چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟
نویسنده:
ماریو بارگاس یوسا
مترجم:
احمد گلشیری
امتیاز دهید
✔️ قتل بسیار فجیعی اتفاق افتاده است. دو مامور پلیس مسئول رسیدگی به آن هستند مقتول یکی از سربازان نیروی هوایی است. رئیس پایگاه نیروی هوایی به افسران پلیس اجازه تحقیق و بررسی اسناد و مدارک را نمیدهد...
درونمایهی اصلی این رمان، عشق، فساد سیستماتیک و تکبر است. نکته جالب، جامعه شناسی مردم آمریکای لاتین است که شایعات دهان به دهان چه نقش پررنگی در بین مردم دارد. پالومینو مولرو به قتل رسیده و بازار شایعات به شدت داغ است. اما واقعا چه کسی پالومینو مولرو را به قتل رسانده؟
پالومینو مولرو، جوان برومند خانوادهای فقیر، با آن صدای آسمانی و جذاب، به جزای عشق صادقانه به دختر جناب سرهنگ نیروی هوایی، بسیار فجیع و رنجآور کشته و از درخت آویزان میشود. هیچکس توان و جرئت ندارد برای کشف حقیقت پا پیش بگذارد. مردم چشمشان را به پلیس منطقه دوختهاند که به نظر میرسد در برابر قدرت کوتاه خواهد آمد.
آلیسیا، دختر سرهنگ، زمانی پا به عرصه رمان میگذارد که نه ستوان و نه لیتومای گروهبان، اصلاً منتظرش نبودهاند و شنونده درمییابد که او همه نشانهها و سرنخها را برای یافتن قاتل، به طریقی پنهان، به ستوان داده است...
رمان که ظاهر داستانهای حادثه محور را دارد، آرامآرام به تحلیل آدمها میپردازد؛ حتی فرعیترین آنها که از پس خانههای مقواییشان، شاهد پیگیری و حل معمای جنایی هستند (که آنها را بهشدت نگران کرده است) و بار دیگر حضور بلامنازع ازمابهتران را در کنار خود احساس کردهاند.
بیشتر
درونمایهی اصلی این رمان، عشق، فساد سیستماتیک و تکبر است. نکته جالب، جامعه شناسی مردم آمریکای لاتین است که شایعات دهان به دهان چه نقش پررنگی در بین مردم دارد. پالومینو مولرو به قتل رسیده و بازار شایعات به شدت داغ است. اما واقعا چه کسی پالومینو مولرو را به قتل رسانده؟
پالومینو مولرو، جوان برومند خانوادهای فقیر، با آن صدای آسمانی و جذاب، به جزای عشق صادقانه به دختر جناب سرهنگ نیروی هوایی، بسیار فجیع و رنجآور کشته و از درخت آویزان میشود. هیچکس توان و جرئت ندارد برای کشف حقیقت پا پیش بگذارد. مردم چشمشان را به پلیس منطقه دوختهاند که به نظر میرسد در برابر قدرت کوتاه خواهد آمد.
آلیسیا، دختر سرهنگ، زمانی پا به عرصه رمان میگذارد که نه ستوان و نه لیتومای گروهبان، اصلاً منتظرش نبودهاند و شنونده درمییابد که او همه نشانهها و سرنخها را برای یافتن قاتل، به طریقی پنهان، به ستوان داده است...
رمان که ظاهر داستانهای حادثه محور را دارد، آرامآرام به تحلیل آدمها میپردازد؛ حتی فرعیترین آنها که از پس خانههای مقواییشان، شاهد پیگیری و حل معمای جنایی هستند (که آنها را بهشدت نگران کرده است) و بار دیگر حضور بلامنازع ازمابهتران را در کنار خود احساس کردهاند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟
گاهی وقتا لازم نیست چیزی در لفافه گفته شود!مثل فساد موجودی ک در کتاب بیان میشود!ک یوسا بازهم هنرمندانه آنرا بیان میکند!
اما گاهی اوقات این ریتم به خود داستان هم ضربه میزند!اما درکل خواندن این کتاب بهتراز هزاران رمان دم دستی است!!
گارسیا مارکز ، یوسا و بورخس.
من منکر بزرگانی مثه پاز یا نرودا یا آستوریاس یا دوکاسترو و... نیستم اما مثلث قدرت دنیای لاتین در رمان و نوول به ویژه این سه نفرن.
دوستایی که حیرت کردن چطور نوبل بش دادن خود این جمله ی اونا حیرت آورترین چیزیه که من شنیدم
برا اینکه یه کم از بهت این دوستان کاسته شه توصیه می کنم گفتگو در کاتدرال با ترجمه ی عبدالله کوثری رو بخونن البته اگه توان خوندن کتابایی بالاتر از خواجه ی تاجدار و خداوند الموت و ؟آن شب من هم گریه کردم و...اینا رو دارن.
به دوستان پیشنهاد می کنم "رویای بابل" براتیگان و "داستان عامه پسند" بوکوفسکی را به عنوان کارهایی قوی-همراه با طنزی دلچسب-مطالعه کنن!(البته در سبک پست مدرن)