رسته‌ها
قرآن هرگز تحریف نشده
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 164 رای
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 164 رای
جامعیت علمی
برجسته ترین ویژگی علامه حسن زاده آملی، جامعیت علمی و عملی است که مورد قبول همه صاحب نظران و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی قرار گرفته است. همین امر سبب شده که وی به عنوان عالمی شاخص در میان اندیشمندان حاضر شناخته شود. در میان عالمان حوزوی، فقیه، اصولی، فیلسوف، اهل حدیث، عارف و متکلم فراوان می زیسته، ولی به ندرت می توان عالمی چون استاد حسن زاده یافت که در همه این علوم و حتی در مسائل طب، ادبیات، هیئت و نجوم صاحب نظر باشد. وی در فقه، سال ها به تدریس کتاب های گوناگون فقهی مشغول بوده است؛ در علم رجال صاحب نظر می باشد؛ در درایه و حدیث چندین اثر تخصصی دارد؛ در ادبیات فارسی و عربی کم نظیر است؛ در منطق، به شرح و تصحیح و تفسیر منطق منظومه پرداخته است؛ و ،در علوم قرآنی، کلام، فلسفه، عرفان، ریاضیات، علوم غریبه، کتاب شناسی، خوشنویسی و تصحیح متون صاحب سبک و نظر به شمار می آید و آثاری دارد.(۲)

آثار علمی
تاکنون بیش از از یک صد و نود اثر علمیِ پر ارزش در فلسفه، عرفان، کلام، فقه، تفسیر، حدیث، رجال، ریاضیات، هیئت، نجوم، طب، ادبیات و علوم غریبه استاد حسن زاده آملی چاپ و منتشر شده و بسیاری نیز به صورت خطی موجود است. از درگاه خداوند متعالی مسئلت داریم با افزودن بر عمر و توفیقات استاد، همچنان روز به روز بر تعداد این آثار افزوده گردد. وقتی از استاد درخواست می شود آثارشان را معرفی کنند، فروتنانه چنین می فرماید: «برای اینکه نفس را مشغول باید داشت که حکما فرموده اند نفس را مشغول بدار، وگرنه او تو را مشغول می کند، تعلیقات و حواشی بر کتب درسی از معقول و منقول، وسایل و جزوات در موضوعات و فنون گوناگون نوشته ام».
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
50
آپلود شده توسط:
eyolin
eyolin
1389/07/18

کتاب‌های مرتبط

روح از منظر قرآن
روح از منظر قرآن
2.8 امتیاز
از 4 رای
داستانهای قرآن کریم
داستانهای قرآن کریم
4.2 امتیاز
از 77 رای
مرزهای اعجاز
مرزهای اعجاز
3.4 امتیاز
از 5 رای
تفسیر باران - جلد 12
تفسیر باران - جلد 12
5 امتیاز
از 2 رای
معارف القرآن - جلد 8
معارف القرآن - جلد 8
4.7 امتیاز
از 19 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن هرگز تحریف نشده

تعداد دیدگاه‌ها:
1204
در اثر آمده‌ است‌ كه‌ : چون‌ اين‌ آيه‌ كه‌ دلالت‌ بر وعدۀ فتح‌ روم‌ پس‌ از چند سالي‌ دارد فرود آمد ، روزي‌ اُمَيّة‌ بن‌ خَلْف‌ كه‌ از مشركين‌ سرسخت‌ و دشمنان‌ رسول‌ الله‌ بود ، از روي‌ اهانت‌ و سستي‌ امر ، به‌ أبوبكر گفت‌ : اين‌ وعده‌ ابداً درست‌ نيست‌ ، و خواهي‌ ديد كه‌ نخواهد شد .
أبوبكر گفت‌ : من‌ با تو شرط‌ مي‌بندم‌ كه‌ اگر تا سه‌ سال‌ روميان‌ پيروز شوند، تو به‌ من‌ ده‌ شتر بدهي‌ ! و اگر مغلوب‌ شوند و غلبه‌اي‌ براي‌ آنها نباشد . من‌ ده‌ شتر به‌ تو بدهم‌ !
چون‌ خبر به‌ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ رسيد ، فرمودند : هم‌ در مقدار شتر زياد كن‌ و هم‌ در مدّت‌ ! زيرا معني‌ بِضْع‌ كمتر از ده‌ است‌ ، از سه‌ تا نه‌ را بضع‌ گويند .
أبوبكر مقدار رِهان‌ و گروبندي‌ را با او صد نفر شتر نمود ؛ و بر مدّت‌ هم‌ اضافه‌ كرد .
علاّمۀ طباطبائي‌ قدّس‌ الله‌ سرّه‌ و محمّد حسين‌ هيكل‌ ، أَدْنَي‌ الارْضِ را نزديكترين‌ محلّ روميان‌ به‌ ارض‌ حجاز كه‌ أذرِعات‌ و بُصرَي‌ است‌ دانسته‌اند ؛ و مشيرالدّوله‌ حسن‌ پير نيا ، ظفر را در كالسدن‌ كه‌ قرب‌ قسطنطنيّه‌ است‌ گفته‌ است‌ .
م‌ و حقير را گمان‌ آنست‌ كه‌ گفتار پيرنيا به‌ صواب‌ اقرب‌ است‌ ؛ زيرا اوّلاً :فتح‌ أذرعات‌ و بصري‌ كه‌ از نواحي‌ جنوبي‌ شامات‌ است‌ خيلي‌ زودتر صورت‌ گرفت‌ ، و شايد در سنوات‌ 612 يا 613 ميلادي‌ باشد . در اينصورت‌ با خاتمۀ جنگ‌ و غلبۀ روميان‌ كه‌ در 625 صورت‌ گرفته‌ است‌ ، دوازده‌ و يا سيزده‌ سال‌ مي‌شود ؛ و آيۀ مباركه‌ نصّ است‌ در اينكه‌ ميان‌ اين‌ دو غلبه‌ كمتر از ده‌ سال‌ بوده‌ است‌ .
ثانياً : شكست‌ روم‌ را در أذرعات‌ كه‌ زميني‌ است‌ ميان‌ مدينه‌ و شام‌ ، و بسيار از روم‌ و قسطنطنيّه‌ دور است‌ ، نبايد شكست‌ روم‌ تلقّي‌ كرد ؛ بخلاف‌ كالسدن‌ كه‌ قرب‌ پايتخت‌ است‌ . در آنجا شكست‌ را ، شكست‌ ميتوان‌ گفت‌ .
باري‌ مؤمنين‌ ، منتظر فتح‌ روميان‌ طبق‌ وعدۀ قرآني‌ بودند . اينك‌ ببينيم‌ برسر روميان‌ چه‌ آمده‌ است‌ ؟!
جنگهاي‌ خسرو پرويز با هرقل‌ امپراطور روم‌
بواسطۀ تصرّف‌ حكومت‌ ايران‌ زمينهاي‌ روم‌ را ، بر روميان‌ مسيحي‌ مذهب‌ بسيار سخت‌ ميگذشت‌ . حتّي‌ نجاشي‌ كه‌ مسيحي‌ بود ، نذر كرد كه‌ اگر خداوند زمين‌ او را از دست‌ پارسيان‌ خلاص‌ كند ، پياده‌ از آفريقا به‌ زيارت‌ بيت‌المقدس‌ برود ، و چون‌ روميان‌ فاتح‌ شدند به‌ نذر خود وفا كرد . و در بين‌ راه‌ بساطها ميگستردند و گل‌ و رياحين‌ ميريختند ، و او بر روي‌ آنها گام‌ مي‌نهاد تا بدانجا رسيد .
هرقل‌ چون‌ خود را در محاصرۀ بلغارها و فارسيان‌ ديد ، در ابتدا خواست‌ از پايتخت‌ فرار كرده‌ به‌ قَرطاجْنه‌ (كارتاژ) يكي‌ از شهرهاي‌ آفريقا ، نزديك‌ الجزائر برود ؛ و با اين‌ مقصود خزانۀ روم‌ را از قسطنطنيّه‌ حمل‌ كرد .
امّا اين‌ خزانه‌ بدست‌ سردار خسرو پرويز افتاد ، و موسوم‌ به‌ گنج‌ باد آورد شد . ولي‌ روحانيّون‌ مسيحي‌ و مردم‌ بصدا در آمدند ، و قرار شد كه‌ خزائن‌ و نفائس‌ كليساها را به‌ مصرف‌ تهيّۀ اردوهاي‌ نظامي‌ و جنگ‌ برساند و پس‌ از جنگ‌ آن‌ اموال‌ را با بهره‌اش‌ برگرداند .
براي‌ امپراطور روم‌ فقط‌ شهر قسطنطنيّه‌ و قسمتي‌ از يونان‌ و ايطاليا و چند شهر در آفريقا باقي‌ مانده‌ بود .
هرقل‌ دست‌ به‌ دعا و نياز و مناجات‌ به‌ سوي‌ خدا برداشت‌ . با قشون‌ خود حركت‌ كرد ، در سنۀ 622 از بوغاز (تنگه‌) داردانِل‌ گذشت‌ . در نزديكي‌ ارمنستان‌ جنگي‌ ميان‌ او و شهربراز در گرفت‌ كه‌ به‌ پيروزي‌ او تمام‌ شد .
پس‌ از آن‌ كالسدن‌ تسخير شد ، و حدود ايران‌ به‌ حدود زمان‌ هخامنشي‌ رسيد .اين‌ غلبۀ فارسيان‌ بر روميان‌ ، در دنيا سر و صدائي‌ براه‌ انداخته‌ بود و غلغله‌اي‌ ايجاد نموده‌ بود . زيرا ديگر دنيا در دست‌ يك‌ زورمند قويّ بود كه‌ رقيب‌ نداشت‌ . و مشركين‌ مكّه‌ به‌ مسلمين‌ شماتت‌ها ميزدند . و به‌ اتّكاء و اعتماد بر دولت‌ مجوس‌ قريب‌ به‌ شرك‌ و وثنيّت‌ ، شكست‌ محمّد صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و يارانش‌ را به‌ دل‌ نويد ميدادند . زيرا ناحيۀ جنوبي‌ عربستان‌ كه‌ يمن‌ بود، در تحت‌ تصرّف‌ و ولايت‌ ايرانيان‌ بود . و از زمانيكه‌ انوشيروان‌ به‌ درخواست‌ آنان‌ حبشي‌ها را از آنجا بيرون‌ كرد ، جمعي‌ كثير از ايرانيان‌ در يمن‌ مقيم‌ بودند. و آن‌ ناحيه‌ تحت‌ فرماندهي‌ باذان‌ كه‌ دست‌ نشاندۀ او بود اداره‌ مي‌شد . و طبعاً حجاز كه‌ شامل‌ مكّه‌ و مدينه‌ بود نيز تحت‌ حكومت‌ آنها بود .
شكست‌ روميان‌ ، رسول‌ خدا و مؤمنين‌ را محزون‌ نمود ، و مشركين‌ را خوشحال‌. و اين‌ در سنۀ هشتم‌ از بعثت‌ رسول‌ خدا بود كه‌ پنج‌ سال‌ به‌ هجرت‌ مانده‌ ، و مطابق‌ سنۀ چهل‌ و هشت‌ از عام‌ الفيل‌ ، و 617 و 618 ميلادي‌ بود . آيه‌ بر پيغمبر نازل‌ شد : الٓم‌ٓ * غُلِبَتِ الرُّومُ * فِي‌ٓ أَدْنَي‌ الارْضِ وَ هُم‌ مِّن‌ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ* فِي‌ بِضْعِ سِنِينَ .
«روميان‌ شكست‌ بزرگ‌ را در نزديكترين‌ جاها به‌ محلّشان‌ (كالسدن‌ ، قرب‌ قسطنطنيّه‌) خوردند . وليكن‌ ايشان‌ در مدّت‌ كمي‌ كه‌ كمتر از ده‌ سال‌ باشد ، باز بر فارسيان‌ غلبه‌ پيدا نموده‌ و پيروز خواهند شد.»
تكذيب‌ مشركين‌ خبر غلبۀ روم‌ را بر ايران‌
اين‌ آيه‌ كه‌ نازل‌ شد و مؤمنين‌ قرائت‌ ميكردند ، براي‌ كفّار قابل‌ قبول‌ نبود ؛ زيرا ايران‌ با آن‌ قدرت‌ و عظمت‌ و لشگر كشي‌ ، و جنگهاي‌ پي‌ در پي‌ در مدّت‌ پانزده‌ سال‌ از 3 0 6 مسيحي‌ [4] تا بحال‌ ، روز به‌ روز قرين‌ ظفر و غلبه‌ بوده‌ است‌ ؛ و با اين‌ شكست‌ نهائي‌ كار تمام‌ شده‌ است‌ . وانگهي‌ خزائن‌ و ثروت‌ ايران‌ در آن‌ زمان‌ از حدّ و حساب‌ بيرون‌ بوده‌ است‌ . خسرو پرويز ، صد گنج‌ دارد كه‌ يكي‌ از آنها گنج‌ باد آورد است‌ ؛ [5] و ديگر گنجي‌ كه‌ به‌ عنوان‌ غنيمت‌ از خاقان‌ تركستان‌ گرفته‌ است‌ . و آن‌ عبارت‌ بود از 256 بار شتر كه‌ همگي‌ از طلا و جواهرات‌ نفيس‌ بود . و يك‌ گنج‌ او 348 ميليون‌ مثقال‌ زر بود . و در سال‌ سي‌ام‌ سلطنتش‌ با آن‌ جنگهاي‌ طولاني‌ و پر خرج‌ ، ميزان‌ نقدينۀ او به‌ 00 16 ميليون‌ مثقال‌ طلا ميرسيد.
نهصد سال‌ است‌ كه‌ دست‌ ايران‌ از مصر كوتاه‌ بوده‌ ، و اينك‌ خاك‌ مصر را تصرّف‌ كرده‌ است‌ كه‌ از سرحدّ چين‌ تا آخر خاك‌ مصر را تحت‌ تصرّف‌ دارد . چهارده‌ سال‌ است‌ كه‌ با روميان‌ جنگ‌ دارد ؛ و هيچوقت‌ شكست‌ نخورده‌ است‌. [6]
و از آنطرف‌ روم‌ بسيار ضعيف‌ ؛ غير از شبه‌ جزيرۀ قسطنطنيّه‌ براي‌ او هيچ‌ باقي‌ نمانده‌ است‌ . همۀ كشورها را از دست‌ داده‌ است‌ . و از شمال‌ ، بلغارها او را تعقيب‌ مي‌كنند . خزانه‌ ندارد ، ثروت‌ ندارد .
در اينصورت‌ خبر غلبۀ روم‌ بر ايران‌ از نقطۀ نظر اسباب‌ ظاهري‌ ، ممتنع‌ ؛ و خبري‌ از تمام‌ جهات‌ براي‌ كفّار و مشركين‌ غير قابل‌ قبول‌ بود . و لذا اين‌ خبر قرآني‌ را نيز تكذيب‌ نموده‌ و آنرا هم‌ حمل‌ بر سائر دعاوي‌ محمّد (صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌) نمودند .
اجمال‌ و مختصر داستان‌ اينست‌ كه‌ در سنۀ 0 59 ميلادي‌ ، بهرام‌ چوبين‌ بر خسرو پرويز غلبه‌ كرده‌ ، سر از اطاعت‌ او برداشته‌ ، خود مدّعي‌ سلطنت‌ شد . خسرو با دو برادر خود : بَندويه‌ و بَسطام‌ با لشگري‌ جرّار و مجهّز به‌ دفع‌ او شتافتند ، ولي‌ شكست‌ خوردند . خسرو به‌ روم‌ فرار كرده‌ ، بر قيصر كه‌ به‌ نام‌ موريق‌ (مُريس‌ Maurice ) بود ، پناهنده‌ شد . قيصر مقدم‌ وي‌ را بسيار گرامي‌ داشت‌ ؛ و از انواع‌ هدايا و جواهرات‌ به‌ وي‌ بخشيد ، و دختر خود مريم‌ را به‌ حبالۀ نكاح‌ او در آورد ؛ و يكسال‌ و نيم‌ در آن‌ ديار به‌ عيش‌ و عشرت‌ پرداخت‌.
آنگاه‌ موريق‌ ، پسر بزرگش‌ را كه‌ بناطوس‌ نام‌ داشت‌ ، با هفتاد هزار و يا صد هزار لشگر به‌ ايران‌ فرستاد ؛ و با معيّت‌ خسرو بالاخره‌ بهرام‌ را شكست‌ داده‌، بهرام‌ به‌ چين‌ گريخت‌ ؛ و به‌ خاقان‌ پيوست‌ و بالاخره‌ توسّط‌ زوجۀ خاقان‌ به‌ قتل‌ رسيد .
خسرو از بناطوس‌ و لشگريان‌ رومي‌ پذيرائي‌ كامل‌ كرده‌ ، پس‌ از استقرار سلطنت‌ خود ، آنها را با هدايا و تحف‌ فراوان‌ به‌ روم‌ بازگردانيد .
چهارده‌ سال‌ كه‌ از اين‌ قضيّه‌ سپري‌ شد ، روميان‌ موريق‌ و پسرش‌ بناطوس‌ را كشتند ، و شخصي‌ به‌ نام‌ فُكاس‌ (قوفا) مدّعي‌ حكومت‌ شد . پسر ديگر موريق‌ به‌ ايران‌ آمد ، و از خسرو پرويز براي‌ سلطنت‌ خود كمك‌ خواست‌ .
خسرو پرويز سه‌ نفر از سرلشگران‌ نامي‌ خود را براي‌ برگرداندن‌ تاج‌ و تخت‌ به‌ آن‌ فرزند ، با عِدّه‌ و عُدّة‌ فراوان‌ بجنگ‌ روميان‌ فرستاد .
اوّل‌ آنها رميوزان‌ بود كه‌ به‌ صوب‌ شام‌ و فلسطين‌ حركت‌ كرد . آن‌ ديار را خراب‌ و غارت‌ كرد ، و تمام‌ آن‌ نواحي‌ را متصرّف‌ شد . و با كمك‌ بيست‌ و شش‌هزار يهودي‌ بيت‌ المقدس‌ را محاصره‌ و تصرّف‌ نمود . و صليب‌ أكبر را ، يعني‌ صليب‌ حقيقي‌ چوبي‌ كه‌ آنها مي‌گويند حضرت‌ عيسي‌ را بر آن‌ به‌ دار زده‌اند ، و در صندوقي‌ طلائي‌ گذارده‌ و در زير زمين‌ بجهت‌ حفظ‌ دفن‌ كرده‌ بودند ، به‌ ايران‌ فرستاد .
دوّم‌ آنها شاهين‌ بود كه‌ به‌ سوي‌ مصر و اسكندريّه‌ پيش‌ رفت‌ . آنها را متصرّف‌ شد ، و نوبه‌ را نيز فتح‌ كرده‌ تمام‌ اين‌ جاها را تصرّف‌ نموده‌ ، كليد اسكندريّه‌ را به‌ ايران‌ فرستاد .
سوم‌ آنها شهر بَراز بود كه‌ به‌ صوب‌ روم‌ و قسطنطنيّه‌ [2] پيش‌ رفت‌ . و همه‌جا را فتح‌ كرده‌ و قسطنطنيّه‌ را نيز محاصره‌ كرده‌ به‌ خليج‌ رسيد . و شكست‌ عظيم‌ را به‌ روميان‌ در سنۀ 617 ميلادي‌ در كالْسِدُن‌ كه‌ نزديك‌ قسطنطنيّه‌ است‌ وارد ساختند .
در اينمدّت‌ بود كه‌ روميان‌ ، قوفا را كه‌ چون‌ مرد هرزه‌ و بدعملي‌ بود كشتند ، و هِرْقِل‌ (هِراكْليُوس‌) از آفريقا با كشتيهائي‌ به‌ روم‌ آمد . مردم‌ او را پذيرفتند و به‌ حكومت‌ برداشتند ؛ چون‌ مردي‌ مؤمن‌ به‌ حضرت‌ مسيح‌ بود ، و از خرابي‌ بلاد و تصرّف‌ آنها بدست‌ ايرانيان‌ مجوسي‌ در ناراحتي‌ بسر مي‌برد .
هرقل‌ سفيري‌ نزد خسرو پرويز فرستاد و خود را آماده‌ براي‌ صلح‌ كرد ؛ ولي‌ مذاكرات‌ بجائي‌ نرسيد . زيرا فتوحات‌ عالمگير او وي‌ را مغرور و متكبّر كرده‌ بود . خسرو نه‌ فقط‌ براي‌ مذاكرات‌ صلح‌ حاضر نشد ، بلكه‌ سفير را تهديد به‌ قتل‌ نموده‌ ، در محبس‌ انداخت‌ كه‌ چرا هرقل‌ را در غلّ و زنجير در جلوي‌ تخت‌ من‌ حاضر نكرده‌اي‌ ![3]
آ باید خدمتتان عرض کنم که معنای این دو واژه به گواه مترجمان قرآن یکسان است

کلمه «بضع» عدد کمتر از ده را گویند.بضع و بضعه. مابين سه تا نه را گويند.
بضع در لغت نامه دهخدا
این معنای آن و حدود آن در زبان عربی و بین مردم است.(بضع) به پاره و بریده شده چیزی میگویند که در بین مردم به سه تا نه از چیزی میگویند یعنی محدوده آن مشخص بوده.
این اصلا سخت نیست!معنای این کلمه این است و بین سه تا نه را گویند.آن چند سالی که در ترجمه به کار رفته همان کمتر از نه و بیشتر از سه است.باید دید چرا پیامبر(ص) از این کلمه استفاده کرده اند درحالی که اگر شکست روم کمتر از سه سال اتفاق می افتاد باز هم نقض این آیه بود.
سوم آنکه روم ان قدر ضعیف شده بود که این پیش بینی بسیار عجیب مینمود.در این آیات سخن از روم رفته اما از طرف مقابلش چیزی گفته نشده.روم با آن افتضاحی که برایش پیش آمده بود در برابر هر کشور دیگری آسیب پذیر بود و از آن انتظار پیروزی بر هیچ کشوری نمی رفت.
مثل آنست که در حال حاضر ما بگوییم بین ایران و تران از قدیم جنگ بوده!بله! جنگ بوده اما فاصله پیروزی و غلبه تا این حد کم نبوده و نمیتوان الان برای مثال گفت که افغانستان! به زودی بر ایران! پیروز میشود!در اینجا قدرت ایران خیلی مهم نیست مهم آنست که افغانستان به قدری ضعیف هست که توانایی پیروزی نداشته باشد حداقل تا پانزده بیست سال دیگر که ان هم با فرض خوش بینانه ترین حالت هاست.
آقای فیلیس وقتی شما میگویی تحریف آشکارا بعضی ها فکر میکنند عمداً واژه عوض شده است!! و شما هم میدانی که شباهت بسیار بوده و عمدی در کار نیست. چون اصل آیه بارها ذکر شده و در عین حال علیرغم شباهت (( بعض )) و (( بضع )) در ظاهر؛ باید خدمتتان عرض کنم که معنای این دو واژه به گواه مترجمان قرآن یکسان است. توجه بفرمایید:
فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۴﴾

فولادوند: [فرجام] كار در گذشته و آينده از آن خداست و در آن روز است كه مؤمنان از يارى خدا شاد مى‏گردند
مکارم: در چند سال، همه كارها از آن خدا است، چه قبل و چه بعد (از اين شكست و پيروزي) و در آن روز مؤمنان خوشحال خواهند شد.
خرمشاهی: در عرض چند سال، چرا كه امر در گذشته و آينده با خداوند است، و در چنين روزى مؤمنان شادمان شوند.
بنابراین تمام حرفهایی که زدم سر جای خودش محفوظ است. چون ایرادی که من گرفتم به تحریف در معنا و استنباطهای خارج از معنی اصلی بوده است.
جناب محمدعلی:
خداوند نتنها محدوده زمانی شکست ایران از روم را کمتر از 10 سال بیان می کند بلکه به طور جزئی تر نیز این روز را مشخص می کند و می گوید در این روز روزی است که مسلمانان خوشحال خواهند بود و جالب است که دقیقا این شکست ایرانیان از رومیان مصادف می شود با پیروزی مهم مسلمانان در غزوه بدر و در حقیقت خداوند زمان دقیق این شکست را نیز بیان کرده اند

جناب فسقلی:
اگر دقت کنید جنگ سرنوشت ساز آخر بین ایرانیان و رومیان جنگ نینوا بوده در سال 627 م که در آن خسرو پرویز از میدان جنگ میگریزد.

جناب محمدعلی ؛ می دانم که بسیار دوست دارید همه چیز دست به دست هم دهد تا معجزه ای خلق و خلقی متحیر شوند اما شایسته است کمی در باب موضوعی که مطرح می کنید بیاندیشید ، سپس آنرا به دیگر دوستان عرضه نمایید.
چنانکه جناب فسقلی اشاره کردند و از لحاظ تاریخی سخنی درست است ؛ نبرد سرنوشت ساز ایران و روم در زمان خسروپرویز نبرد نینوا در سال 627 میلادی است ، چنانکه پس از آن خسرو پرویز از پادشاهی خلع ، محاکمه و مقتول شد.
از سوی دیگر سال وقوع غزوه بدر سال دوم هجری برابر با 625 میلادی است. حال اینکه چگونه می توان این دو سال فاصله زمانی را چنان ازین میان برداشت که وقوع نبرد نهایی ایران و روم دقیقا مصادف با روز پیروزی مسلمین در غزوه بدر (آن هم در یک روز) گردد این خود معجزی است بس شگفت تر از معجزات منتسب به حضرت ختمی مرتبت.
دوست ارجمند ؛ نخست اینکه ایران و روم درگیر یک سلسله جنگهای 600 ساله بودند که هر از گاهی پیروزی نصیب یکی از طرفین می شد و در دوران زمامداری خسرو پرویز نیز این سیر شکست ها و پیروزی ها به مدت نزدیک به 30 سال دیگر ادامه یافت.
چنانکه شما نیز اشاره کردید سال شکست رومیان در نزدیکی بیت المقدس سال 614 میلادی می باشد. از سویی شما سال ارائه سوره روم توسط محمد را حدود سال 620 میلادی و البته بسخن درست تر و بنا به اشاره قاطبه مفسران و قرآن پژوهان (از آنجا که این سوره از آخرین سوره های مکی و در آستانه هجرت محمد ارائه شده است) سال اشاره قرآن به شکست ایرانیان پس از فتحی که در بیت المقدس نصیبشان شد سال 623 میلادی (برابر با سال هجرت) می باشد.
حال اولین پرسش اینست که با وجود اینکه به عقیده مسلمین آن حضرت از بدو بعثت (سال 610 میلادی و 13 سال قبل از نزول سوره روم) با عالم غیب در ارتباط بوده چگونه ایشان پس از گذشت 9 سال از پیروزی ایران بر روم و تصرف بیت المقدس(در سال 614 میلادی) اقدام به نزول سوره ای (در سال 623 میلادی) در باب شکست بعدی ایرانیان نموده است. آیا از این تاخیر 9 ساله به روشنی بر نمی آید که ارائه ی این بقول شما پیشگویی به زمانی موکول شده که نشانه های زوال برتری و قدرتمندی ایران در نبرد با رومیان نمایان شده بود و به سخن دیگر آن حضرت با آگاهی از سیر انحطاط و ناکامی های قوای ایران ، اشاره به یک شکست بسیار محتمل دیگر آنان در آینده نه چندان دور کرده و به قول قدما شیره را خورد و گفت شیرین است.
حال بگذارید برای اینکه بی سند سخن نگفته باشیم به دلایلی بپردازیم که شکست بعدی ایرانیان را بدون نیاز به اعجاز برای هر انسان ساده ای قابل پیش بینی می نمود:
چنانکه خود نیز اشاره کردید در سال ۶۲۲ میلادی هرقل در نزدیکی ارمنستان در نبرد (ایسوس) با شهربراز سردار ایرانی فاتح شد. همچنین یک سال بعد (در سال ۶۲۳ میلادی و مصادف با سال ارائه پیش بینی قرآنی) شهر گنزک نیز به تسخیر رومیان درآمد و آتشکده بسیار مقدس و با اهمیت آذرگشسپ غارت و به ویرانی کشیده شد.
جالب نیست که محمد هنگامی سخن از شکست بعدی پارسیان رانده که سال قبل ایران در نبرد ایسوس شکست خورده بود و در همان سال نیز دچار شکستی هولناک و منجر به از دست دادن آتشکده آذرگشسپ شده بود؟ با توجه به سیر ناکامی های ایران و آشفتگی های درون میهنی ناشی از بی کفایتی خسروپرویز که از مدتها پیش از ارائه سوره مذکور برای همگان مشهود بوده ، این مدعا که این پیشگویی در اوج اقتدار ایرانیان صورت گرفته و کسی گمان به شکستهای بعدی آنان نمی برده ادعایی گزاف است و به هیچ روی نمی توان با مشاهده اوضاع حکومتی که چنان دچار ضعف و ازهم گسیختگی شده بود که در دو جنگ پیاپی شکست خورده و دستگاه حاکمه اش دچار چنددستگی و لشکریانش دچار ضعف و آشفتگی اند پیش بینی شکستی دیگر را اعجاز دانست.
این آشفتگی چنان بود که شهربراز اسپهبد و فرمانده قوای ایران چندی بعد بدلیل توطئه خسرو جهت برکناری و قتل او ،سپاهیانش را از میدان جنگ کنار کشید و زمینه شکستهای بیشتر را فراهم آورد.
این بی کفایتی دستگاه حاکمه وقت چنان بود که سپاه خسرو پرویز حتی در نبرد با بخشی از اعراب مرزنشین (نبرد ذوقار در نزدیکی کوفه امروزی)در زمانی پیشتر از ارائه سوره مذکور نیز شکست خورده بودند. شکستی که چنان انعکاس عظیمی در تمام عربستان پیدا کرد که موجب ترغیب اعراب برای چنگ اندازی ها و فتوحات بعدی شد.
حال در این اوضاع که رومیان پس از وارد کردن دو شکست بزرگ پیروزمندانه می تاختند و مشخص بود تا وارد نکردن شکست نهایی جهت اعاده حیثیت و پس نگرفتن صلیب مقدس قصد متارکه جنگ ندارند(چنانکه پیمان صلح هنگامی بسته شد که صلیب مقدس بازگشت داده شد و جشنهای گسترده‌ای به مناسبت آن در عالم مسیحیت برگزار شد) و در اوضاعی بدان حد اسفناک که محمد حتی شاهد پیروزی بخش کوچکی از هم نژادانش بر پارسیان بوده پیش بینی شکستی دیگر برای پارسیان را نمی توان اعجاز دانست.
در آیه نیامده (فی بعض سنین) بلکه آمده (فی بضع سنین)
!!
بضع به معنای (تعداد سال های اندک بین سه تا حداکثر نه سال) است اما بعض به معنای بعضی است.
موضوع کاملا روشن است.
بضع معنای زمان محدود بین سه تا نه سال را میدهد.
مطالب مربوط به بررسی دقیقتر موضوع را در آینده نزدیک در این مکان قرار میدهم.
در ضمن با توجه به ادعای مسلمین مبنی بر اینکه قرآن کتاب تحریف نشده است و کتاب خداوند است؛ آوردن تنها یک یا دو مثال نقض برای اثبات انسانی بودن آن کافی است!!

هزار و چهارصد سال است کسی نتوانسته مثال نقض بیاورد!
با خیال بافی و برداشت های من درآوردی و دل بخواهی با پش زمینه فوق العاده بدبینانه و بدون در نظر گرفتن تاریخ و شرایط آن زمان و ... و احتمال های دور از ذهن که نهایا مجبور به دست به دامان کتاب های اریک فن میشود، ممکن است بشود چنین برداشتهایی از قرآن کرد.
قرآن هرگز تحریف نشده
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک