رسته‌ها
سمفونی مردگان
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 516 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 516 رای
برنده جایزه سال ۲۰۰۱ ( بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ)

ساعت آقای درستکار بیش از سی سال است که از کار افتاده؛ در ساعت پنج و نیم بعداز ظهر تیر ماه سال ۱۳۲۵. ساعت سر در کلیسا سالها پیش از کار افتاده بود و ساعت اورهان را مردی با خود برده است؛ اما زمان همچنان می گردد و ویرانی به بار می آورد.
سمفونی مردگان، رمان بسیار ستوده شده عباس معروفی، حکایت شوربختی مردمانی است که مرگی مدام را بر دوش می کشند و در جنون ادامه می یابند، در وصف این رمان بسیار نوشته اند و بسیار خواهند نوشت؛ و با این همه پرسش برخاسته از این متن تا همیشه برپاست؛ پرسشی که پاسخ در خلوت تک تک مخاطبان را می طلبد:
کدام یک از ما آیدینی پیش رو نداشته است، روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانه اش درآورده ایم، به قتلگاهش برده ایم و با این همه او را جسته ایم و تنها و تنها در ذهن او زنده مانده ایم. کدام یک از ما؟
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
370
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
libraziti
libraziti
1389/11/08

کتاب‌های مرتبط

Wishes
Wishes
0 امتیاز
از 0 رای
جشن بز نر
جشن بز نر
4.6 امتیاز
از 62 رای
داستانهایی از لابلای تاریخ
داستانهایی از لابلای تاریخ
4.4 امتیاز
از 23 رای
کلبه عمو تم
کلبه عمو تم
4.7 امتیاز
از 66 رای
قفس شطرنج
قفس شطرنج
3.6 امتیاز
از 18 رای
امید
امید
4.5 امتیاز
از 34 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سمفونی مردگان

تعداد دیدگاه‌ها:
156
این کتاب واقعن معرکه بود
حتمن بخونید
واقعن زیباست
وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیش تر تنهاست. چون نمی تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد.
و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق می کند، تنهایی تو کامل می شود.
سمفونی مردگان - عباس معروفی
دلش می خواست در بیابان راه برود. جایی که هیچ کس نباشد تا او بتواند چشم هاش را ببندد و راه برود. نمی دانست چرا دلش می خواهد یکی مدام بهش محبت کند. و نمی دانست چرا دوست دارد که من همیشه در ذهنش باشم. ولی می دانست وقتی از خواب بیدار می شود، من یادش می آیم و دوستش دارم، و نیستم.
سمفونی مردگان - عباس معروفی
پدر گفت مثل بچه آدم. بچه آدم چه شکلی ست؟
سمفونی مردگان- عباس معروفی
دانستم که درک او آسان تر از بوییدن یک گل است، کافی بود کسی او را ببیند.
و من نمی دانم آیا مادرش هم او را به اندازه من دوست داشت؟ آیا کسی می توانست بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد، و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می کند؟ آدم پر می شود. جوری که نخواهد به چبزی دیگر فکر کند. نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد، و هیچگاه دچار تردید نشود.
نه.
سمفونی مردگان - عباس معروفی
به دود سیگارش خیره شد. بغض گلویش را می فشرد. دلش برای من تنگ شده بود.
به یاد می آورد که پدرش سال ها پیش در مراسم خداحافظی حج، در گاراژ اتوشیشه، اول یک سیلی کوچک به صورتش نواخته بود و بعد بوسش کرده بود. و به مادر گفته بود : "این جوری من از یادشان نمی روم"
سمفونی مردگان - عباس معروفی
"قبل از هرچیز باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است"
هفته نامه دی ولت - سوییس
عالی بود خیلی عالی بود. حتمن بخرین و توی کتابخونه تون بذارین
بلاخره کی این مالکیت حقوقی تموم میشه تا دانلود کنیم؟
:-(
ebook ha kheyi khoban baes mishan ba shenakhte kafi ye ketab ro bekharim, man kheyli vaght ha ketab hayi kharidam serfan be dalile esme jazabeshon va bad aslan oun ketab be dardam nakhorde. kheyli narahatam az kasani ke baes shodan natonim az ketabnak ketab begirim..... :((
nemidonam chera ejaze dawonlod nemidan o enghadr in sayte khob va ozv hash ro aziat mikonan be jaye inke kari konan ma javoonha bishtar samte ketab khondan berim!
سمفونی مردگان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک