ماهی سیاه کوچولو
امتیاز دهید
نویسنده:
صمد بهرنگی
امتیاز دهید
داستان کودکان
خانه ماهی کوچولو و مادرش پشت سنگ سیاهی بود زیر سقفی از خزه! شب ها دوتایی زیر خزه ها می خوابیدند. ماهی کوچولو حسرت به دلش مانده بود که یک دفعه هم که شده . مهتاب را توی خانه شان ببیند...
بیشتر
خانه ماهی کوچولو و مادرش پشت سنگ سیاهی بود زیر سقفی از خزه! شب ها دوتایی زیر خزه ها می خوابیدند. ماهی کوچولو حسرت به دلش مانده بود که یک دفعه هم که شده . مهتاب را توی خانه شان ببیند...
آپلود شده توسط:
Reza
1386/06/02
دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ماهی سیاه کوچولو
صفحه 21 کتاب شیهع صفوی و شیهع علوی که در همین سایت موجود است.
من هم با شما هم عقیده هستم که عوامل زمانی و مکانی در نوشته های یک نویسنده تاثیر گذار است و هر نویسنده ای و نوشته هایش را باید با توجه به آنها بررسی کرد .ولی دو مطلب در اینجا شایان توجه است.یکی قالب بیان مفهوم.توجه دارید که قالب داستان برای بیان یک مفهوم سیاسی یا انتقاد اجتماعی یا بیان مشکلاتی که به صورت علنی نمیتوان بیان داشت قالبی است جذاب،کارا و چون قابل فهم برای اکثر مردم میباشد،قابلیت انتقال پیام مولف را به راحتی و در سطح وسیع داراست.
دوم اینکه درست است نباید توجه به آثار نسلهای پیشین ما را از توجه به آثار نسل امروز و همچنین آثار فاخر باز دارد ولی هنگامی که مشکلی در جامعه به صورت مزمن وجود دارد به ناچار صحبتها و نوشته ها در این باب تازه مینماید و سودمند.به طور مثال مفاهیمی مانند جامعه بی طبقه توحیدی،امپریالیسم جهانی،حکومت پرولتاریا،....که در دهه چهل و پنجاه خورشیدی محور بحث های روشنفکران آن دوره بود دیگر مسائل جامعه امروزی ما نمیباشد...
ادامه در کامنت بعدی
نمیدونم شاید زمانیکه پخش یه کتاب غیرقانونی بشه و نشر و خریدش جرم تلقی شه ارزشش ناخواسته از ان چیزی که هست فراتر میره!
با همه احترام به دوستانم این کتاب چندان هم که تعریف و تمجید میشه جز برای رده سنی خردسالان مخاطب خاص بزرگسالی نداره! صمد نویسنده بزرگی بود اما داستان های کودکانه مینوشت برای بالا بردن سطح یک نویسنده ای که به خوبی هم پس از گذشت چندین سال هنوز هم اعتبار قلم خودش رو حفظ کرده اخر چه نیازی به تملغ و اغراق است؟؟؟؟
چی؟! کسی نیست؟! شما ماهی نیستین نهنگین!! شما کوچولو نیستین بزرگین!!! شما سیه نیستین یه رنگ دیگه این... آره بابا دیگه همه حساب کار خودشون رو کردن...
ماهی کوچولوی سیاه کیلویی 1000 تومان میفروشه ماهی فروشه سر محل... میگن ماهیگیرا هرچی ماهی کوچولوی سیاه بوده از تو برکه جمع کردن دارن کباب ماهی درست میکنن!!!
ولی.... ماهی کوچولوی سیاه... زیر سنگ نمی مونه... همونطور که خورشید درشت زرد پشت ابر نمی مونه... اونوقت دیگه تعدادشون اونقدر زیاده که در حصر برکه شکار ماهیگیر نمیشن...
اقیانوسی میشن که تور هیچ ماهیگیری نمیتونه جلوی جنب و جوششون رو بگیره...
ضمن احترام به نظر این دوست عزیز
می خواهم بگویم برخی اینقدر پست و ضعیفند که اینگونه واژه ها نیز درخور آنها نیست . ما می بایست عمیقتر و دقیقتر بیاندیشیم.برخی نوشته های سطحی که از اینگونه نویسنده های سفارشی سر می زند نباید با آثاری چون صمد بهرنگی مقایسه کرد . مانند بقیه تفکراتی که در مقابل اراده انسانها درحال شکسته شدن و فرو ریختن است .
ماهی سیاه کوچولو یک راهنما و یک نشانه برای ماهیهای دیگر است . که می بایست بدون توجه به مرغهای سقا و قورباغه ها راه خود را پیدا کنند . تنها هدف مهمه نه محدودیتها و کوته نظری ها . توجه زیاد به این موانع ، بزرگ شدن شان را تداعی می کند در صورتیکه آنقدر حقیرند که قابل اعتنا نیستند.
برای ماهی های ریزه میزه ای که میترسند و گول میخورند
برای عالم نما های ابلهی که با اوراد و چرندیات اذهان را مسموم میکنند
برای راضی های بی بینش
برای نا راضی های منفعل
برای راضی های کلاه بردار
و برای نا راضی هایی که خطر را به جان میخورند
و البته هر چه که صمد آقای ما نوشته واقعیت هست و اگر این نوشته را امروز مینوشت عاقبتش مثل نویسنده ی «عالیجناب سرخپوش» میشد.
همه اینها به جای خود
ولی
بیشترین نفرت من از کسانی است که ژست صمد را به خود میگیرند ولی در مقابل مکتب صمد حرکت میکنند مکتب صمد جز مکتب اندیشه ی نا محدود نبوده و نیست.امروز همان افرادی که ادعای صمدی را میکنندمیگویند بیندیشید ولی همانطور که ما میگوییم. آزاد باشید ولی همانقدر که ما میگوییم.
مرگ بر قورباغه ها و مرگ بر مرغ سقا ها
["بعضي از نويسندگان داخلي داراي عقايد سياسي اي بودند كه با افكار ما نزديكي نداشت و در اين كتابها ابراز مي كردند. نويسندگاني كه احتمالاً به گروههاي چپ وابسته بودند. اين مشكل در مورد كتابي بنام " ماهي سياه كوچولو "كه پيامي روشن و صريح
باید خاطر نشان کنم که داستان صمد فقط مربوط به رژیم پهلوی نمیباشد و شامل همه رژیمهای مستبد و جوامع متحجر است.داستان صمد فقط خاطره ای مربوط به چهل و اندی سال پیش نیست.همه ما در هر زمانی که تفکر،آگاهی و اراده را برگزینیم ناچار از عصیان در برابر همه کژیها و کاستیها هستیم.
قورباغه ی داستان صمد که خود را همه چیز دان میداند و هیچ اصالتی برای تفکرات دیگر قائل نیست یا مرغ سقایی که دشمن صغیر و کبیر است و ماهی ریزه های سست عنصر و خوش باور را که وعده های ماهی سقا را ساده لوحانه باور دارند و سرانجامشان جز نابودی نیست هر روز به چشم خود میبینیم.
دشمن صمد و تفکر صمد فقط رژیم پهلوی نبود، تمام آنانی که جو ی حقیر فکر خود را به تمامیت صحیح میدانند و هیچ نشانی از دریا را نمیتابند و هرصدایی را به جز صدای خود خاموش می کنند، قاتلان تفکر صمدند و مگر جز این است که صمد برای اندیشه و آرمان شخص اصالتی بسیار بیش از کالبد مادی او قائل است.نگاهی به پایان قصه ماهی سیاه کوچولو گواه این مدعاست.
["بعضي از نويسندگان داخلي داراي عقايد سياسي اي بودند كه با افكار ما نزديكي نداشت و در اين كتابها ابراز مي كردند. نويسندگاني كه احتمالاً به گروههاي چپ وابسته بودند. اين مشكل در مورد كتابي بنام " ماهي سياه كوچولو "كه پيامي روشن و صريح داشت بوجود آمد. اين كتاب از ماهي كوچكي حكايت مي كرد كه با پشتكاري فراوان مخالف جريان آب شنا مي كرد. سازمان پرورش فكري كودكان و نوجوانان در انتشار اين كتاب ترديد داشت چرا كه نمي توانست پشتيبان پيام اين كتاب باشد. ترديد در چاپ كتاب موجب شد كه ماهي سياه كوچولو نماد مقاومت و مقابله با نهاد موجود باشد. تا آنجا كه به دروغ شايع شد مرگ نويسنده كار ساواك بوده است. "(ص???)
علاقه مندان به مطالعه آثار صمد بهرنگي، نويسنده كتاب ماهي سياه كوچولو، به وضوح مي دانستند كه كسي جز مامورين ساواك صمد را از بين نبردند. آيا داستان ماهي سياه كوچولو، كه در آن يك ماهي برخلاف جهت جريان آب شنا مي كند، مي بايست منجر به مرگ نويسنده شود؟ با انتشار كتاب صمد، ساواك تلاش كرد تا ذهن مردم را از نقشه شومي كه در مورد او داشت دور كند و مرگ او را طبيعي جلوه دهد. ]