سمفونی مردگان
نویسنده:
عباس معروفی
امتیاز دهید
برنده جایزه سال ۲۰۰۱ ( بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ)
ساعت آقای درستکار بیش از سی سال است که از کار افتاده؛ در ساعت پنج و نیم بعداز ظهر تیر ماه سال ۱۳۲۵. ساعت سر در کلیسا سالها پیش از کار افتاده بود و ساعت اورهان را مردی با خود برده است؛ اما زمان همچنان می گردد و ویرانی به بار می آورد.
سمفونی مردگان، رمان بسیار ستوده شده عباس معروفی، حکایت شوربختی مردمانی است که مرگی مدام را بر دوش می کشند و در جنون ادامه می یابند، در وصف این رمان بسیار نوشته اند و بسیار خواهند نوشت؛ و با این همه پرسش برخاسته از این متن تا همیشه برپاست؛ پرسشی که پاسخ در خلوت تک تک مخاطبان را می طلبد:
کدام یک از ما آیدینی پیش رو نداشته است، روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانه اش درآورده ایم، به قتلگاهش برده ایم و با این همه او را جسته ایم و تنها و تنها در ذهن او زنده مانده ایم. کدام یک از ما؟
بیشتر
ساعت آقای درستکار بیش از سی سال است که از کار افتاده؛ در ساعت پنج و نیم بعداز ظهر تیر ماه سال ۱۳۲۵. ساعت سر در کلیسا سالها پیش از کار افتاده بود و ساعت اورهان را مردی با خود برده است؛ اما زمان همچنان می گردد و ویرانی به بار می آورد.
سمفونی مردگان، رمان بسیار ستوده شده عباس معروفی، حکایت شوربختی مردمانی است که مرگی مدام را بر دوش می کشند و در جنون ادامه می یابند، در وصف این رمان بسیار نوشته اند و بسیار خواهند نوشت؛ و با این همه پرسش برخاسته از این متن تا همیشه برپاست؛ پرسشی که پاسخ در خلوت تک تک مخاطبان را می طلبد:
کدام یک از ما آیدینی پیش رو نداشته است، روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانه اش درآورده ایم، به قتلگاهش برده ایم و با این همه او را جسته ایم و تنها و تنها در ذهن او زنده مانده ایم. کدام یک از ما؟
آپلود شده توسط:
libraziti
1389/11/08
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سمفونی مردگان
یهو کتابناک رو تغطیل کنید دیگه !
هیچ کدوم از کتابا که تکلیفشون مشخص نیست !
شاید خودم به اندازهء کافی خیالباف هستم که لازم نباشه خیالبافی های دیگران رو مطالعه کنم!! و همیشه از این ناراحت باشم که چرا هیچی اونطور که من میخوام پیش نمیره!! :-)
شخصیت آیدین خیلی برام جالب بود یه جورایی همون طور که پشت جلد کتاب هم نوشته ما هممون یه آیدین پیش رومون داریم آیدینی که می خواد توی دنیای خودش زندگی کنه ولی ما به خاطر خودخواهیمون به خاطر اینکه می خوایم سهم بیشتری از اون داشته باشیم اون رو توی تنگنا قرار می دیم که مثل ما باشه مثل ما فکر کنه مثل ما زندگی کنه! ای کاش هممون یاد می گرفتیم که آدم ها رو همون طوری که هستن دوست داشته باشیم نه اون طوری که ما دلمون می خواد باشن ...
این طوری هم به دیگران کمتر آزار می رسونیم هم خودمون کمتر اذیت می شیم