رسته‌ها
قرآن هرگز تحریف نشده
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 164 رای
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 164 رای
جامعیت علمی
برجسته ترین ویژگی علامه حسن زاده آملی، جامعیت علمی و عملی است که مورد قبول همه صاحب نظران و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی قرار گرفته است. همین امر سبب شده که وی به عنوان عالمی شاخص در میان اندیشمندان حاضر شناخته شود. در میان عالمان حوزوی، فقیه، اصولی، فیلسوف، اهل حدیث، عارف و متکلم فراوان می زیسته، ولی به ندرت می توان عالمی چون استاد حسن زاده یافت که در همه این علوم و حتی در مسائل طب، ادبیات، هیئت و نجوم صاحب نظر باشد. وی در فقه، سال ها به تدریس کتاب های گوناگون فقهی مشغول بوده است؛ در علم رجال صاحب نظر می باشد؛ در درایه و حدیث چندین اثر تخصصی دارد؛ در ادبیات فارسی و عربی کم نظیر است؛ در منطق، به شرح و تصحیح و تفسیر منطق منظومه پرداخته است؛ و ،در علوم قرآنی، کلام، فلسفه، عرفان، ریاضیات، علوم غریبه، کتاب شناسی، خوشنویسی و تصحیح متون صاحب سبک و نظر به شمار می آید و آثاری دارد.(۲)

آثار علمی
تاکنون بیش از از یک صد و نود اثر علمیِ پر ارزش در فلسفه، عرفان، کلام، فقه، تفسیر، حدیث، رجال، ریاضیات، هیئت، نجوم، طب، ادبیات و علوم غریبه استاد حسن زاده آملی چاپ و منتشر شده و بسیاری نیز به صورت خطی موجود است. از درگاه خداوند متعالی مسئلت داریم با افزودن بر عمر و توفیقات استاد، همچنان روز به روز بر تعداد این آثار افزوده گردد. وقتی از استاد درخواست می شود آثارشان را معرفی کنند، فروتنانه چنین می فرماید: «برای اینکه نفس را مشغول باید داشت که حکما فرموده اند نفس را مشغول بدار، وگرنه او تو را مشغول می کند، تعلیقات و حواشی بر کتب درسی از معقول و منقول، وسایل و جزوات در موضوعات و فنون گوناگون نوشته ام».
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
50
آپلود شده توسط:
eyolin
eyolin
1389/07/18

کتاب‌های مرتبط

روح از منظر قرآن
روح از منظر قرآن
2.8 امتیاز
از 4 رای
The Bible The Quran and Science
The Bible The Quran and Science
5 امتیاز
از 3 رای
تفسیر سوره احزاب
تفسیر سوره احزاب
2.3 امتیاز
از 3 رای
پرتوی از قرآن جلد 3
پرتوی از قرآن جلد 3
4.5 امتیاز
از 24 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن هرگز تحریف نشده

تعداد دیدگاه‌ها:
1204
هزار و چهارصد سال است کسی نتوانسته مثال نقض بیاورد!
با خیال بافی و برداشت های من درآوردی و دل بخواهی با پش زمینه فوق العاده بدبینانه و بدون در نظر گرفتن تاریخ و شرایط آن زمان و ... و احتمال های دور از ذهن که نهایا مجبور به دست به دامان کتاب های اریک فن میشود، ممکن است بشود چنین برداشتهایی از قرآن کرد.

حال علاوه بر مطالب گذشته به چند نمونه از موارد نقض توجه بفرمایید که بدون بدبینی؛ بدون احتمالهای دور از ذهن و بدون برداشتهای شخصی!! مستقیما از متن کتاب مقدس گرفته شده است:
مضمون بسياري از آيات قرآن، با واقعيات مسلم ناسازگاري دارد و بسياري از احکام آن نيز در اثر ناديده گرفتن واقعيات صادر شده است. در اينجا به چند نمونه اشاره مي کنم:
1. آية 79 سورة نساء مي‌گويد:
… هر بدي ]يا شري [ كه به تو رسد، از جانب خود تو است …
و آية 30 سورة شوري نيز مي‌گويد:
و هر مصيبتي كه به شما رسد، به سبب كارهايي ] = خطاها و گناهاني [ است كه خودتان كرده‌ايد …
آيا افرادي كه معلول و ناقص‌الخلقه بدنيا مي‌آيند و يك عمر بايد اين عذاب و مصيبت را تحمل كنند، چوب اعمال خطا و گناه‌آلود خود را مي‌خورند؟! مگر اينكه بگوييم گناه كردن در شكم مادر نيز امكان‌پذير است و اين افراد در دوران جنيني و در شكم مادرشان مرتكب بعضي خطاها و گناهان شده‌اند؟! ممكن است بگوييد كه اين افراد چوب خطاها و گناهان پدر و مادرشان را مي‌خورند. اما اين توجيه سه مشكل عمده دارد: اول اينكه بر خلاف مدعاي مطرح شده در آيات فوق است، دوم اينكه با عدل الهي ناسازگار است، و سوم اينكه فقط در بعضي موارد مي‌تواند صادق باشد، نه همة موارد. بسيار اتفاق افتاده است كه زن و شوهري سالم، مؤمن و متدين ـ حتي با آنكه در طول دوران بارداري زن، رعايت همة اصول بهداشتي را كرده‌اند ـ بر اثر عوامل ژنتيكي و غيرارادي، فرزندشان ناقص بدنيا آمده‌ است. از اينها گذشته گاهي حوادث طبيعي مانند زلزله، شهري را ويران مي‌كند و هزاران مرد و زن پير و جوان و مؤمن و كافر را مي‌كشد و هزاران كودك و نوجوان را زخمي يا معلول و در مواردي يتيم مي‌كند و به عبارتي تر و خشك را با هم مي‌سوزاند. آيا در اينجا مي‌توان گفت كه مصيبت وارد شده به كودكان و نوجوانان ـ كه به سن تكليف نرسيده و لذا قابل مؤاخذه نيستند ـ نيز در اثر خطاها و گناهان آنها بوده است؟ مرگ پدر و مادر براي هر انساني يک مصيبت دردناک و اندوهبار است. حال آيا مي‌توان گفت که اين مصيبت در اثر گناهان فرزندان است؟ و آيا اگر بنا به فرض، فرزندان معصوم باشند، پدر و مادر عمر جاودانه مي‌يابند و نمي‌ميرند؟
جمع بندی پاسخ جناب پرسیکا به زبان ساده :
سال اعلام بعثت محمدبن عبدالله : 610 میلادی
سال شکست رومیان و پیروزی ایرانیان در نزدیکی بیت المقدس و تصاحب چلیپای مسیح توسط ایرانیان : سال 614 میلادی
سال فتح ارمنستان در جنگ ایسوس توسط سردار رومی ((هرقل یا همان هراکلیوس)) که با شکست شهربراز سردار ایرانی موفق به انجام آن شد: سال 622 میلادی
سال تسخیر شهر گنزک و غارت آتشکده مهم ایرانیان ( آذرگشناسپ) بدست رومیان: سال 623 میلادی
سال اقدام به نزول سوره روم و پیشگویی شکست ایران و پیروزی روم : 623 میلادی ( 9 سال پس از زمان پیروزی سابق ایران! و درحالیکه اینبار روم دائم میتاخت و ایران میباخت!! )
سال وقوع غزوه بدر : سال 625 میلادی ( برای اثبات عدم تقارن این رخداد با واقعه جنگ نینوا)
سال نبرد سرنوشت ساز ایران و روم و شکست خسروپرویز در نبرد نینوا : سال 627 میلادی
سال کشته شدن خسرو پرویز با همکاری پسرش شیرویه (قباد دوم) : سال 628 میلادی
سال صلح هرقل با شیرویه با شرط استرداد صلیب (چلیپای مسیح) به رومی ها که ایرانی ها سال 614 از بیت المقدس آورده بودند: سال 629 میلادی

و نتیجه گیری:
در سال ۶۲۲ میلادی هرقل در نزدیکی ارمنستان در نبرد (ایسوس) با شهربراز سردار ایرانی فاتح شد. همچنین یک سال بعد (در سال ۶۲۳ میلادی و مصادف با سال ارائه پیش بینی قرآنی) شهر گنزک نیز به تسخیر رومیان درآمد و آتشکده بسیار مقدس و با اهمیت آذرگشسپ غارت و به ویرانی کشیده شد.
جالب نیست که محمد هنگامی سخن از شکست بعدی پارسیان رانده که سال قبل ایران در نبرد ایسوس شکست خورده بود و در همان سال نیز دچار شکستی هولناک و منجر به از دست دادن آتشکده آذرگشسپ شده بود؟ با توجه به سیر ناکامی های ایران و آشفتگی های درون میهنی ناشی از بی کفایتی خسروپرویز که از مدتها پیش از ارائه سوره مذکور برای همگان مشهود بوده ، این مدعا که این پیشگویی در اوج اقتدار ایرانیان صورت گرفته و کسی گمان به شکستهای بعدی آنان نمی برده ادعایی گزاف است و به هیچ روی نمی توان با مشاهده اوضاع حکومتی که چنان دچار ضعف و ازهم گسیختگی شده بود که در دو جنگ پیاپی شکست خورده و دستگاه حاکمه اش دچار چنددستگی و لشکریانش دچار ضعف و آشفتگی اند پیش بینی شکستی دیگر را اعجاز دانست.

این هم آدرس آن لینکی که این مطالب را از آنجا آوردم به همراه منابع آن:
روم
کمی به تاریخ های ذکر شده دقت کنید .
اولین شکست ایرانیان در زمان خسروپرویز ؛ سال ۶۲۲ میلادی (نبرد ایسوس).

ر «الكامل في التّاريخ‌» طبع اوّل‌، ج‌ 1 ، ص‌ 269 آورده است كه‌: رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم در عام الفيل‌متولّد شدند . و از ابن كلبي روايت كرده است كه عبدالله بن عبدالمطّلب‌: پدر رسول خدا بيست و چهار سال گذشته از سلطنت كسري : انوشيروان متولّد شد . و رسول الله در سنۀ چهل و دو از سلطنت وي متولّد شدند . و بعثت آنحضرت در سنۀ بيست و دو از سلطنت خسرو پرويز ، و هجرت وي در سنۀ سي و دو از سلطنت او بوده است‌ـ انتهي‌.
و چون می‌دانيم كه تولّد آنحضرت در سنۀ 0 57 ميلادي بوده است‌، بنابراين بعثتشان در سنۀ0 61 ، و هجرتشان در 623 ، و رحلتشان در سنۀ‌ 633 واقع مي‌شود . و در اينصورت جنگ فارسيان با روميان كه موجب غلبۀ بر روميان شد ، و در سنۀ هشت از بعثت بوده است ، در سنۀ‌ 618 ؛ و غلبۀ روميان بر فارسيان كه در 625 واقع شده است و در سال دوّم از هجرت و يا در سال سوّم بوده است‌، با هفت سال و يا هشت سال فاصله بوده است‌.
اين‌ آيه‌ نيز مكّي‌ است‌ ؛ زيرا در سورۀ رعد است‌ كه‌ از سُور مكّيّه‌ است‌ . و خداوند مُستهزئين‌ رسول‌ خود را بدين‌ آيه‌ وعيد مي‌دهد كه‌ : جنگ‌ و قتل‌ و زخم‌ و نكبت‌ دامنگيرشان‌ ميشود .
أَمَّن‌ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوٓءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفَآءَ الارْضِ . [25]
«آيا آن‌ خداوند كه‌ بيچارگان‌ و درماندگان‌ را در حاليكه‌ او را بخوانند اجابت‌ مي‌فرمايد ، و گزند و بلا را از آنها بر ميدارد ، و شما را خليفه‌ در روي‌ زمين‌ ميگرداند (سزاوار پرستش‌ است‌ يا آن‌ چيزي‌ كه‌ شما شريك‌ او قرار ميدهيد)؟!»
اين‌ كريمۀ مباركه‌ كه‌ در سورۀ نمل‌ است‌ ، و آنهم‌ از سوره‌هائيست‌ كه‌ در مكّه‌ نازل‌ شده‌ است‌ ، مسلمانان‌ را وعدۀ به‌ حكومت‌ و استخلاص‌ از ذلّت‌ و آزار اهل‌ مكّه‌ ميدهد .
وَ قُلْ جَآءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَـٰطِلُ إِنَّ الْبَـٰطِلَ كَانَ زَهُوقًا . [26]
«و بگو اي‌ پيامبر : حقّ آمد ، و باطل‌ محو و نابود شد . كه‌ حقّاً باطل‌ نابود شدني‌ است‌!»
اين‌ آيۀ شريفه‌ در سورۀ إسراء ميباشد ؛ و آنهم‌ از سُور مكّيّه‌ است‌ .
وَعَدَ اللَهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّـٰلِحَـٰتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي‌الارْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن‌ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي‌ ارْتَضَي‌' لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُم‌ مِّن‌ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا . [27]
«خداوند وعده‌ داده‌ است‌ آن‌ كساني‌ را از شما كه‌ ايمان‌ آورده‌ و كارهاي‌ صالحه‌ انجام‌ ميدهند ، كه‌ آنها را فرمانفرماي‌ جهان‌ و خليفه‌ در روي‌ زمين‌ بنمايد؛ همانطور كه‌ پيشينيان‌ از آنها را فرمانفرما نموده‌ و خليفه‌ گردانيده‌ بود . و خداوند ديني‌ را كه‌ خودش‌ براي‌ ايشان‌ مي‌پسندد ، براي‌ آنها ثابت‌ و استوار كند. و پس‌ از ترس‌ و دهشت‌ ، آنان‌ را ايمني‌ و امنيّت‌ دهد.»
اين‌ آيه‌ صريح‌ است‌ در آنكه‌ خداوند به‌ مؤمنين‌ ، حكومت‌ و قدرتي‌ در روي‌ زمين‌ عنايت‌ ميكند كه‌ دولتي‌ همچون‌ ساسانيان‌ و هخامنشيان‌ و روميان‌ و اهل‌ بابِل‌ و كَلده‌ ، بلكه‌ بالاتر و مهم‌تر داشته‌ باشند . اين‌ وعده‌ انجام‌ گرفت‌ و حكومت‌ و اقتدار مسلمين‌ در دنيا بي‌نظير شد . و إن‌شاءالله‌ دولت‌ حقّۀ حضرت‌ قائم‌ آل‌ محمّد عليهم‌ السّلام‌ كه‌ عالي‌تر و پاكتر است‌ در پيش‌ است‌ ؛ و ما در انتظارش‌ مي‌باشيم‌ .
هُوَ الَّذِي‌ٓ أَرْسَلَ رَسُولَهُو بِالْهُدَي‌' وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُو عَلَي‌ الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ . [28]
«اوست‌ آنكه‌ پيغمبر خود را به‌ راهنمائي‌ و دين‌ حقّ فرستاد تا او را بر تمام‌ اديان‌ غلبه‌ دهد ؛ و اگرچه‌ مشركين‌ ناپسند دارند.»
اين‌ آيه‌ در سورۀ ن‌ٓ وَ الْقَلَم‌ است‌ كه‌ در بدوِ بعثت‌ نازل‌ شده‌ است‌ و تا غزوۀ بدر ، چهارده‌ ، پانزده‌ سال‌ طول‌ كشيده‌ است‌ . وليد بن‌ مُغيره‌ يكي‌ از آن‌ دو مرد عظيمي‌ است‌ كه‌ مشركين‌ مي‌گفتند : چرا قرآن‌ بر يكي‌ از اين‌ دو مرد (وليد بن‌ مغيره‌ و عُروة‌ بن‌ مسعود ثقفيّ) كه‌ اوّلي‌ در مكّه‌ و دوّمي‌ در طائف‌ بود ، فرود نيامد ؟
او همان‌ كسي‌ است‌ كه‌ وصفش‌ در سورۀ المدّثّر كه‌ آنهم‌ در اوائل‌ بعثت‌ رسول‌ الله‌ در مكّه‌ نازل‌ شده‌ است‌ ، آمده‌ است‌ . كه‌ چون‌ رسول‌ خدا را نزد او بردند ، و آنحضرت‌ آيات‌ را قرائت‌ فرمود ، گفت‌ : سه‌ روز به‌ من‌ مهلت‌ دهيد ، تا پاسخ‌ را بگويم‌ . پس‌ از سه‌ روز گفت‌ : إِنْ هَـٰذَآ إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ . [22]
قرآن‌ نيست‌ مگر سحر و جادوئي‌ برگزيده‌ و انتخاب‌ شده‌ (كه‌ حائز اثر قويّ در نفوس‌ است‌).»
عَلِمَ أَن‌ سَيَكُونُ مِنكُم‌ مَّرْضَي‌' وَ ءَاخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي‌ الارْضِ يَبْتَغُونَ مِن‌ فَضْلِ اللَهِ وَ ءَاخَرُونَ يُقَـٰتِلُونَ فِي‌ سَبِيلِ اللَهِ . [23]
«خداوند ميداند كه‌ : گروهي‌ از شما مريض‌ مي‌شوند ؛ و گروه‌ ديگري‌ براي‌ طلب‌ روزي‌ از فضل‌ خدا سفر مي‌كنند . و گروه‌ سوّمي‌ در راه‌ خدا به‌ جهاد برخاسته‌ كارزار مي‌نمايند.»
اين‌ آيه‌ نيز در بدو بعثت‌ در مكّۀ مكرّمه‌ نازل‌ شد . و در مدّت‌ سيزده‌ سال‌ توقّف‌ رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ در مكّه‌ ، جنگي‌ واقع‌ نشد . جنگها و غزوات‌ پس‌ از هجرت‌ و همه‌ در مدينه‌ بوده‌ است‌ .
در اينصورت‌ چگونه‌ با قاطعيّتي‌ تمام‌ خبر از غيب‌ مي‌دهد ؟ و از كارزار مسلمين‌ پس‌ از ساليان‌ متمادي‌ پرده‌ بر ميدارد ؟
در مكّه‌ و در ابتداي‌ بعثت‌ ، رسول‌ خدا ياوري‌ نداشت‌ ؛ و مؤمنين‌ در نهايت‌ ضعف‌ بودند . اوّلاً اين‌ خبر بدون‌ هيچ‌ زمينه‌اي‌ از قرآن‌ صادر شد . و ثانياً ممكن‌ بود پيش‌ از قوّت‌ يافتنِ مسلمين‌ ، پيغمبر را بكشند ، و يا اجل‌ وي‌ در رسد و هرگز به‌ جهاد نائل‌ نگردد . امّا به‌ قاطعيّتي‌ همچون‌ كوه‌ استوار خبر از حيات‌ خود و جهاد مسلمين‌ پس‌ از هجرت‌ ميدهد .
لَهُمْ عَذَابٌ فِي‌ الْحَيَـٰوةِ الدُّنْيَا وَ لَعَذَابُ الاخِرَةِ أَشَقُّ وَ مَا لَهُم‌ مِّنَاللَهِ مِن‌ وَاقٍ . [24]
«از براي‌ آنهاست‌ عذابي‌ در زندگاني‌ دنيا ؛ و هر آينه‌ عذاب‌ آخرت‌ سخت‌تر است‌ . و آنها از گزند و وارده‌اي‌ كه‌ از جانب‌ خدا به‌ ايشان‌ رسد ، حافظ و نگهباني‌ ندارند!»
سوم آنکه روم ان قدر ضعیف شده بود که این پیش بینی بسیار عجیب مینمود.در این آیات سخن از روم رفته اما از طرف مقابلش چیزی گفته نشده.روم با آن افتضاحی که برایش پیش آمده بود در برابر هر کشور دیگری آسیب پذیر بود و از آن انتظار پیروزی بر هیچ کشوری نمی رفت.

کمی به تاریخ های ذکر شده دقت کنید .
اولین شکست ایرانیان در زمان خسروپرویز ؛ سال ۶۲۲ میلادی (نبرد ایسوس).
دومین شکت ایرانیان در زمان خسروپرویز ؛ سال ۶۲۳ میلادی (تسخیر شهر گنزک توسط رومیان و غارت آتشکده آذرگشسپ )
سال ارائه سوره روم (در آستانه هجرت محمد به مدینه) سال 623 میلادی برابر با 13 بعد از بعثت.
محمد پس از وقوع دو شکست برای ایرانیان پیش بینی شکست دیگری می کند و شما هنوز مدعی هستید "این پیش بینی بسیار عجیب مینمود." احتمالا تنها شما از شیرین بودن شیره تعجب می کنید.
آيات‌ قاطعۀ قرآن‌ در إخبار به‌ غيب‌
آيات‌ ذيل‌ را نيز بنگريد كه‌ چگونه‌ به‌ نحو قاطعي‌ حكم‌ به‌ مطلب‌ ميكند :
أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ * سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ . [16]
«بلكه‌ كفّار و مشركين‌ مي‌گويند : ما همگي‌ پيروز و مظفّر خواهيم‌ بود ؛ به‌زودي‌ همۀ آنها روي‌ به‌ هزيمت‌ نهاده‌ ، پشت‌ نموده‌ فرار ميكنند.»
وَ لَنُذِيقَنَّهُم‌ مِّنَ الْعَذَابِ الادْنَي‌' دُونَ الْعَذَابِ الاكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ . [17]
«و هر آينه‌ ما به‌ آنها از عذاب‌ نزديك‌ (عذاب‌ دنيا) مي‌چشانيم‌ قبل‌ از عذاب‌ بزرگتر ، به‌ اميد آنكه‌ باز گردند و توبه‌ كنند.»
در اينجا مراد از عذاب‌ نزديك‌ ، عذاب‌ در دنيا از جنگ‌ و جرح‌ و قتل‌ و اسارت‌ است‌ ، در مقابل‌ عذاب‌ دوزخ‌ ؛ زيرا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (به‌ اميد
آنكه‌ باز گردند) قرينه‌ است‌ براي‌ اين‌ معني‌ . اگر عذاب‌ نزديك‌ يكي‌ از عذابهاي‌ برزخي‌ و يا دم‌ مرگ‌ بود ، ديگر كار يكسره‌ بود و اميد مراجعت‌ از گناه‌ در ميان‌ نبود .
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ * إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ * وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَـٰلِبُونَ * فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي‌' حِينٍ * وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ . [18]
«و هر آينه‌ به‌ تحقيق‌ كه‌ امر و اراده‌ و گفتار حتميّۀ ما دربارۀ بندگان‌ ما كه‌ پيمبرانند ، از پيش‌ گذشته‌ است‌ كه‌ ايشان‌ البتّه‌ مظفّر و پيروزند ؛ و تحقيقاً لشگر ما غالب‌ مي‌شوند . بنابراين‌ ، اينك‌ (تا وقتي‌ كه‌ آن‌ زمان‌ نرسيده‌ است‌) از اين‌ مشركين‌ روي‌ بگردان‌ . و آنها را ببين‌ ، كه‌ به‌ زودي‌ آنها هم‌ مي‌بينند (چه‌ برسرشان‌ مي‌آيد!).»
وَ إِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَ' لِكَ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَايَعْلَمُونَ . [19]
«و حقّاً براي‌ آنانكه‌ ستم‌ ميكنند ، عذابي‌ است‌ زودتر از قيامت‌ ؛ وليكن‌ اكثر آنها نميدانند.»
إِذَا تُتْلَي‌' عَلَيْهِ ءَايَـٰتُنَا قَالَ أَسَـٰطِيرُ الاوَّلِينَ * سَنَسِمُهُ و عَلَي‌ الْخُرْطُومِ . [20]
«چون‌ آيات‌ ما بر او خوانده‌ شد ، گفت‌ : اينها نوشته‌هاي‌ پيشينيان‌ است‌ . ما به‌ زودي‌ بر بيني‌ او داغ‌ مي‌نهيم‌ (كه‌ أثرش‌ هميشه‌ معلوم‌ است‌).»
اين‌ آيات‌ راجع‌ به‌ وَليد بن‌ مُغيره‌ در مكّه‌ نازل‌ شد كه‌ از مشركان‌ و ان‌ رسول‌ خدا بود . و چون‌ آيات‌ قرآن‌ براي‌ او خوانده‌ شد ، گفت‌ : مطلب‌ تازه‌اي‌ نيست‌ ؛ همان‌ افسانه‌ها و مطالب‌ گذشتگان‌ است‌ . خداوند به‌ قاطعيّت‌ ميگويد : ما بر خرطومش‌ يعني‌ بر روي‌ دماغش‌ داغي‌ مي‌گذاريم‌ كه‌ از بين‌ نرود .
اين‌ مرد در جنگ‌ بدر كه‌ در مدينه‌ واقع‌ شد ، و در سال‌ دوّم‌ از هجرت‌ بود، با مشركين‌ به‌ جنگ‌ پيغمبر آمد ، و شمشيري‌ از مسلمين‌ بر روي‌ بيني‌اش‌ خورد كه‌ تا آخر عمرش‌ اثرش‌ باقي‌ بود . [21]
حضرت‌ علاّمۀ طباطبائي‌ قدّس‌ الله‌ رمسه‌ در ذيل‌ آيۀ وَعْدَ اللَهِ لَا يُخْلِفُ اللَهُ وَعْدَهُ و وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ * يَعْلَمُونَ ظَـٰهِرًا مِّنَ الْحَيَو'ةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الاخِرَةِ هُمْ غَـٰفِلُونَ ، كه‌ بعد از بشارت‌ غلبۀ روم‌ آمده‌ است‌ ، مطالبي‌ را بيان‌ فرموده‌اند كه‌ ميتوان‌ از آن‌ سه‌ نكتۀ دقيق‌ و بديعي‌ را استنتاج‌ نمود:
اوّل‌ آنكه‌ : اين‌ غلبه‌ بر اساس‌ وعدۀ خداوند است‌ كه‌ بر اصل‌ مشيّت‌ و ارادۀ او انجام‌ پذيرفته‌ است‌ . امّا اكثر مردم‌ ربط‌ ميان‌ باطن‌ و ظاهر را نفهميده‌ ، و از حقائق‌ باطن‌ و وعد و وعيد حقّ متعال‌ خبري‌ ندارند .
دوّم‌ آنكه‌ : مردم‌ فقط‌ به‌ ظاهري‌ از اسباب‌ و مسبّبات‌ ، و علل‌ و معلولات‌
دنيا اطّلاع‌ دارند ؛ و از آخرت‌ كه‌ باطن‌ و حقيقت‌ دنياست‌ بي‌خبرند .
سوّم‌ آنكه‌ : دانستن‌ مردم‌ امور ظاهريّه‌ و دانشهاي‌ زندگي‌ دنيا را ، بعينه‌ عدم‌ دانستن‌ است‌ . و در حقيقت‌ بر آنها علم‌ و دانش‌ نمي‌توان‌ نام‌ نهاد . علم‌ و دانائي‌ منحصر به‌ علوم‌ اُخروي‌ و معارفي‌ است‌ كه‌ ميان‌ دنيا و آخرت‌ ، و ميان‌ ظاهر و باطن‌ را مرتبط‌ مي‌سازد . فلهذا جملۀ يَعْلَمُونَ به‌ عنوان‌ بدل‌ از جملۀ لَايَعْلَمُون‌ مي‌باشد كه‌ پس‌ از آن‌ آمده‌ است‌ .
باري‌ ، ما در اين‌ امرِ قاطع‌ قرآن‌ كه‌ آيۀ مباركۀ مذكوره‌ بود سخن‌ را نسبةً به‌ تفصيل‌ آورديم‌ ؛ زيرا از إخبار به‌ غيب‌ قرآن‌ كه‌ ابداً شكّي‌ و احتمالي‌ در خلافش‌ داده‌ نشده‌ است‌ و همۀ مفسّرين‌ و مورّخين‌ و حتّي‌ اعداءِ قرآن‌ ناچار سر تسليم‌ دربارۀ اين‌ قاطعيّت‌ قرآن‌ فرود آورده‌اند ، اين‌ كريمۀ مباركه‌ است‌ .
هرقل‌ در سال‌ بعد با مردم‌ شمالي‌ خِزِرها همدست‌ شد ، و از طرف‌ لازيكا به‌ ايران‌ لشكر كشيد . و خسروپرويز با قشوني‌ مركّب‌ از چهل‌ هزار نفر به‌ سوي‌ او شتافته‌ ، و در آذربايجان‌ بهم‌ رسيدند ؛ و هرقل‌ غالب‌ شد . پس‌ از آن‌ به‌ شهرهاي‌ ايران‌ پرداخته‌ ، آتشكده‌ها را ويران‌ ساخت‌ ؛ و اين‌ در سنۀ 623 بود . و بزرگترين‌ آتشكده‌ را كه‌ آذرگُشنَسب‌ نام‌ داشت‌ از بين‌ برد . و صليب‌ عيسي‌ را به‌ بيت‌ المقدس‌ بازگردانيد .
در اين‌ پيشروي‌ها ، روميان‌ كالسدن‌ را پس‌ گرفتند .
سال‌ بعد هرقل‌ با هفتاد هزار لشكر به‌ جنگ‌ روانه‌ شد . و از رود دجله‌ گذشت‌ و راهزاد سردار ايراني‌ را با شش‌ هزار بكشت‌ ، و شش‌ هزار ديگر بگريختند .
راهزاد در اينحال‌ به‌ خسروپرويز نوشته‌ بود : تعداد لشكر روميان‌ هفتاد هزار است‌ ، و من‌ از عهدۀ مقابله‌ بر نمي‌آيم‌ . خسرو در پاسخ‌ نوشته‌ بود : از جنگ‌ كردن‌ و ريختن‌ خونتان‌ در راه‌ اطاعت‌ ما كه‌ بر مي‌آئيد !
باري‌ ، آخرين‌ شكست‌ قطعي‌ در سنۀ 625 بر قشون‌ ايران‌ واقع‌ شد . و خسرو از محلّ سلطنت‌ ، به‌ مدائن‌ رفت‌ ، و از روي‌ بيچارگي‌ در آنجا متحصّن‌ شد. و ميخواست‌ كه‌ تهيّۀ لشكر ببيند و به‌ هرقل‌ حمله‌ كند ، كه‌ هرقل‌ مظفّرانه‌ به‌ جانب‌ روم‌ روان‌ شد .
اين‌ شكست‌ عظيم‌ و غير مترقّب‌ فارسيان‌ در سنۀ دوّم‌ از هجرت‌ ، در روز غزوۀ بدر اتّفاق‌ افتاد . و مسلمين‌ در آن‌ روز در واقع‌ دو خوشحالي‌ داشتند : يكي‌ ظفر بر دشمنان‌ قريش‌ و غلبۀ اسلام‌ بر كفر . دوّم‌ پيروزي‌ روم‌ بر فارس‌ و غلبۀ مسيحيان‌ بر آتش‌پرستان‌ كه‌ خبرش‌ بعداً رسيد .
باري‌ درست‌ از غلبۀ ايران‌ بر روم‌ در كالسدن‌ كه‌ 617 ميلادي‌ بود ، تا غلبۀ روم‌ بر ايران‌ كه‌ در 625 صورت‌ گرفت‌ ، هشت‌ سال‌ گذشت‌ ؛ و اين‌ كمتر از ده‌ سال‌ بود . [8]
مسلمين‌ به‌ ميعاد الهي‌ چنان‌ غرق‌ مسرّت‌ بودند ، و كفّار غرق‌ در ماتم‌ كه‌ جاي‌ تماشا بود !
أبوبكر يكصد شتر گروبندي‌ خود را از ورثۀ اُميّة‌ بن‌ خَلف‌ گرفت‌ ؛ زيرا اميّه‌ در آن‌ تاريخ‌ مرده‌ بود . بعضي‌ گويند : چون‌ گروبندي‌ و رهان‌ تا آن‌ زمان‌ در اسلام‌ حرام‌ نبوده‌ است‌ ، لهذا پيامبر در مكّۀ مكرّمه‌ شرط‌بندي‌ او را امضا نمودند؛ و سپس‌ هر گونه‌ گروبندي‌ و شرط‌بندي‌ در اسلام‌ حرام‌ شد .
داستان‌ آيۀ مباركه‌ ، و حكم‌ قاطع‌ قرآن‌ را دربارۀ غلبۀ روم‌ ، بزرگان‌ از اعاظم‌ مفسّران‌ و مورّخان‌ نقل‌ كرده‌اند . و ما در اينجا اين‌ مطالب‌ مذكوره‌ را از استاد عاليقدر فقيدمان‌ حضرت‌ علاّمه‌ آية‌ الله‌ طباطبائي‌ ، [9] و محمّد حسين‌ هيكل‌ [10] و ابن‌ أثير جزري‌ [11] و طبري‌ [12] و ميرخواند [13] و خواند أمير [14] و پيرنيا ، [15] از هركدام‌ گزيده‌اي‌ را از گفتارشان‌ انتخاب‌ نموده‌ ، و مجموعۀ مطالب‌ از كلمات‌ آنان‌ خارج‌ نيست‌ .
مردم‌ فقط‌ از ظاهر اطّلاع‌ دارند ، و از حقيقت‌ بي‌خبرند
قرآن هرگز تحریف نشده
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک