کتاب دالان بهشت

با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

تغییر تصویر

امتیاز دهید

5 / 4.6

با 1697 رای

نویسنده:

نازی صفوی

امتیاز دهید

5 / 4.6

با 1697 رای

441 صفحه

نازی صفوی در کتاب دالان بهشت، داستان زندگی دختری از خانواده‌ای بازاری به اسم مهناز را روایت می‌کند. مهناز در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده است و زندگی راحتی دارد. پسر همسایه‌شان محمد عاشقانه او را دوست دارد. محمد از مهناز زمانی‌که تنها 17 سال دارد خواستگاری می‌کند و این دو زندگی مشترک خود را آغاز می‌کنند. اما سن کم مهناز باعث بروز رفتارهای ناشیانه از او می‌شود. رفتارهای خام اخلاقی، عاطفی و فرهنگی مهناز باعث به‌هم خوردن رابطه‌ی آن‎ها می‌شود. محمد پس از طلاق به خارج از کشور مهاجرت می‌کند. در تمام سال‌هایی که او در خارج از کشور هست مهناز به اشتباهات خود در زندگی مشترکش فکر می‌کند و سعی دارد شخصیت خود را رشد دهد. محمد بعد از 8 سال به ایران باز می‌گردد. این دو همدیگر را ملاقات می‌کنند و متوجه می‌شوند همچنان عاشقانه یکدیگر را دوست دارند.

تگ:

ادبیات داستانی ایران رمان ایرانی

بیشتر

ذخیره

اطلاعات نسخه الکترونیکی

گزارش تخلف

آپلود شده توسط:

amin420

1388/01/21

کتاب‌های مرتبط

کلاغ ها

4.3 امتیاز

از 3 رای

کوته فکران جامعه

4.1 امتیاز

از 7 رای

گلدن آرک

3.8 امتیاز

از 13 رای

بحران

4.2 امتیاز

از 10 رای

سه تار

4.3 امتیاز

از 691 رای

گل آقا

4.4 امتیاز

از 8 رای

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

خیلی قشنگ بود8-)8-)8-)8-):x:x:x:x:x:-):-):-):-):))

مطمئن باش!!شک نداشته باش که قشنگه(!);-)

با درود فراوان
همین الان این کتاب رو خریدم که به یکی هدیه بدم .... خودم نخوندمش هنوز ولی تعریفشو زیاد شنیدم ... امیدوارم قشنگ باشه :D

زیبا ترین رمانی که توی عمرم خوندم
یعنی اگه این رمان رو نخونید ضررکردید خیلی قشنگ و عاشقانه است با اینکه جاهایی از داستان از دختر داستان لجم می گرفت که چرا لجبازی می کنه
اما چون پایانش خوب بود دوست داشتم :x:x:x

منم ازش خوشم امد واقعا عالیه:baaa::baaa:

این کتاب رو چند سال پیش خوندم و جزء کتابهایی بود که واقعا ازش خوشم نیومد!!! هر موقع هم بهش فکر می کنم می بینم الکی روش وقت گذاشتم!! :|

دوسش دارم. مخصوصاً اون قسمتی که گردنبندشو پرت می کنه هر چی دلش میخواد میگه... :))
داشتم داستان و لو می دادما... خودتون بخونید حالشو ببرید! :-)

تو زمان خودش عالیییییییییییییییییی بود
با اینکه یک موضوع عادی داره ولی خیلی هارو جذب میکنه
شاید چون شخصییتاش مثل خودمون بودن نه خیلی فوق العاده زیبا و نه خیلی کامل