پرندگان شب
نویسنده:
تورمد هاوگن
مترجم:
منوچهر صادق خانجانی
امتیاز دهید
سرآغاز داستان:
آرام و بی صدا از پله ها عبور کن.
مواظب لکه بزرگ بلوطی رنگ روی پله چهارم باش و آهسته زیر لب بگو: «تمام! از خطر جستم.» تا پاگرد اوّل نفست را در سینه حبس کن. بعد لکه دیگر یک لکه است؛ بدون هیچ قدرتی در برابر دری وحشت آور دری با روزنه ای وحشت آور، خم شو. یک چشم چشمی درخشان، بدون آنکه پلک بزند، خیره نگاه میکند؛ نگاه می کند و نگاه می کند و نگاه می کند. روز و شب همه کسانی را که عبور می کنند.
چشم یک جادوگر.
بالاخره یک روز ناگهان در باز خواهد شد و او دیگر از آنجا نخواهد کرد. صدایی فریاد خواهد زد: «بالاخره موفق شدم. این بار دیگر تو را گرفتم!»...
بیشتر
آرام و بی صدا از پله ها عبور کن.
مواظب لکه بزرگ بلوطی رنگ روی پله چهارم باش و آهسته زیر لب بگو: «تمام! از خطر جستم.» تا پاگرد اوّل نفست را در سینه حبس کن. بعد لکه دیگر یک لکه است؛ بدون هیچ قدرتی در برابر دری وحشت آور دری با روزنه ای وحشت آور، خم شو. یک چشم چشمی درخشان، بدون آنکه پلک بزند، خیره نگاه میکند؛ نگاه می کند و نگاه می کند و نگاه می کند. روز و شب همه کسانی را که عبور می کنند.
چشم یک جادوگر.
بالاخره یک روز ناگهان در باز خواهد شد و او دیگر از آنجا نخواهد کرد. صدایی فریاد خواهد زد: «بالاخره موفق شدم. این بار دیگر تو را گرفتم!»...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پرندگان شب