ماهی سیاه کوچولو
نویسنده:
صمد بهرنگی
امتیاز دهید
داستان کودکان
خانه ماهی کوچولو و مادرش پشت سنگ سیاهی بود زیر سقفی از خزه! شب ها دوتایی زیر خزه ها می خوابیدند. ماهی کوچولو حسرت به دلش مانده بود که یک دفعه هم که شده . مهتاب را توی خانه شان ببیند...
بیشتر
خانه ماهی کوچولو و مادرش پشت سنگ سیاهی بود زیر سقفی از خزه! شب ها دوتایی زیر خزه ها می خوابیدند. ماهی کوچولو حسرت به دلش مانده بود که یک دفعه هم که شده . مهتاب را توی خانه شان ببیند...
آپلود شده توسط:
Reza
1386/06/02
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ماهی سیاه کوچولو
من هم با نظر شما کاملا موافقم که اين کتاب نميتونه بر روي بزرگسالان و روشنفکران !!!!!! امروز تاثير بذاره ، اما نه به دليل بالا رفتن سطح فکر و درک و آگاهي بلکه کاملا بالعکس ، من فکر ميکنم اين به دليل پسرفت فکري جامعه ماست و اطميناني که از اين انحطاط فکري وجود داره باعث شده انتشار اين کتاب ممنوع نشه .
از ویژگی های مثبت کتاب بود.!!!!!!!!!!!!8-)
تایید...
دوست عزیز سایت های سیاسی با کتبی که مهر ارشاد خورده باشند فرق میکنند.
من که به شخصه اگر روی کتابی نوشته باشد انتشارات فلان حوزه دست به آن کتاب نمیزنم
ولی اگر سایت چپی بازی پیدا کنم حتما سراغش میرم
به علاوه همین که من پول میدم و وی پی ان میگیرم یعنی میخوام سایت های فیلتر را ببینم
در ضمن جوانی که به دنبال یک سایت باز از عکس های مگان فاکس باشد دیگر به این فکر نمیکند که چرا هنوز بودجه تصویب نشده یا اینکه چرا تحریم ها اقتصاد را فلج کرده است. یا مهمتر از همه فکر نمیکند که چرا سرزمین ایرانیان را تازیان اداره میکنند
http://fa.wikipedia.org/wiki/صمد_بهرنگی]متن لینک
دو نظریه دربارهٔ مرگ بهرنگی وجود دارد. از روزهای اول پس از مرگ او، در علل مرگ او هم در رسانهها و هم به شکل شایعه بحثهایی وجود داشتهاست مبنی بر کشته شدن او به دستورِ و به دستِ عوامل دولت پادشاهی پهلوی. اما نظریهٔ دیگر که مستندتر است[۲] این است که وی به علت بلد نبودن شنا در ارس غرق شدهاست.
تنها کسی که معلوم شدهاست در زمان مرگ یا نزدیک به آن زمان، همراه بهرنگی بودهاست شخصی به نام حمزه فراهتی است که بهرنگی همراه او به سفری که از آن باز نگشت رفته بود. اسد بهرنگی، که گفتهاست فراهتی را دو ماه بعد در خانهٔ بهروز دولتآبادی دیدهاست، از قول او گفتهاست [۳]: «من این طرف بودم و صمد آن طرفتر. یک دفعه دیدم کمک میخواهد. هر چه کردم نتوانستم کاری بکنم.»
سیروس طاهباز دراینباره مینویسد [۴]: «بهرنگی [...] خواسته بود تنی به آب بزند و چون شنا بلد نبود، غرق شده بود. جلال آلاحمد مرگ بهرنگی را مشکوک تلقی کرد [...] اما حرف بهروز دولتآبادی برایم حجّت بود که مرگ او را طبیعی گفت و در اثر شنا بلدنبودن.» اسد بهرنگی شنا بلد نبودن صمد را تأیید میکند [۵] ولی دربارهٔ نظر طاهباز و دیگران میگوید [۶] «همه از دهان بهروز دولتآبادی حرف زدهاند نه این که واقعاً تحقیقی صورت گرفته باشد [...] تا به حال برخوردی تحقیقی دربارهٔ مرگ صمد نشدهاست.»
طرفداران به قتل رسیدن صمد ادعا میکنند که در ماه شهریور رود ارس کمآب است و در نتیجه احتمال غرق شدن سهوی وی را کم میدانند. اسد بهرنگی کمآب بودن محل غرق شدن صمد را تأیید میکند و دراینباره میگوید [۷] «البته بعضی جاها ممکن است پر آب شود. [...] هیچکس نمیآید در محلی که جریان آب تند است آبتنی یا شنا کند، چه برسد به صمد که شنا هم بلد نبود.» با این وجود تأکید میکند [۸]: «البته هیچکس ادعا نمیکند که فراهتی مأمور ساواک بود یا مأمور کشتن صمد.»
جزئیات متناقض دیگری نیز دربارهٔ مرگ بهرنگی روایت شدهاست. از جمله اسد بهرنگی گفتهاست [۹]: «جسد [...] صورت و بدنش سالم بود. [...] دو سه تا جای زخم، طرف ران و ساقش بود، چیزی شبیه فرورفتگی. [...] رئیس پاسگاه در صورتجلسهاش، به جای زخمها اشاره کرد. بعدها البته توی پاسگاه دیگری، این صورتجلسه عوض شد». اسد بهرنگی به همین تناقضات به شکل دیگری اشاره کردهاست، از جمله این که گفتهاست فرج سرکوهی در جایی نوشتهاست که فراهتی گروهی را که به دنبال جسد صمد میگشتهاند (و به گفتهٔ اسد بهرنگی شامل اسد بهرنگی، کاظم سعادتی، و دو نفر از شوهرخواهرهای بهرنگی بودهاست) همراهی میکردهاست، در حالی که چنین نبودهاست.[۱۰]
ghalam عزیز در تایید حرفهایت همین بس که اگر این کتاب خالی از المان هایی بود که نام بردی دیگر این همه اعتبار و اسم را چند دهه با خود به همراه نداشت!
درست است که بسیاری از کتابهای آن دوره دیگر حرف امروز جامعه ما نیست ازجمله اکثر کتابهای معلم شهید دکتر شریعتی شامل آری اینچنین بود برادر،پدر مادر ما متهمیم یا اسلامشناسی.... ولی آیابه طور مثال به نظر شما این مطالب فقط مربوط به دیروز جامعه ماست؟
سخن من در هیچ کجا متذکر این امر که با گذر زمان اصالت مفاهیم و درون مایه ها هم باید منقضی شوند نبوده! همواره ایده الهای فکری بشر نقاط مشترکی را دنبال کرده اند از نخستین انسانهای زمینی گرفته تا انسان غرق در تکنولوژی غربی امروز همه واژه ازادی را به عنوان اصلی ترین خط و مشی زندگی بشر دانسته و عمیقا به ان معتقدند...دیدگاه من این بحث را که ایا بیان برخی مفاهیم مثلا ازادی همانطور که دغدغه های فکری انسان پنجاه سال پیش را درگیر خود میکرده به همان شکل بیان پنجاه سال پیشش کارا و برنده است ؟؟؟را دنبال میکند... اصول و ساختار مفاهیم و الگوها البته که یکی است ولی با رشد فکری نسلها این مفاهیم شیوه ی بیان و درون مایه های پربارتری به خود میگیرند.و اما مثالی که اوردید! از این نکته که اصولا چقدر کتابهای شریعتی برایم قابل قبول است! که بگزریم باید بگویم مثال شما با انچه که من گفتم کاملا دو چیز متفاوت و مجزا است! بحث ها را که با هم بیامیزیم کلاف بیسر و تهی میشود که از موضوع اصلی پرتمان میکند به کیلومتر ها دورتر از انچه باید باشیم و بگوییم! بحث من این است که کتابی که برای کودکان دیروز نوشته شده شاید طیف وسیعی از بزرگسالان دیروز را هم تحت تاثیر قرار میداده اما ایا جوان امروزی هم با همین بیان عامی و ساده همان تاثیر را که باید از این کتاب میگیرد؟؟
مطمئن نیستم wolfking عزیز ! کافیست نگاهی به تعداد سایتهای fil...تر شده .لیست تعداد انتشارات فعال و ... بیندازیم!
شايدهمين لامكان بودن سبب ميشه اين كتاب به زبانهاي مختلف ترجمه بشه،حتي توايتاليا و چك برنده جوايز مختلف بشه،روح نويسندش شاد.
لازم نیست تغییری کنند
کافی است بفهمند که دریا زیر سنگ امن نیست
نمیدانم میخواهند یا نه
ولی میدانم نمیخوانند
روزنامه وطن امروز و جام جم را به «آدم آهنی و شاپرک» ژیلینیسکای ترجیح میدهند.
میگویند که ژیلینسکای برای کودکان نوشته ولی اگر یکبار بخوانند آنها نیز مانند فرزندانشان بغض میکنند
جذاب ترین میوه، میوه ممنوعه است.
حکام امروز این را میدانند و آنقدر چپاول کردند که یاد بگیرند
نشر و فروش کتاب های دکتر شریعتی آزاد است ولی اگر در مصاحبه دانشگاه به خواندنش اعتراف کنید انتظار نداشته باشید که قبولتان کنند(شاید هم با یکی دو تا ستاره کارتان را راه بیندازند)