رسته‌ها
قرآن هرگز تحریف نشده
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 164 رای
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 164 رای
جامعیت علمی
برجسته ترین ویژگی علامه حسن زاده آملی، جامعیت علمی و عملی است که مورد قبول همه صاحب نظران و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی قرار گرفته است. همین امر سبب شده که وی به عنوان عالمی شاخص در میان اندیشمندان حاضر شناخته شود. در میان عالمان حوزوی، فقیه، اصولی، فیلسوف، اهل حدیث، عارف و متکلم فراوان می زیسته، ولی به ندرت می توان عالمی چون استاد حسن زاده یافت که در همه این علوم و حتی در مسائل طب، ادبیات، هیئت و نجوم صاحب نظر باشد. وی در فقه، سال ها به تدریس کتاب های گوناگون فقهی مشغول بوده است؛ در علم رجال صاحب نظر می باشد؛ در درایه و حدیث چندین اثر تخصصی دارد؛ در ادبیات فارسی و عربی کم نظیر است؛ در منطق، به شرح و تصحیح و تفسیر منطق منظومه پرداخته است؛ و ،در علوم قرآنی، کلام، فلسفه، عرفان، ریاضیات، علوم غریبه، کتاب شناسی، خوشنویسی و تصحیح متون صاحب سبک و نظر به شمار می آید و آثاری دارد.(۲)

آثار علمی
تاکنون بیش از از یک صد و نود اثر علمیِ پر ارزش در فلسفه، عرفان، کلام، فقه، تفسیر، حدیث، رجال، ریاضیات، هیئت، نجوم، طب، ادبیات و علوم غریبه استاد حسن زاده آملی چاپ و منتشر شده و بسیاری نیز به صورت خطی موجود است. از درگاه خداوند متعالی مسئلت داریم با افزودن بر عمر و توفیقات استاد، همچنان روز به روز بر تعداد این آثار افزوده گردد. وقتی از استاد درخواست می شود آثارشان را معرفی کنند، فروتنانه چنین می فرماید: «برای اینکه نفس را مشغول باید داشت که حکما فرموده اند نفس را مشغول بدار، وگرنه او تو را مشغول می کند، تعلیقات و حواشی بر کتب درسی از معقول و منقول، وسایل و جزوات در موضوعات و فنون گوناگون نوشته ام».
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
50
آپلود شده توسط:
eyolin
eyolin
1389/07/18

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن هرگز تحریف نشده

تعداد دیدگاه‌ها:
1201
به نظر برخى از دانشمندان ، عمده کوه هایى که در روى زمین است ، بر اثر فوران آتش فشان و خارج شدن مواد مذاب زمین و انباشته و منجمد شدن آنان به وجود آمده ، و به صورت میخى که در روى زمین کوبیده باشند ، در آمده ، که این امر موجب سکون و آرامش آتش فشان هاى زیرزمین ، و رفع اضطراب زمین شده است ، و آیه «و الجبال او تادًا ; کوه ها را میخ هاى زمین قرار دادیم » را اشاره به آن دانسته اند

اکثریت با کوه های آتشفشانی باشد یا نه اهمیتی ندارد زیرا در سایتی که خدمتتان ارائه دادم در مورد کوه های دیگر (چین خورده و ناشی از حرکات صفحات) نیز به ریشه دار بودن کوه ها اشاره شده است.

چنانکه در نقل قول نخست تان می بینید منظور شما از مدعای نادرست آتشفشانی بودن عمده ی کوههای زمین صراحتا اشاره به انباشتن و انجماد مواد مذاب آنها و کوبیده شدن آنها بصورت میخی در زمین بعلت این انجماد فورانات می بوده و نه ریشه دار بودن خود کوهها. از آنجا که بعلت تعدد موضوعات لازم است هر ادعا و نظریه ای در جای خود بررسی و روشن شود بنظر می رسد در مورد بی ارتباط بودن انجماد فورانات آتشفشانی با تبدیل کوهها به میخ متقاعد شده اید که به سراغ ریشه دار بودن کوهها رفته اید. (بحث ریشه دار بودن کوهها و تاثیر کوهها در خنثی کردن نیروی گرانش ماه و ... و ارتباط آنها به میخ قرآنی را در سخنی دیگر مطرح نمودید که در جای خود بدان پرداختم و پس ازین نیز بیشتر خواهم پرداخت).
ضمنا در مورد مطایبه ای که با توسل به آن بنده ی ابله نما نموده بودید مجددا شما را به ارائه پاسخی منطقی و خردپذیر فرا می خوانم. زیرا که همگی می دانیم اگر قرار به استدلال سست باشد خاموش بودن بهتر است.
و ادامه مطلب در مورد : اتمسفر و آسمانها
فرآیند بهبود حفاظ زمین به صورت کاملا تدریجی و متناسب با شرایط موجودات مختلف بوده است.(تک سلولی و گیاهان و قبل از حیوانات و ...) در نمودارهای ارائه شده بخوبی برای کسانی که عجله نکنند و با دقت به نمودار ها توجه بکنند بهبود شرایط برای زندگی متناسب با موجودات مختلف قابل تشخیص می باشد. (زمان و درصد اکسیژن و فشار اتمسفر)
در سایت زیر اطلاعات جالبی پیرامون شرایط اتمسفر و میزان اکسیژن و دی اکسید کربن در زمان حیوانات عظیم الجثه ارائه گردیده است جالب است که نسبت و مقدار این ترکیبات در زمانی خاص تنها مناسب حیوانات عظیم الجثه بوده است. ( دایناسورها و تعجب شما در کامنت های قبلی به ارتباط آن با اتمسفر)
Earth’s atmosphere before the age of dinosaurs
http://pubs.acs.org/subscribe/archive/ci/30/i12/html/12learn.html
در حقیقت این اتمسفر که همچون سقفی محافظ است و هر لایه آن وظایف خاصی دارند تکمیل و تشکیل هفت طبقه را می دهد آنگاه زمین آماده حیات برای انسان می شود. در حقیقت بعد از آفرینش گیاهان و بعد از آفرینش حیوانات عظیم الجثه(نگویید این جمیع نیست!) این هفت طبقه ایجاد شده است و بدیهی است که این هفت طبقه محافظ حتی در زمان دایناسورها نیز نبوده که شهابهای آسمانی باعث از بین بردن نسل آنها گردیده است و این نشان می دهد که اتمسفر هفت لایه کنونی در آن موقع وجود نداشته است که شهابها توانسته اند از آن عبور کنند (سقف تکامل یافته امروزی نبوده) و این در حالی است که بشر بر روی این زمین به لطف خداوند و این اتمسفر محافظ مدت زیادی است که در برابر این تشعشعات و شهابها در امان مانده است.
پس:
1- ابتدا ایجاد زمین و بعد اتمسفر و نه براساس فکر شما اول آسمان (اتمسفر ) و بعد زمین ! که عامل بیان شبه بود و نمی دانستید که این آسمان یعنی اتمسفر نه آن آسمان در بر گیرنده همه ستارگان 2- گیاهان و حیات عامل اصلی ایجاد اتمسفر (بسیار ناچیز بودن اکسیژن در ابتدا و بی معنی بودن مستقل از حیات بر روی زمین بوجود آمدن اتمسفر - البته اتمسفر مناسب برای آن موجودات) 3- عدم وجود این هفت طبقه محافظ حتی در زمان دایناسورها 4- ایجاد هفت طبقه آسمان کاملا محافظ برای انسان ( حفاظت از امواج و تشهشعات خورشیدی و شهابها و امواج ماورا بنفش(حذف طیف های مضر برای انسان))
مسلمان جان ، تو دیگر چه جور بنده ای هستی. چطور وقتی آن همه عجایت و غرایب شاخدار را از بهشت و جهنم برایت سر هم کردیم احساس ابلهی نکردی حالا که به پدیده های علمی رسید احساس ابلهیت گل کرد. ای ناقلا نکنه چون اونجا حوری و شرابا طهورا داشت صداشو در نیاوردی؟ (اینا خطاب به اون ابله کذایی بود نه هیچ شخص حقیقی)
[b
]هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۹﴾ [/b]
اوست کسی که خلق کرد برای شما، جمیع آنچه را که در زمین است، سپس و بعد از آن، به ( آفرینش) آسمان پرداخت و هفت آسمان را استوار کرد.

1- همه آنها که قرآن میخوانند میدانند هفت آسمان منظور همان آسمانهای بالای سر است و خود شما در قرآن دارید که سقف آسمان طبقه اول را با چراغها (ستاره ها) آراسته ایم که از اینجا معلوم میشود ((سبع سماوات)) ربطی به اتمسفر ندارد!! زیرا که ستارگان کجا و اتمسفر کجا!!!! به این آیه محض نمونه توجه کنید تا بدانید ((هفت آسمان که آسمان اولش پر ستاره است)) اصلا ربطی به لایه های اتمسفر زمین ندارند!
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ
پس آنها را [به صورت] هفت آسمان در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانى كار [مربوط به] آن را وحى فرمود و آسمان [اين] دنيا را به چراغها آذين كرديم
دیگر همه چیز معلوم شد. هفت آسمان قرآن کجا و لایه های اتمسفر کره زمین کجا؟! نکند میخواهید بگویید خداوند لایه زیرین اتمسفر زمین را با چراغها (ستاره ها! ) آذین کرده!!!
2- در متن آیه 29 سوره بقره عیناً و صراحتاً آمده است: ...خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء
یعنی دیگر از این واضح تر؟!! دارد میگوید جمیع چیزهای روی زمین را ابتدا آفریدم سپس به آسمان پرداختم.
حال شما آمده اید و بی توجه به این کلمه ((جَمِيعًا )) میگویید جانوران جدای از این جمیع مخلوقات روی زمین هستند!!! یعنی اول تک سلولی و گیاهان آمدند بعد اوزون و اتمسفر درست شد بعد که محافظ ایجاد شد حالا نویت جانوران رسید که خلق شوند! در اینصورت که پیدایش جانوران به بعد از پیدایش اتمسفر موکول می شود!!! اما خدا گفته بود که اول (( همه چیز زمین از جمله جانوران زمین )) را آفریدیم بعد هفت آسمان اتمسفر را ساختم!!!!! این که نشد!!

شما گفته اید:
فتوسنتز ناشی از گیاهان (حیات در زمین) عامل اصلی ایجاد اتمسفر است.

اما تا اوزون نباشد اصلاً گیاهان که پرسلولی اند امکان حیات روی خشکی کره زمین را ندارند و خود اوزون ابتدا توسط سیانوباکترهای تک سلولی شکل گرفته است! بعد که اوزون درست شد ( و به قول شما هفت آسمان استوار شدند!!! ) آنگاه تازه حیات گیاهی امکان آمدن روی خشکی را می یابد زیرا لایه اوزون اشعه ماورا بنفش را جذب میکند و مانع اثر تخریبی آن بر حیات خشکی و گیاهان و جانوران میشود!! ظاهراً شما نقش گیاهان در میزان اکسیژن و دی اکسید کربن پایین ترین لایه اتمسفر را با نقش سیانوباکترها در شکل گیری لایه حیاتی و مهم اوزون اشتباه گرفته اید!! و البته این را هم بگویم که با این تفاسیر باز هم باید بگویم اول ازون در اتمسفر استخوانبندی منسجم خود را پیدا کرد بعد حیات پرسلولی گیاهی و جانوری روی خشکی گسترش یافت که این یعنی جمیع چیزهای روی زمین قبل از پیدایش اتمسفر بوجود نیامده اند!!!!!!!!! تأکید میکنم: جمیع چیزهای روی زمین قبل از پیدایش هفت آسمان بوجود نیامده اند!!!!!
به : persica1400
زمین کره است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگر کره است پس چرا اونایی که اون پائینند نمی افتند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دست وردار persica تو فکر کردی من ابلهم
به:persisica 1400
در کامنت های قبلی بنده اگر دقت بفرمائید در خواستی کرارتا مطرح شد: نپریدن از موضوعی به موضوع دیگر و آنچه رعایت نشد همین موضوع بود. علت درخواست بنده جلوگیری از ایجاد اشتباه بود و بررسی بیشتر صحبت ها و سایت های معرفی شده توسط دوستان - ( در آن روز مسائل متفاوت و بی ربط به صورت مسلسل وار مطرح شد)
سایت شما را نگاه کرده اما جمله را ندیدم وگرنه قسمتی از ان را نمی گذاشتم. اکنون مراجعه کرده و متوجه شدم که حق با شماست.
اما شما فرمودید:
از آنجا که کوههای چین خورده و غیر آتشفشانی بخش اعظم کوههای زمین را تشکیل می دهند مقصودی که از آیه مذکور می جویید مشمول اکثریت کوههای زمین نمی باشد و پای استدلالتان می لنگد"
آنجا عرض شد: که اکثریت با کوه های آتشفشانی باشد یا نه اهمیتی ندارد زیرا در سایتی که خدمتتان ارائه دادم در مورد کوه های دیگر (چین خورده و ناشی از حرکات صفحات) نیز به ریشه دار بودن کوه ها اشاره شده است.
http://www.nature.com/nature/journal/v41...417911a_F1.html
titijan
با درود
دوست گرامی
وقتی کامنت های شما را می خواندم متوجه نکته ای شدم و آن اینکه بسیار سعی می کنید علمی صحبت کنید و دیگران را نیز به این کار تشویق نموده و کسانی را که به زعم شما علمی صحبت نمی کنند مورد نکوهش قرار می دهید. با این حال در جواب به من که تنها دو آیه از قرآن را بدون شرح نوشته ام اقدام به درج پاسخی این چنینی نموده اید:
- حضرت عیسی (ع) و نیز پیامبر اسلام حضرت محمد ابن عبدالله (ص) دیدگاهی مشترک داشته اند زیرا مبنای اعتقادی ایشان یکی است.
- بشارت به نیکوکاران و انظار بدکاران از جمله وظایف هر پیامبری بوده است.
- برخورد با کسانی که بر خلاف مصالح و منافع بشریت عمل می کنند نیز به هم چنین.
توصیه می کنم با دقت بیشتر کتاب مقدس را که مورد پذیرش تمامی مسیحیان می باشد مطالعه بفرمایید تا موضوع بهتر و بیشتر برای جنابعالی تبیین گردد.

در خصوص فرمایشات شما لازم است چند نکته را عرض کنم:
1- از کجا فهمیدید من مسیحی هستم که لازم دانستید نکات مشترک آیین مسیح با اسلام را یاد آور شوید؟ آیا این روش علمی است که با دیدن آواتار یک نفر مرام و مسلک او را تشخیص دهند؟
2- بر فرض هم که حدس شما درست بوده و من مسیحی هستم، از کجا معلوم که آیین مسیح را قبول دارم و در صدد آنم که آن را در مقابل قرآن قرار دهم یا تبلیغش کنم که شما در صدد دفاع بر آمده اید؟ آیا این روش علمی است؟
3- فرموده اید: بشارت به نیکوکاران و (انذار) بدکاران وظیفه هر پیامبری است. به من بگویید در دنیای فعلی به کسی که به مخالفین عقیده خود بدکار می گوید و آنان را مستحق عذاب می داند، چه می گویند؟ آیا این روش علمی است؟
4- فرموده اید: برخورد با کسانی که بر خلاف مصالح "بشریت" عمل می کنند نیز جزو وظایف پیامبران است. باز به من بگویید شما و هم مسلکان شما بشریت را چه معنا می کنید؟ واقعاً اگر کسی با عقیده و مرام و دین شما هم سو نبود انسان نیست و باید او را گردن زد و دست و پایش را بر عکس برید؟ این روش پاسخ دادن علمی شماست؟
5- توصیه جنابعالی هم به من برای مطالعه بیشتر کتاب مقدس خالی از لطف نیست و نشان از همان قضاوت های سطحی جناب مستطاب دارد که با لفظ دهان پر کن " صحبت علمی " آنرا به ریش امثال بنده می بندید.
در پایان ضمن اینکه قضاوت را بر عهده خوانندگان فهیم کتابناک می گذارم از شما چند خواهش دارم:
اول:به توصیه دوستانمان مبنی بر گشاد گشاد ننوشتن عمل کنید تا هم کامنت من و هم پاسخ شما در یک بخش بماند. چون اینکار علمی تر است. در ضمن توصیه مدیر سایت هم هست.
دوم : تعاریف مختلفی که از علم وجود دارد و جنبه های مختلف آن و شرایطی که باید هر مقوله ای داشته باشد تا آنرا علم خواند، را نیز بررسی نمایید تا ببینید عقاید شما و هم مسلکانتان چقدر با این تعاریف منافات دارد.
سوم : امام محمد غزالی را که می شناسید؟ بعید می دانم وی را به عنوان یکی از بزرگترین دین شناسان و فقهای تمام دوران ایران اسلامی قبول نداشته باشید. می دانید ایشان در مورد دین و علم چه می فرمایند؟
"" غزالی می گوید امر دین را بایستی از راه دل، ایمان و تعبد جست نه اینکه ببینیم کجایش را علم ثابت کرده و کجایش را با استدلال و براهین عقلی می توان ثابت کرد. ""
یعنی اینکه اگر بخواهی پای عقلانیت و علم را به ایمان باز کنی هم ایمانت را از دست خواهی داد و هم دین را تخریب خواهی کرد.
به: هوشیار
سلام
ابتدا به خلاصه مطالب مطرح شده می پردازم و سپس رفرنس های علمی مربوطه ارائه می گردد:
فرمودید: "توضیح دهند که در قرآن مجید اول آسمان آفریده شد بعد زمین بوجود آمد؟! یا اول زمین بوجود آمد بعد آسمان؟! "مورخ: 22/8 ----16/00
آیه مد نظر : بقره 29: اوست آن كسى كه آنچه در زمين است همه را براى شما آفريد سپس به [آفرينش] آسمان پرداخت و هفت آسمان را استوار كرد و او به هر چيزى داناست .
عرض شد:"در آن آیه منظور از آسمان به معنی آسمان و اتمسفر اطراف زمین می باشد " 21/8--47/1
عرض شد:"این اتفسفر بعد از آفرینش زمین ایجاد شده است" 21/8--52/2
ارائه رفرنس های علمی : در ابتدا زمین فاقد اتمسفر بوده است.
.A long time ago, the earth had no atmosphere. Then plants began growing. Plants helped to make oxygen for air. The atmosphere began to cover the earth
.
http://wings.avkids.com/Book/Atmosphere/beginner/evolution-01.html
که معنی ان این است که: ابتدا زمین و بعد اتمسفر (آسمان) ایجاد شده است.فتسنتز ناشی از گیاهان (حیات در زمین) عامل اصلی ایجاد اتمسفر است. در حقیقت در آیه 29 سوره بقره که از اعجاز های قران می باشد ابتدا زمین و سپس حیات ( تک سلولی ..گیاهان) ایجاد شده اند و و در نتیجه عملکرد آنها اتمسفر ساخته و تکامل یافته است. زیرا ازون از اکسیژن ساخته شده است و در ابتدا زمین دارای اکسیژن به میزان ناچیز و دی اکسید کربن به مقدار زیاد بوده است. و عامل اصلی ایجاد و افزایش اکسیژن عمل فتوسنتز (حیات) توسط گیاهان می باشد و در صورت نبود گیاهان ایجاد اتمسفر ناممکن بوده است
همچنین در وبلاگ زیر:
http://web1.stmaryssen-h.schools.nsw.edu.au/SMSHS/ricks%20sites/Biology%20web%20site/Pre_8_4_Life%20on%20Earth/The%20early%20atmosphere/index.html#
اطلاعات خوبی تحت عنوان : تکامل اتمسفر مطرح شده است. (که خود به معنی نبود اتمسفر و مراحل ایجاد ان بعد از آفرینش زمین می باشد)
آنچه به وضوح در نمودار :(زمان و درصد اکسیژن و حیات) قابل تشخیص است نقش گیاهان در ایجاد اتمسفر (که رابطه با میزآن اکسیژن دارد- زیرا ازون از اکسیژن ساخته شده است) می باشد. همچنین نمودارهایی در رابطه با افزایش اکسیژن و کاهش دی اکسید کربن ارائه گردیده است. و دلایلی همچون وجود لایه کوچک محافظ ساخته شده با اکسیژن بسیار ناچیز موجود در مراحل اولیه و یا شروع حیات در اقیانوس ها در کاهش اثرات امواج ماورائ بنفش مطرح گردیده است.
در انتها نیز : نمودا دماهای مختلف طبقات اتمسفر نمایش داده شده است که در این شکل تعداد این هفت طبقه و اسامی آنها مشخص شده است.
جناب محمدعلی 123 در پاسخ پرسش دوستمان در مورد چرایی عدم بیان صریح و روشن اشارات و کنایات قرآن به مفاهیم علمی توجیهی آوردید که بر آن ایرادی سترگ مترتب است. از آنجا که این توجیه را به کرات از کسان دیگر نیز شنیده ام پرسشی منطقی در باب آن مطرح کردم که یا آن را ندیده اید یا صلاح دانسته اید که نبینید و پاسخ مگویید. حال از آنجا که روشن شدن این موضوع خود به روشن شدن بسیاری از مجهولات و موهومات دیگر کمکی شایان می نماید به تکرار توجیه شما و پرسش خود می پردازم. امید آنکه اینبار دوستان و من پاسخی منطقی و خردپذیر بشنویم
mohammadali123:
گویا شما فکر کرده اید که قرآن فقط برای عصر ما نوشته شده است و این در حالی است که: قرآن نکات علمی را صراحتا نگفته بلکه از مثال زدن استفاده می کند تا برای بشر ۱۴۰۰ سال پیش قابل قبول و قابل درک باشد. بدیهی است که بشر آن زمان نمی تواند بپذیرد که بر روی زمینی کروی و متحرک زندگی می کند و گوینده چنین سخنی حتی ده قرن بعد هم در امان نبوده است. لذا از مثال زدن استفاده می کند. این موضوعی کاملا منطقی و قابل درک است

بسیار جالب است که الله مدینه با آن همه تشویق و ترغیب های پیروانش به جهاد و جانبازی و جان در راه سخن (به زعم خود) حق نهادن و با باطل (به زعم خود) ناحق به پیکار برخاستن ، بقدر انسانهای ساده ای چون برونو ، وانینی و گالیله که در اوج دانش ستیزی و انسان سوزی کلیسای کاتولیک آنچه درست می دانستند را به زیان آوردند و برخی جان بر سر این راه نهادند نیز از شجاعت رک گویی و حق گویی برخوردار نبوده و برای گفتن سخن خود به اشاره ها و کنایه متوسل می شده است.
دیگر اینکه برای من بسیار جای سوال است که چگونه این بشر 1400 سال پیش توانست مسائل محیرالعقولی همچون وجود بهشتی که در آن جوی های شیر و انگبین روان است و حوران نازک گلوی همیشه باکره و غلمان های سینه فراخ در انتظار کامجویی مومنین و مومنات نشسته اند و جهنمی که انسان از هراس مار غاشیه اش به عقرب جراره پناه می برند و در آن کسانی را از گیسو و .... آویزان نموده اند و به حلق گنه کاران آب جوشان و سوزان می ریزند و میوه درخت زقوم به خوردشان می دهند (پس شما ای گمراهان تکذیب کننده قطعاً از درخت زقوم خواهید خورد و شکم ها را از آن پر خواهید کرد و روی آن آب جوشان و سوزان خواهید نوشید. واقعه/ 51 ـ 56) و جامه های آتشین بر تنشان می نمایند (کسانی که کافرند جامه هایی برای آنها از آتش بریده شده است. از بالای سرهایشان بر آنان آب بسیار گرم و سوزان ریخته می شود . حج / 19 ـ 22) و همچنین (هر زمان که پوست های بدن آنان بریان و سوخته شود پوست های دیگری جای آن قرار می دهیم . نساء/56) و (هفتاد هزار ملک حرکت می کنند و اهل آتش را با غل و زنجیری که طولش 70 ذراع است بسته به طرف جهنم می کشند. الحاقه/ 30-32) و هر روز قیامتش به سان هزار یا شاید پنجاه هزار سال است [تشکیک از من نیست از آورنده قرآن است که جایی این روز را برابر با هزار سال آورده و جایی دیگر پنجاه هزار سال] (... سپس روزی که اندازه اش به حساب شما بندگان هزار سال است به سوی وی بالا می رود. سجده/ 5 ) و (فرشتگان و روح روزی که مقدارش پنجاه هزار سال خواهد بود به سوی عرش خدا بالا روند. معارج / 4 )
و برخی در روز حشرش به هیأت میمون و خوک و سگ و گودزیلا ؟!! (ببخشید ، این یکی تشکیک از من است) محشور می شوند و فلان و بهمان را بپذیرد اما نمی توانست به گفته الله عالم جبار در خصوص کروی بودن زمین که در برابر آن اوصاف بسیار شگفت و وهم انگیز و خردناپذیر بسی باور پذیرتر می نماید گردن بنهد. مگر اینکه نعوذبالله بر این گمان باشیم که الله دانای توانا از بیان آن بشارات و انذارها و ارعاب ها در باب قیامت و بهشت و دوزخ در پی تطمیع و عوام فریبی و هراس افکنی در دل مومنین و مومنات بوده و از بیان پدیده های علمی که می توانست راهگشای جهش های علمی مسلمانان باشد چشم پوشی نموده است.
از آنجا که شعور بشر با گذر زمان رشد کرد و معنی این جملات کودکانه شدند متخصصین الهیات در قرن اخیر دریافتند تصریح آفرینش در شش روز کاری خنده آور است و با خود چاره کردند که گرچه ما به متن اصلی و نص صریح نمی توانیم دست بزنیم اما تفسیر و ترجمه را که می توانیم با چرب زبانی یک جور بپیچانیم!! این است که دست بردند به تحریف معنی! و استدلال کردند وقتی هنوز زمینی در کار نبوده که نمی توان گفت یک روز معادل یک روز زمینی باشد! و باز اشاره کردند به آیه ای که در آن به طولانی بودن روزی خاص اشاره شده است؛ سوره المعارج آیه 7 :
تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ ﴿۴﴾
فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مى‏روند (۴)

میبینید که این جا خداوند عدد دقیق هم داده و صحبت از مقدار میکند!! اما اگر استدلال مفسران درست باشد باید من هم این سؤال را بپرسم که آیا منظور پنچاه هزار سال زمینی است؟ یا مریخی؟!! چون اگر بخواهیم با مغلطه بازی های مفسران به موضوع نگاه کنیم میتوانیم بگوییم پنجاه هزار سال را گفته اما نگفته 50000 سال نوری، 50000سال زمینی، 50000 سال مریخی، کدام؟!!!...پس اگر قرار است چنین مغلطه هایی بکنیم اصولاً عدد دادن و صحبت از مقدار کردن کاری بس خنده دار، عبث و بی معنی خواهد بود!!! علاوه بر این در علم کیهان شناسی پنجاه هزار سال قدر یک پلک به هم زدن هم نیست! مثلاً 14 میلیارد سال عدی است 280000 برابر این مقدار که در آیه ذکر شده. و ربط دادن چنین عددهایی (پنجاه هزار سال و ...) به آن یوم هایی که در سوره فصلت آمده باز هم مشکلی را حل نمی کند! البته درک این موضوع نیاز به کمی انصاف دارد.
قرآن هرگز تحریف نشده
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک