رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
دالان بهشت
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 510 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 510 رای
441 صفحه

نازی صفوی در کتاب دالان بهشت، داستان زندگی دختری از خانواده‌ای بازاری به اسم مهناز را روایت می‌کند. مهناز در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده است و زندگی راحتی دارد. پسر همسایه‌شان محمد عاشقانه او را دوست دارد. محمد از مهناز زمانی‌که تنها 17 سال دارد خواستگاری می‌کند و این دو زندگی مشترک خود را آغاز می‌کنند. اما سن کم مهناز باعث بروز رفتارهای ناشیانه از او می‌شود. رفتارهای خام اخلاقی، عاطفی و فرهنگی مهناز باعث به‌هم خوردن رابطه‌ی آن‎ها می‌شود. محمد پس از طلاق به خارج از کشور مهاجرت می‌کند. در تمام سال‌هایی که او در خارج از کشور هست مهناز به اشتباهات خود در زندگی مشترکش فکر می‌کند و سعی دارد شخصیت خود را رشد دهد. محمد بعد از 8 سال به ایران باز می‌گردد. این دو همدیگر را ملاقات می‌کنند و متوجه می‌شوند همچنان عاشقانه یکدیگر را دوست دارند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
amin420
amin420
1388/01/21

کتاب‌های مرتبط

از جنس تنهایی
از جنس تنهایی
3 امتیاز
از 3 رای
توپ
توپ
4.3 امتیاز
از 49 رای
بحر طویل های هدهد میرزا
بحر طویل های هدهد میرزا
4.6 امتیاز
از 61 رای
خانه های شهر ری
خانه های شهر ری
4.2 امتیاز
از 71 رای
میم...نون
میم...نون
3.6 امتیاز
از 15 رای
شمس و طغرا
شمس و طغرا
4.6 امتیاز
از 47 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دالان بهشت

تعداد دیدگاه‌ها:
275
کسانی که از این کتاب خوششان امده اکتاب کوچه های شیدائی خانم سهیلا بامیان را هم بخوانند.عالی بود سپاسگزارم
کتاب زیبایی که هر چند با شاخ و برگ دادن که لازمه ی داستان و البته اغراقی که از نظر من برای زمان حال کمی دور از منطق است به طرز هوشمندانه ای چگونه زیستن را درخلال داستان بیان کرده.خواندن آن خالی از لطف نیست.

نمیدونم مشکل از منه یا سایتتون که من باید چندین مرتبه رو دریافت کلیک کنم تا فایل شروع با دانلود کنه!!!
اگه فقط بخواي وقت خودت و پر كني و يك چيزي خونده باشي اين كتاب وبخون اما اگه مي خواي به عنوان يك كتابخوان حرفه اي واهل فكر به مطالعه مفيد بپردازي وقت عزيزت و تلف نكن.
من اصلا اهل خوندن رمانهای فارسی نیستم واسه تنوع چند تا رمان فارسی دانلود کردم ولی اکـثرشون چرند بودن ولی از این 2تا کتاب خوشم اومد قشنگ بودن و واقعی
کاربر عزیز لطفا پینگلیش تایپ نکنید. خلاف قوانینه سایته.
با تشکر فراوان از شما به خاطر این کتابای قشنگ.دالان بهشت هم فوف العاده قشنگ بود و به زندگی واقعی نزدیک بود
داستان از اونجا شورع میشه که مهناز با حالی خراب بی خبر وارد خونه ی برادرش شده با دیدن محمد طاقت نیاورده و از حال می ره، یهو تمام وقایع 10 سال پیش از جلوی چشمانش میگذرند.
مهناز دختر یکی یکدونه ی خانواده ی پنج نفریشان+مادربزرگ هست، شانزده سال دارد و هنوز در دوران خوش کودکی شناور.خاستگاری همسایشون از مهناز و دادن جواب مثبت اون رو با دوران دیگه ای از زندگی آشنا می کنه ولی مهناز فکر میکنه که اینجا پایان راهه، قدر این خوشبختی رو نمیدونه( تعجبی نداره،چون براش زحمت نکشیده!) و با افکار بچگانه مشکلاتی رو پیش میاره! محمد هم که خدا نیست! بلاخره روزی خسته میشه! و بلاخره توی یه دعوای سرنوشت ساز میذاره میره، و بعدا هم غیابی طلاق میگیره و حالا مهناز مونده با یه روخ درب و داغون و دلتنگی معشوق...
باید بگم واقعا(به معنای حقیقی کلمه) از خوندنش خوشحالم! بسیار بسیار آموزنده بود.
جایی خوندم که نویسنده از این سوژه کلیشه ای چه قدر زیبا داستان رو در آورده بود. و واقعا هم حقیقت داره. اگر کتاب رو به فقط به صرف داستانش بخونی باختی! باید از بند بند و جمله های کتاب استفاده برد، اینه که اون رو در مقابل بقیه متمایز میکنه. به نظر من این کتاب یعنی جزئیات! باید به اون ها توجه کرد چونکه اول و آخر داستان کاملا معلوم هست، مهم اون چیزیه که برداشت میکنی.
نمیدونم تا کی باید تو این رمان ها طعنه بزنن به خانواده ها، از اینکه فرزندانشون(خصوصا دختر ها رو) لوس بار میارن، دختر آفتاب مهتاب ندیده یعنی چی؟؟ یعنی خانواده نمیتونه به طور درست تو خونه فرزندش رو آموزش بده!!! این دختر که تو خانواده هم آموزش ندیده وضعش همین میشه دیگه یه زندگی رو با احمقیت تمام می پاشونه! و چه قدر حال کردم که تیکه مینداخت به والدین برا اینکه وقتی که بچه ازدواج کرد که نباید ولش کنی؟ نه به بعضی ها که از دخالت بی جا زندگی بچشون رو خراب می کنن نه به اینا!
این رمان جز پرفروشترین ها در 14 سال اخیر بوده، و جالب اینه که خانم صفوی روانشناسی خوندن(جای تعجب نداره!)
این کتاب نه تنها برای دختر خانوم های جوان عالیه بلکه برا آقا پسر ها هم مطمئنا به درد بخور خواهد بود.
نزدیک به چهار صفحه آچار من از گفته هاشون نت برداری کردم!!...
"وقتی نه درد داری نه بیماری جوالدوز به خودت می زنی و می نالی!"
" آدم وقتی کوچک و جوان است دلش می خواهد بدود و به آینده برسد، از بس عجله دارد درست نمی بیند که دور و برش چه خبر است و افسوس، قدر لحظه ای را که میگذرد نمی داند. وقتی پشیمان می شود و برمی گردد پشت سر را نگاه می کند که دیگر حسرت خوردن فایده ندارد."
" لذت بردن از نادانی بهایی گزاف دارد."
" آدم باید بداند چه میخواهد و چراااااا می خواهد."
"صورت زیبایی که پشتش فکر، اندیشه و شعور نباشد اصلا جذاب نیست!"
"زندگی اگر پرواز باشد دو بال لازم دارد که یکی عشق و دیگری عقل و شعور است."
" قلب و ذهن آدم در یادآوری گذشته ها و از دست رفته ها بی رحم ترین جلادها هستند."
" خیلی وقت ها آدم ها حرف می زنند که در حقیقت حرف نزده باشند و خیلی ها هم میخندند فقط برای اینکه گریه نکرده باشند!"
"زندگی معطل درماندگی های ما نیست، می گذرد و درگذر روز ها بزرگترین مصیبت ها از تو دور می شوند و متعلق به گذشته."
" آن هایی که ازدواج را پایان کار و عقد را زنجیر محکمی برای استحکام زندگیاش می دانند، راهی بس اشتباه را طی می کنند. محبتی که با تعهد و غل و زنجیر به چهار میخ کشیده شود، عشق نیست، اجباری است که تحملش آزار دهنده و نفس گیر است."
دالان بهشت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک