رسته‌ها
هجوم فاشیسم
امتیاز دهید
5 / 3.4
با 10 رای
مترجم:
نوذر
امتیاز دهید
5 / 3.4
با 10 رای
هفتیمن کنگره جهانی بین‌المللی کمونیست

قسمتی از متن کتاب:
رفقا، میلیونها کارگر و زحمتکش کشورهای سرمایه دار سوال می کنند، چگونه می توان از به قدرت رسیدن فاشیسم جلوگیری کرد و چگونه می توان فاشیسم را پس از به قدرت رسیدن سرنگون کرد؟ به این سوال بین الملل کمونیست پاسخ می دهد:
نخستین کاری که باید کرد، کاری که از آن باید شروع کرد، تشکیل جبهه متحد، ایجاد وحدت عمل کارگران در هر کارخانه، در هر منطقه، در هر کشور و در سراسر جهانست. وحدت عمل پرولتاریا در یک مقیاس ملی و بین المللی حربه مقتدریست که طبقه کارگر را نه تنها به دفاع موفقیت آمیز، بلکه به حمله متقابل موفقیت آمیز علیه فاشیسم، علیه دشمن طبقاتی قادر می سازد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
148
آپلود شده توسط:
walterbenjamin
walterbenjamin
1400/08/01
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی هجوم فاشیسم

تعداد دیدگاه‌ها:
29
« چپ زدایی » پس از فروریزی « اتحاد شوروی » و از سوی دیگر جنبش « آنتیفا » و از جمله تجهیز نازی های باندرا در اوکراین و برافروختن آتش جنگ در مرکز اروپا ، بازاندیشی « فاشیسم » را تقویت کرده است . خوانش روایت مفسران بلشویسم بوروکراتیک از فاشیسم ( که از یک سو تحلیل مارکس از بناپارتیسم را در کانون قرار نمی داد و از دیگر سو ـ درست یا غلط ـ ، هویت طبقاتی را در « کمون ملی : کشور » و تحلیل های « عموم خلقی » حل می کرد ) ؛ به عنوان آگاهی از پیشینه بحث ، لازم و مفید است اما خود آن به عنوان روایتی مقید به شرایط مادی ـ تاریخی و مبتنی بر مفاهیم رایج در مقطع مکانی ـ زمانی خاص ، در خور بازکاوی انتقادی است . رویش متضمن هضم است و هضم شامل تجزیه و ترکیب ؛ امری که در بستر فرهنگی قبیله ای ایران ، جوانه نزده ، با کینه و بغض تند و تیز ، متلاشی می شود .
۱۲ سال به مدرسه رفتم و ۴ سال در دانشگاه تحصیل کردم در ایران، اما یک کلمه از متنی که شما نوشتید را متوجه نشدم. احتمالا سواد فارسی من نم کشیده!
من هم به رغم 50 سال خواندن و نوشتن مستمر ، وقتی « سنجش خرد ناب » امانوئل کانت و « ارگانون » ارسطو برگردان میرشمس الدین ادیب سلطانی را می خوانم ، سر در نمی آورم . « نم کشیدن سواد فارسی » تعبیر مناسبی برای محدودیت دانایی نیست ، جای تعجب هم ندارد ، عادی و فراگیر است .
اتفاقا به نکته خیلی خوبی اشاره کردید. نمیدونم چقدر درگیر ترجمه از فارسی به زبانهای دیگه و بلعکس بودید ولی به نظر من وقتی برگردان یک مترجم ازمتنی برای خواننده ای "دانا" با بیش از ۵۰ سال سابقه مطالعه و تحریر هنوز ثقیل باشه، ایراد از مترجم هستش که یا به موضوع تسلط کافی نداشته و یا در ترجمه متن تبحر نداشته که نتوانسته متن قابل فهم و خوانایی تحویل بدهد؛ صرفنظر از اینکه چقدر موضوع بحث پیچیده و نیازمند داشتن پیش زمینه باشد. حالا خواه این مترجم محترم میرشمس الدین ادیب سلطانی باشد خواه فردی دیگر!
البته من به محدودیت دانایی ام معترفم که هرچه بیشتر میخوانم، بیشتر به عمق نادانسته هایم پی می برم ولی در مورد متن شما، سواد فارسی خسته ی من بعد از خط دوم هنگ کرد.
دوست ما در این نوشته اصطلاحات رایج در مباحث سیاسی چپ رو استفاده کرده که شاید برای هر خواننده‌ای مفهوم نباشه و ارتباطی با سطح سواد نداره. تفسیر نوشته‌ی ۱۳۴۴۰۴۱۰ بدین شرحه:
۱. ««چپ زدایی» پس از فروریزی «اتحاد شوروی» و از سوی دیگر جنبش «آنتیفا» و از جمله تجهیز نازی های باندرا در اوکراین و برافروختن آتش جنگ در مرکز اروپا، بازاندیشی «فاشیسم» را تقویت کرده است.» پس از فروپاشی بلوک شرق، عواملی چون چپ‌زدایی و آنتی‌فا و ... شرایط ظهور مجدد فاشیسم رو فراهم کرده.
۲. «خوانش روایت مفسران بلشویسم بوروکراتیک از فاشیسم (که از یک سو تحلیل مارکس از بناپارتیسم را در کانون قرار نمی داد و از دیگر سو ـ درست یا غلط ـ، هویت طبقاتی را در «کمون ملی: کشور» و تحلیل های «عموم خلقی» حل می کرد)؛ به عنوان آگاهی از پیشینه بحث، لازم و مفید است ...». روایت زمامداران شوروی سابق از فاشیسم (یعنی توضیحات آمده در این کتاب) به عنوان مقدمه‌ای بر این موضوع مفیده. «بلشویسم بوروکراتیک» در اینجا یکی از نظرهای انتقادی بر سیستم شوروی سابق بود گرچه من خود «سرمایه‌داری دولتی» رو مناسب‌تر می‌دونم.
۳. «... اما خود آن به عنوان روایتی مقید به شرایط مادی ـ تاریخی و مبتنی بر مفاهیم رایج در مقطع مکانی ـ زمانی خاص، در خور بازکاوی انتقادی است.» به زبان ساده، باید با نگاه انتقادی به تفسیر این کتاب از فاشیسم نگریست.
۴. «رویش متضمن هضم است و هضم شامل تجزیه و ترکیب؛ امری که در بستر فرهنگی قبیله ای ایران، جوانه نزده، با کینه و بغض تند و تیز، متلاشی می شود.» انتقاد کنایه‌آمیزی به برخوردهای ساده‌انگارانه‌‌ی رایج به موضع‌گیری «مارکسیست‌»ها به فاشیسم.
قیاس نیست ولی ضرب المثلی است که : آنکه با مادر خود زنا کند با دیگران چها کند !!!! کسی که با مردم کشور خودش چنین رفتارهای سبعانه ای را انجام می دهد دیگر انتظار داری با دیگران چه کند ؟
هدف اصلی اسلام ، آزادی انسانها از بند اوهام و سایر انسانها و راحتی و آسایش آنها برای نیل به توحید و شناخت خداوند و جهان هستی و کمک و یاری به یکدیگر است و غرب ( حداقل مردم آن ) با تمام مشکلات ریز و درشتش ، در این راه تا حدود زیادی موفق بوده و تاریخ ینز نشان می دهد که به مرور زمان معیب خود را برطرف کرده اند . حالا شما صرفا در نام و ظاهری که از اسلام باقی مانده است گیر کرده ای ( هر چند می دانم نیت شما خوب و پاک است ) نه من و نه هیچ کس دیگری قادر به هدایت شما نیست جز خداوند متعال و امیدوارم اگر من هم در اشتباهم خداوند مرا نیز روشنگر باشد انشاء الله . . .
ضمنا چین در یکروز 150 مسلمان اولغور را قتل عامل کرد و روسیه هم در مقطعی پدر مسلمانان چچن را در آورد . ولی از آن سو فقط در لندن صدها مرکز و موسسه اسلامی ( شیعه و سنی و حتی گروه اسماعیلی) خیلی راحت سرگرم فعالیت است و حتی فیلم سینمایی هم تولید می کنند . . . اگر شاخص امر به معروف ( یعنی اجازه و امکان امر به معروف ) را یکی از پارامترهای مهم در اسلام بدانیم تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
یک جمله ی قتل عام مسلمانان اویغور را می گویید ولی اشاره ای به حضورشان در جبهه ترکستان شرقی در اویغورستان نمی کنید که با مجاهدین ایرانی در سوریه می جنگیدند. مگر راندوم می روند مسلمان می گیرند و قتل عام می کنند؟ من مدافع چین و روسیه نیستم ولی قیاس جدال روسیه با جدایی طلبان چچن و مقابله ی چین با جامعه ی سکولار اویغورستان و جبهه ی ترکستان شرقی کجا و حمله ی نظامی انگلستان به عراق و افغانستان و لیبی کجا.
در جای جای قرآن کریم ، سخن از فرعون و فرعونیت آمده است . اگر یکی از مشخصه های حکومتهای طاغوتی را حضور مادام العمر پادشاه یا رییس جمهور بدانیم شما خود قضاوت کنید روسیه پوتین و چین شی جین پینگ به طاغوت نزدیک تر است یا دولت غربی ؟ اگر نارضایتی اکثر مردم در داخل و خارج کشور را ملاک بدانیم آیا شرق محبوبیت دراد یا غرب؟ ( این را از میزان مهاجرت به کشورها و فرار از کشورها هم می توان فهمید ) اگر عدم اعتقاد به مبدا و معاد را در نظر بگیریم باز هم می توان قضاوت کرد چه کسی کافرتر است اگر توصیه به آمزوه های قران به خصوص و شاورهم فی الامور و الذین یستعمون القول ( آزادی بیان ) باشد باز هم می توان قضاوت کرد کجا کافرتر است اگر تکریم علم و دانشمند و رافت و محبت با زندانیان و هزار و یک چیز دیگر را هم در نظر بگیریم باز مشخص می شود چه دولی کافر و چه دولی به فطرت الهی نزدیک ترند . . . .
حکومت مادام العمر، نشان دهنده طاغوت نیست که اگر بود العیاذ بالله حکومت سلیمان نبی هم طاغوت بود. مهاجرت مردم نیز نشان دهنده طاغوت نیست و سیل مهاجرت به بلاد دوردست، کسی را طاغوت نمی کند. همین امروزه قطر و عمان با حکومت های سلطنتی که هیچگونه داعیه ای در دموکراسی هم ندارند، بالاترین میزان مهاجرپذیری در جهان را دارند. عامل اصلی مهاجرت دلایل اقتصادی است و به طاغوت بودن یا نبودن یک حاکمیت مربوط نیست. به آدرس زیر مراجعه کنید:
https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_sovereign_states_by_net_migration_rate
لهستان با رتبه 46 در دموکراسی، آمار مهاجرفرستی آن از ایران هم بدتر است.
ساده انگارانه است اگر تصور می کنید در بهشت غرب، چیزی به نام اعتقاد به مبدا و معاد وجود دارد. کدام مبدا؟ کدام معاد؟ مسیحیت فقط عنوان هویتی ایشان است و اگرنه آن مفسدین نه به معاد معتقدند نه به مبدا.
اما در خصوص آزادی بیان سخن شما درست است و به نظرم کسی باید روسیه و چین را توجیه نماید که مدافع ایشان است. اما این امر، مسئله ی تفرعن است و ربطی به "کافرتر" بودن ندارد. یک حاکم مسلمان مومن شب زنده دار هم می تواند به شکستن قلم ها و بستن دهن ها و اعدام ها و اعدام ها و اعدام ها بپردازد.
سایر معیارها مثل رافت با زندانیان و تکریم دانشمندان و ... هم به "کافرتر بودن" بی ربط است.
معادله برد-برد»: وام‌های گسترده چین و دولت‌های آفریقایی ناتوان از بازپرداخت
این گزاره، دست کم در بدو امر واقعی به نظر می‌رسد. قاره آفریقا، زمینه بسیار مساعدی برای سرمایه‌گذاری‌های بزرگ چین فراهم می‌کند. در برابر، سرمایه چین نیاز گسترده کشور‌های آفریقایی به طرح‌های عمرانی و زیرساخت‌های حیاتی را تأمین مالی می‌کند.
چین در بیش از یک دهه گذشته رویکردی استثنایی را در برابر کشور‌های در حال توسعه یا به شدت توسعه نیافته آفریقایی در پیش گرفته است: اعطای وام‌های سخاوتمندانه، همراه با نقشه راه، پروژه، نیروی انسانی و امکانات استفاده از منابع مالی. از سوی دیگر، چین برخلاف نهاد‌های مالی بین‌المللی، کاری به ساختار اقتصادی و سیاسی دریافت‌کنندگان وام‌ها ندارد و از آن‌ها اصلاحاتی در قوانین داخلی نمی‌خواهد.
بسیاری از وام‌های چین با هدف احداث زیرساخت‌هایی نظیر راه، راه آهن و تأسیس بندر و فرودگاه به کشور‌های آفریقایی اعطا می‌شود. چین همراه با پول، نیروی متخصص، ماشین‌های صنعتی و حتی کارگران خود را هم صادر می‌کند. دولت‌های آفریقایی در بسیاری از موارد اما امکان بازپرداخت به موقع وام و بهره را ندارند. به این ترتیب این کشور‌ها بیشتر و بیشتر به چین بدهکار و در نتیجه وابسته می‌شوند. چین، با در اختیار داشتن منابع مالی سرشار، ریسک عدم بازپرداخت وام‌ها را می‌پذیرد و احتمالاً به منافع اقتصادی و حتی سیاسی و ژئوپولیتیک «وابستگی» آفریقا به خود آگاه است.
همزمان در بسیاری از موارد اعطای وام چین به کشور‌های دیگر، شرط تضمین اجرا، ضمیمه متن قرارداد است. کشور‌های وام گیرنده متعهد می‌شوند در صورت ناتوانی از بازپرداخت بدهی، مبلغ را با کالای خام و یا حتی حق بهره‌برداری و اداره زیر ساخت‌ها بپردازند.
در هفته دوم دسامبر ۲۰۲۱، خبر مصادره فرودگاه بین‌المللی عنتبه از سوی چین در رسانه‌های جهان براساس شایعات منتشر شد. براساس این خبر، چین در پی ناتوانی دولت اوگاندا از بازپرداخت وام تأسیس و راه‌اندازی این فرودگاه، آن را مصادره کرد. سخنگوی وزارت امور خارجه چین بلافاصله این شایعه را تکذیب کرد. با این حال مصادره یک بندر بزرگ در جنوب سریلانکا در سال ۲۰۱۵ در شرایط مشابه، نگرانی از تکرار موارد مشابه را به شدت افزایش داده است.معادله برد-برد»: وام‌های گسترده چین و دولت‌های آفریقایی ناتوان از بازپرداخت
همزمان در بسیاری از موارد اعطای وام چین به کشور‌های دیگر، شرط تضمین اجرا، ضمیمه متن قرارداد است. کشور‌های وام گیرنده متعهد می‌شوند در صورت ناتوانی از بازپرداخت بدهی، مبلغ را با کالای خام و یا حتی حق بهره‌برداری و اداره زیر ساخت‌ها بپردازند.
در هفته دوم دسامبر ۲۰۲۱، خبر مصادره فرودگاه بین‌المللی عنتبه از سوی چین در رسانه‌های جهان براساس شایعات منتشر شد. براساس این خبر، چین در پی ناتوانی دولت اوگاندا از بازپرداخت وام تأسیس و راه‌اندازی این فرودگاه، آن را مصادره کرد. سخنگوی وزارت امور خارجه چین بلافاصله این شایعه را تکذیب کرد. با این حال مصادره یک بندر بزرگ در جنوب سریلانکا در سال ۲۰۱۵ در شرایط مشابه، نگرانی از تکرار موارد مشابه را به شدت افزایش داده است.
حالا شما با این موضوع مخالفی . . خوب مشکلی نیست لطفا راهکار ارائه فرمایید ولی تو را به تمامی مقدسات قسم می دهم سخن از خوردن کافور و گرفتن دوش آب سرد و . . . نکنی زیرا من روزی این توصیه ها را به جوان مجردی کردم سر فحش و ناسزا را کشید به من ! ! !
مثلا در خصوص صیغه من نه موافق نظر سنی هستم و نه موافق شیعه . . . . بلکه نظر خودم را دارم ( و نظر من باید به گونه ای باشد که اگر چنانچه کسی آمد و گفت : آیا حاضری با این توصیف ، مثلا عمه خودت صیغه بشود خیلی راحت بگویم : بله مشکلی نیست ) دولت باید قانون جامعی برای صیغه مدون کند با این رئوس کلی : 1- صیغه موقت ، فقط مخصوص زن و مرد بالای 35 سال باشد 2- صیغه ، جهت افراد متاهل چه زن و چه مرد ممنوع باشد 3- اسم صیغه را از روی آن بردارند ( چون در جامعه بار منفی دارد ) و اسم آنرا بگذارند ازدواج نسبی . . . مثلا 4- مدت زمان آن الزاما بالای 2 سال باشد تا از هرزه گی و سایر تبعات منفی کاسته شود 5- شروط آن مانند ازدواج دائم سفت و سخت شود به خصوص در زمینه مسائل مالی 6- زیر نظر مراکز خاص پزشکی صورت گرفته تا حتی الامکان از باردار شدن زن پیشگیری شود 7- مخصوص مردان مجرد با شرایط مالی ضعیف یا بیکار و . . . باشد که امکان مالی ازدواج دائم را ندارند8 صلاحیت اخلاقی مردان ، کاملا توسط مراجع ذیربط تایید شود9- اینگونه شک نکنید اکثر دختر و پسرهای مجرد پس از دو سال با یکدیگر پیمان دائم زناشویی خواهند بست و هیچگونه ایراد عقلی و منطقی نیز بر آن وارد نیست : ما حکم به العقل حکم به الشرع
من هم موافق مرام شما هستم که نه باید به سخن اهل سنت تمسک جست و نه به شیعیان. آنچه ملاک ماست قرآن است. اگر شما ارث، طلاق، عده، نفقه، اذن و تکرر را در صیغه قرار دهید، می شود همان نکاح! کسی با این امر مخالف نیست. اما اگر یکی از شروط بالا که در قرآن ذکر شده نباشد، صیغه را باید همان زنا دانست. ضمن اینکه باید در شناسنامه هم قید شود. اما فرمودید راه حل چیست؟ خداوند در آیه 33 سوره مبارکه نور می فرماید:
وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ
و باید عفت بورزند کسانی که نکاح نمی یابند تا الله از فضل خود ایشان را بی نیاز سازد.
می توانست بگوید بروند صیغه کنند. اما آنچه از منظر من راهکار مسئله است، عقد طولانی مدت است. می توانند 10 سال یا بیشتر عقد بمانند و بعد که توانمند شدند بروند سر خانه و زندگی خودشان.
اتفاقا کفر ( و تعصب ) یعنی اطمینان از راه و روش و برای همین یک نفر مسلمان واقعی ، باید هر روز بارها و بارها در نماز از خداوند بخواهد او را به راه راست هدایت کند ( نمی گوید ما را در راه راست پایدار بدارد بلکه می گوید ما را به راه راست هدایت نما ) و احتمال لغزش نیز هر لحظه وجود دارد ( برای همین در دعا آمده : ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا ) من نیز جایی نگفته ام تمامی عقایدم کاملا صحیح است ولی اگر کسی با منطق و دلیل بحث کند حرف او را قبول می کنم . . . .
خیر این دیگر چه برداشتی از آیه است؟
کسی در نماز نمی خواهد خداوند او را به راه راست "هدایت" کند. قرآن آمده و هدایت تکمیل شده. "اهدنا الصراط المستقیم" یعنی ما را به راه راست "راهبری" کن و این در تفسیر حضرت علی هم اشاره شده است. یعنی دست ما را بگیر و به راه راستی که در قرآنت هدایت کرده ای ببر. کتاب فتح البیان را مطالعه کنید که در همین تارنگار قرار داده ام. اگر قبول دارید که احتمال لغزش ما در برداشتمان از کلام الله وجود دارد، دیگر اسم کج فهمی را نباید کفر بگذاریم. فخر رازی که یکی از بزرگترین مفسران است را دیده بودند که می گریست. وقتی علت را از او پرسیدند گفت آیه ای را تا به الان اشتباه فهمیده بودم، بیم دارم که باقی آیات را هم اشتباه فهمیده باشم. مگر اینکه شما بفرمایید که یکی از برجسته ترین مفسرین قرآن هم کافر بوده است.
بحث عموم و خصوص من وجه است . من نگفتم شرق با کل ملل غرب مشکل دارد ( هر چند با راس آن یعنی انگلیس و آمریکا مشکل دارد و با نوع نگاه غربی و سرمایه داری هم که در کل مشکل دارد ) بلکه ای شما بودید که فرمودید : غرب با اسلام و کشورهای مسلمان مشکل دارد من گفتم پس چرا با پرجمعیت ترین کشور مسلمان و با مرکز و ریشه و پایتخت اسلام مشکلی ندارد البته من می دانم مشکل از کجاست اسلام اگر بد فهمیده شود ، نمی شود اسلام ناقص ، بلکه می شود : کفر . . . و علل علاقه برخی از مسلمان ها به چین و روسیه در این تشابه ذاتی میان این دو نهفته است . . .
این عین جمله ی شماست: "شرق به ملل و دول دارای دموکراسی و آزادی حمله می کند". و بعد فرمودید که رفقا مثل فاشیست ها به کشورهای اروپایی حمله می کنند. ایرادی نیست که می فرمایید منظور شما کلی نبود.
من بعید می دانم کسی از مسلمان ها برای حب علی به چین و روسیه تمایل داشته باشد. همانگونه که شیفته ی جمال هیتلر نبوده اند. آن ها بغض معاویه دارند و مطابق قاعده ی "دشمن دشمن من، دوست من است" گرایش حمایتگرانه از چین و روسیه دارند. چین و روسیه نه به کشور مسلمانی حمله کرده اند، نه مسلمان ها را تحریم کرده اند تا بر اثر بی دارویی بمیرند، نه کمک به اشغال خاک مسلمین کرده اند، نه نظامیان مسلمان را در کشورهای دیگر ترور کرده اند، نه از کودتا در فلان کشور مسلمان حمایت کرده اند، نه بابت پیاده کردن حکم قصاص در یک کشور مسلمان آن را تحریم کرده اند و بطور کلی خنثی هستند. غرب ولی دشمن است و تمام این اقدامات شنیع را انجام داده و کماکان هم انجام می دهند.
سخن شما در خصوص کج فهمی اسلام هم عجیب است. این حرف را باید کسی بزند که مطمئن است برداشتش از اسلام، نعل بالنعل برداشت پیامبر است نه کسی که صیغه و صیغه بازی را روا می داند. شما چقدر مطمئنید برداشتتان از اسلام درست است و به آن وادی کذایی کفر نیفتادید؟
هجوم فاشیسم
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک