حالا بمب افکن و ناو جنگی نبوده . کوروش خاک 33 کشور را به توبره می کشد و بدون شک ، چون نمی توانسته پرواز کند ، از مرزهای خودش شروع کرده ! ! ! ضمنا شما دوستان بشردوست همیشه می گویید چه یک نفر کشته شود چه هزار نفر . . . در نوع جنایت فرقی نمی کند . چطور شد که اینجا تجاوز و غارت مناطق کوچک همجوار ، می شود بی اهمیت ! ! !
5- یمن ، آن چنان هم نزدیک نبوده . حداقل ، آب های خلیج فارس و بعد از آن : صحاری سوزان عربستان ، ما بین ایران و یمن فاصله انداخته است .
6- در خصوص تبادل فرهنگی ، مسلمانان نیز در حمله به ایران ، همین استدلال شما را می آورند ( البته هر استدلالی صرفا باید مطابق ذوق و سلیقه شما باشد و گرنه ، شما آنرا قبول نمی کنید ! ) : نهضت ترجمه کتب یونانی ، از میان رفتن کاست کثیف طبقاتی در ایران ، فروریختن مرزهای میان غرب و شرق و مبادلات تجاری و فرهنگی و . . . .
7- من با تاریخ و فرهنگ کشورم مشکلی ندارم و اتفاقا سالهای سال است که دارم چوب نامم که ایرانی اصیل است را می خورم . مشکل من با فردپرستی است و بت شدن افراد ( زنده یا مرده ) حالا چه تحت نام مذهب باشد چه تحت نام ملی گرایی . . . من از آینده و ظهور فاشیست های نژادپرست می ترسم . به قول دوستی که مختصر و زیبا و عالی می گفت :
کوروش پرستان امروز = بسیجیان فردا ! ! ! !
البته سخن از رفتار پس از فتح و پیروزی نیست . . . بلکه سخن از نفس جنگ و حمله به خاک سایر ملل و تمدن هاست و اینکه چگونه کسی به خودش اجازه جنگ و کشت و کشتار می دهد . . . . . .

افسوس که وقت مباحثه ندارم مگرنه استدلال بسیار است
اول اینکه ملی گرایی در گذشته هیچ شباهتی به مفهوم ملی گرایی امروز نداشته است
دوم رفتار پس از فتح و پیروزی و شکست موضوع مهمی هست ارتش چنگیزخان و پیغمبر اسلام در اشغال بنی قریظه با ارتش کوروش یکی نیست و نبود
سوم در گذشته مناطق کوچک در کنار امپراطوری ها منافع خود را می خواستند و بر طبق منافع خود عمل می کردند ( با اینکه ملی گرایی امروز و دیروز مثل هم نبود ولی چیزی مثل جنگ سرد قرن بیستم در گذشته حاکم بوده)
مثلا به همین یمن نگاه کنید
یمن در عهد امپراطوری ساسانی نزدیک به خاک امپراطوری بود و از نظر فرهنگی شرقی بود نه غربی
با تحت الحمایت قرار گرفتن یمن توسط امپراطوری ساسای امنیت یمن در برابر رومی ها تضمین شد امنیت و آرامش منطقه هم تضمین شد و اقتصاد یمن بسیار شکوفا شد
آنقدر شکوفا شد که حتی شهرهای پرت جهان و جوامع ای با فرهنگ های بدوی در مکه و مدینه از این اقتصاد شکوفا سود می بردند.
یا در عهد کوروش که فاتحین نسل کل مردان شهر مغلوب را منقرض می کردند زنان را به کنیزی می بردند و با پوست بدن پسر بچه ها لوازم مورد نیاز خود را می ساختند در کتیبه های آشوری و بابلی این قبیل اعمال بسیار زیاد است
بگذریم که سازوکار امپراطوری که اختراع ایرنیان بود تمدن بشر را به پیش برد
چیزی که در فنقیه اختراع شده بود در باختر مورد استفاده قرار می گرفت و چیزی که در بین النهرین برای زندگی بهتر بشر مناسب بود در مصر و آشور و ایران هم کاربرد پیدا می کرد
برای اولین بار در تاریخ انسان ها بدون درنظر گرفتن نژاد خود و مذهب خود با برابری و برادری نسبی ( در مورد گذشته حرف می زنیم) زندگی کردند
امروزه در شهر سیدنی استرالیا تندیس کوروش نصب شده به نشان اولین جامعه چند فرهنگی و چند مذهبی و زبانی با احترام از کوروش یاد شده
جنگ در بین بشریت متاسفانه همیشه بوده و هست و کشورهای مختلف بر اساس منافع خود رفتار می کردند برخی بی رحم و وحشی بودند و برخی در کنار منافع خود به دیگر کشورها سود می رساندند
همین گذشته نزدیک را نگاه کنید ژاپن و آلمان نازی کشوری یاغی و فاشیست و خون خوار در جهان بودند امروزه تحت الحمایت و متحد آمریکا هستند یا کره شمالی و ایران تحت نفوذ روسیه و چین هستند آیا این دو یکی است؟ (بگذریم که ایران به لطف مذهبی ها بیشتر به یک مستعمره شبیه هست)
آیا یمن تحت الحمایت ساسانیان و کارتاژ زیر تاخت و تاز رومیان مردمش یک اندازه رفاه و آسودگی داشتند؟ هرگز امنیت و آستایش یمن و کارتاژ قابل قیاس با هم نبود
عده ای هستند چنان از فرهنگ و کشور خود نفرت دارند که در یک گذشته باستانی هم فتح بابل توسط کوروش رو محکوم می کنند (حالا کار ندارند بابل و امثالهم یک دولت متخاصم داشتند و بابل دیر یا زود خودش به ایران حمله می کرد و هزاران مورد دیگر) براشون شرایط گذشته مهم نیست مثلا کار ندارند همین دولت بابل و غیره خودشون چطور نسل یهودیان رو داشتند منقرض می کردند (البته شاید این دوستان مذهبی نسل کشی یهودیان حس خوبی بهشون بده) یا کار ندارند همین بابل به محض قدرتمند شدن چه بلایی ممکن بود سر ایران بیاره و موقع پیروزی بابل بر ایران به انتصاب یک حاکم نماینده اکتفا نمی کردند فقط هرچه واژه منشا گرفته از نفرت قلبی به کشور و تاریخ و فرهنگ خویش دارند در دایره می ریزند.
و بگذریم این اشخاص عمدتا ذوب شده در فرهنگ بدوی اسلام یا ویرانگر کمونیزیم هستند که خود امتحان پس داده اند و حتی با در نظر گرفتن شرایط زمانی عصر خودشان از روسیاهان تاریخ هستند
زیر این کتاب پاسخ شما را دیگر نخواهم داد زیرا بارها و بارها تک به تک به این شبهات پاسخ دادم و در انتهای بحث بدون اعتنا به پاسخ های وارد شده همین سخنان باطل را می زنید.
بدرود
در زمان خسرو انوشیروان ، کار یمن یکسره شد و در رقابت میان ایران و روم، ایران پیروزی یافت . با چیرگی ایران بر جنوب عربستان در سال ۵۹۸-۵۹۷ میلادی یمن نیز به‌وسیله‌ی شاهنشاهان ساسانی به تصرف ایران درآمد و تا ظهور اسلام مستعمره ایران بود. شَهرَب (ساتراپ) ساسانیان در کل منطقه جنوب عربستان، باذان بود . . .
البته مثال ها و نمونه های فراوان دیگری هم وجود داشت ولی اینکه من از یمن نام بردم ، علت خاصی دارد که فکر نمی کنم درک آن برای دوستان فرهیخته چندان دشوار باشد ! ! ! !
البته انسان جاهل و یا احساساتی ، به جای درس عبرت گرفتن از تاریخ ، فریاد می کشد : آقا ، تمام دنیا به مفاخرشان و تاریخ گذشته خودشان ، ارج می گذارند شما چرا وطن پرست نیستید ؟ ولی او نمی فهمد که وطن پرست واقعی ، کسی است که نقاط ضعف و کاستی ها را نشان می دهد تا مبادا تاریخ بدبختی این مرز و بوم ، دوباره تکرار شود . . . . ( ضمن اینکه اینجا بحث داخلی است و فردی خارجی و اجنبی میان ما وجود ندارد ! ! ! )
منم کوروش، شهریار روشنایی‌ ها
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک