چهره حقیقی مصدق السلطنه
کتابی درباره شخصیت؛ زندگی و احوالات دکتر محمد مصدق با نگاهی منتقدانه به یادداشتهای سیاسی حسن ارسنجانی
از مقدمه کتاب:
ما در این تحقیق کوتاه خواهیم دید که مصدق عامل قابل اعتماد دستگاه استعماری بوده و بسیاری از حوادث تاریخ پنجاه ساله ما، دقیقا وسیله او و در جهت منافع غرب صورت گرفته است. همانطور که تقی زاده، رجل دیگر مشروطیت در این راه گام برداشت و در لحظات حساس مهره اصلی انعقاد قرارداد 1933 نفت به سود انگلستان بود، و همانطور که شریف امامی استاد اعظم لژ فراماسونری توانست در قیافه مدافع ملت با قرارداد کنسرسیوم در سال 1333 مخالفت علنی انجام دهد ولی بیش از 30 سال یکی از بزرگترین مهره های سیاستهای غرب در میهن ما بود. اکنون ما برآنیم که بعد از افشاگری اخیر امام خمینی و نطق شدیدی که در تیرماه سال 1359 در جمع اعضای شورای عالی قضایی کردند و به طور صریح ضربات ملی گراها و شخص مصدق را به روحانیت و ملت مسلمان ما برملا ساختند با مراجعه به اسناد تاریخی، چهره واقعی این ملی گرایان وابسته به غرب را به ملت مسلمان ایران نشان دهیم تا آنچه سعی بلیغ در کتمان آن شده است، بیش از این مخفی نماند و بدین منظور به ترتیب تاریخی، شمه ای از قضایای تاریخی را در این رابطه بیان می کنیم...
بیشتر
از مقدمه کتاب:
ما در این تحقیق کوتاه خواهیم دید که مصدق عامل قابل اعتماد دستگاه استعماری بوده و بسیاری از حوادث تاریخ پنجاه ساله ما، دقیقا وسیله او و در جهت منافع غرب صورت گرفته است. همانطور که تقی زاده، رجل دیگر مشروطیت در این راه گام برداشت و در لحظات حساس مهره اصلی انعقاد قرارداد 1933 نفت به سود انگلستان بود، و همانطور که شریف امامی استاد اعظم لژ فراماسونری توانست در قیافه مدافع ملت با قرارداد کنسرسیوم در سال 1333 مخالفت علنی انجام دهد ولی بیش از 30 سال یکی از بزرگترین مهره های سیاستهای غرب در میهن ما بود. اکنون ما برآنیم که بعد از افشاگری اخیر امام خمینی و نطق شدیدی که در تیرماه سال 1359 در جمع اعضای شورای عالی قضایی کردند و به طور صریح ضربات ملی گراها و شخص مصدق را به روحانیت و ملت مسلمان ما برملا ساختند با مراجعه به اسناد تاریخی، چهره واقعی این ملی گرایان وابسته به غرب را به ملت مسلمان ایران نشان دهیم تا آنچه سعی بلیغ در کتمان آن شده است، بیش از این مخفی نماند و بدین منظور به ترتیب تاریخی، شمه ای از قضایای تاریخی را در این رابطه بیان می کنیم...
آپلود شده توسط:
hasanvahidi
1399/12/02
دیدگاههای کتاب الکترونیکی چهره حقیقی مصدق السلطنه
در روزهای پس از سرنگونی مصدق، آیتالله کاشانی در مصاحبه با خبرنگاران خارجی نظرات اساسی خود را دربارۀ رخدادهای اخیر بیان کرد. چند مورد از این مصاحبهها را اینجا مرور میکنیم. او چهار روز پس از ۲۸ مرداد در گفتگو با خبرنگاران اروپایی ضمن حمایت از سرلشکر زاهدی میگوید اسلام و کمونیسم با هم موافقت ندارند و ممکن نیست کسی در ایران مرام کمونیسم را بپذیرد.
س: آیا دولت زاهدی موفق به حل مشکلات و جلوگیری از کمونیسم خواهد شد؟
ج: جلوگیری از کمونیسم مربوط به از بین بردن فقر عمومی است و در صورتی که کمکی از خارج به ما برسد موفقیت دولت حتمی است.
س: نظر شما راجع به تخریب منزل دکتر مصدق چیست؟
ج: من راضی نبودم مردم خانۀ دکتر مصدق را خراب و به او توهین کنند، ولی مصدق برخلاف قانوناساسی قدم برداشت و دستور داد مجسمههای شاه سابق ایران را از جایگاههای عمومی بردارند، در حالی که در فرانسه وقتی که مردم رژیم جمهوری اعلام کردند، مجسمههای ناپلئون را در جای خود نگاه داشتند.
س: نظر جنابعالی راجع به رفراندوم مصدق چیست؟
ج: پس از تحریمی که از طرف اینجانب شد، مردم در این رفراندوم شرکت نکردند و فقط تودهایها هر کدام ده بار رأی دادند و صندوقها را پر کردند و بعد از همین رفراندوم مصدق متوجه موقعیت ضعیف خود شد و تصمیم گرفت دست به عملیات شدیدی بزند.
آیتالله کاشانی در مصاحبه با روزنامۀ «المصری»، چاپ قاهره، دربارۀ زاهدی میگوید: «من از ژنرال زاهدی مادام که به منفعت ایران قدم برمیدارد پشتیبانی میکنم و هر وقت که به نظرم برسد او برخلاف مصلحت ایران عمل مینماید با او مخالفت مینمایم. تا این لحظه نمیتوان راجع به اعمال زاهدی قضاوت کرد و ما هم نمیتوانیم رویۀ خود را در قبال او معین نماییم.» برخی از پرسشهای مطرحشده در مصاحبه چنین است:
س: آیا عقیده دارید مصدق مستحق چنین سرنوشتی بود؟
ج: خداوند عادل است و آنچه امروز بر مصدق گذشته نتیجۀ عدل خداوندی است.
س: آیا عقیده دارید ژنرال زاهدی میتواند مسئلۀ نفت را طوری که رضایت حضرتعالی و ملت ایران جلب شود، حل کند؟
ج: گمان نمیکنم ژنرال زاهدی در قضیۀ نفت روشی برخلاف تمایلات ملت اتخاذ کند، و به هر حال سیاست رزمآرا دیگر در ایران قابلاجرا نیست، هر کس بخواهد طبق آن عمل نماید با همان سرنوشت مواجه خواهد شد.
س: آیا عقیده دارید مصدق برای برقراری رژیم جمهوری فعالیت میکرد؟
ج: آری، برای برقراری جمهوری میکوشید. مصدق چهار ماه قبل میخواست شاه را از ایران اخراج کند ولی من نامهای به شاه نوشته و از او خواستم که از مسافرت خودداری کند و شاه هم موقتاً از فکر مسافرت منصرف شد. یک هفته قبل مصدق شاه را مجبور کرد ایران را ترک نماید، اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد بازگشت. در اینجا ملت شاه را دوست دارد و رژیم جمهوری مناسب ایران نیست.
س: آیا با تجدید روابط سیاسی ایران و انگلیس مخالفید؟
ج: آری، مخالفم، زیرا سیاستمداران انگلیسی خالی از عواطف انسانیت، شفقت و رحمتند و هرگز نسبت به ملت ایران نظر خیر و دوستی ندارند.
آیتالله کاشانی در مصاحبه با «اخبار الیوم»، چاپ قاهره، نیز همین مضامین را با لحنی تندتر بیان میکند. خبرنگار مصری که به نظر مصدقدوست است، چندبار آقای کاشانی را عصبانی میکند. خبرنگار میپرسد آیا فکر نمیکنید انگشتهای خارجی در سرنگونی مصدق دخیل بوده است؟ آیتالله کاشانی چنین جواب میدهد: «... وضع خوب است و خطر برطرف شده، مصدق راه را گم کرده و مستحق این عاقبت بود... او برای کشور کاری نکرد. نه یک خرابی را تعمیر کرد، نه خیابانی را افتتاح کرد، نه خزانه را نجات داد و نه ملت را متحد ساخت... و حتی در مورد نفت که او ادعا داشت صاحب فکر ملی ساختن نفت میباشد، اگر این اتحادی که من در صفوف ملت به وجود آوردم نبود، نفت هرگز ملی نمیشد... اما در مورد انگشتهای خارجی، تا آنجا که من میدانم چنین چیزی نبوده. مصدق علیه شاه شورید و موقعیت و نفوذ شاه را بین مردم فراموش کرد. شاه چهار ماه قبل میخواست مصدق را عزل کند، ولی من وساطت کردم تا اینکه وارد این نبرد شدیم و پیروز شدیم.»
پینوشت:
یک: محمد دهنوی (ترکمان) نوشتهها، سخنرانیها و مصاحبههای آقای کاشانی را در پنج جلد در ۱۳۶۲ منتشر کرده که آنچه آمد از جلد چهارم این مجموعه است. دهنوی نام این جلد را چنین گذاشته: «از فردای کودتای آمریکاییـانگلیسی ۲۸ مرداد تا درگذشت آیتالله کاشانی». او که ارادت ویژهای به آیتالله کاشانی دارد همهجا از تعبیر «کودتای ننگین ۲۸ مرداد» سخن میگوید، اما خود آیتالله کاشانی از چنین تعبیری استفاده نمیکند.
دو: هدف من صرفاً بازتاب سخنان یکی از مؤثرترین سیاستمداران آن روزهای ایران است؛ سخنانی که امروز هر کس به دلیلی تمایل به شنیدنش ندارد. پیشتر هم نامۀ آقای کاشانی به مصدق را منتشر کرده بودم: اینجا بخوانید.
مهدی تدینی
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
آیت الله کاشانی و هواداران او معتقد بودندکه مصدق درباره مسببین حوادث سی ام تیرماه سهل انگاری می نماید. احساسات مردم در تهران و ولایات برانگیخته شده بود و بقایی و حزب او آتش را دامن می زدند. از نظر مصدق، دولت قوام بنا به رای مایل مجلس و فرمان شاه بر سرکار آمده بود و متصدیان یا مجریان امر که در حکومت چهار روزه قوام سیاست دولت قانونی کشور را به کار بسته بودند تقصیری نداشتند. اگر کشت و کشتاری شده بود، تقصیر دربار و اکثریت مجلس بود که خود را آلت دست عمال خارجی کردند و دولتی را که مورد قبول مردم نبود روی کار آوردند.
درجلسه ۷ مرداد طرح ماده واحده ای به منظور تعقیب و مجازات احمد قوام از سوی نمایندگان پیشنهاد شد و در جلسه ۱۲ مرداد طرح دیگری به عنوان اصلاح طرح اول به تصویب رسید. به موجب این طرح احمد قوام به عنوان «یکی از عوامل موثر قتل و فجایع اخیر تشخیص و مفسد فی الارض» شناخته شد و کلیه اموال و دارایی او جزو «اموال عمومی» به حساب آمد.
به دنبال مصادره اموال قوام در ۱۶ مرداد ماه طرحی سه فوریتی نیز در مجلس شورا - تصویب رسید که چون رزم آرا مهدورالدم بوده است «برفرض این که قاتل اواستاد خلیل طهماسبی باشد ازنظر ملت بی گناه و تبرئه شناخته می شود». پیش تر آیت الله کاشانی گفته بود که «طهماسبی برای خدمت به مردم مرتکب قتل شده و باید آزاد شود چون حکم قتل رزم آرا را افکار عمومی ملت ایران صادرکرده است.» بعدها نیز گفته شدکه آیت الله کاشانی خود فتوی به قتل رزم آرا داده بود. درهرصورت این دومین باری بود که مجلس قانون گذاری درظرف چند روز پا ازحدود خود بیرون می گذاشت و در کار قوه قضاییه دخالت می کرد .
سال ها بعد دکتر سنجابی که از آن ماجرا یاد می کند می نویسد:
«درهمان روزها دو قانون از تصویب گذشت یکی قانون عفو خلیل طهماسبی که به نظر بنده به صورت صحیحی نگذشت و به صورت عفو شخصی بود ... قانون دیگر هم قانون مصادره اموال قوام السلطنه بودکه آن هم تندروی نامناسبی بود و باطنآ دکتر مصدق هم به آن نظر خوبی نداشت. هیاهوی بزرگ وعظیم را در این دو مورد بقایی و مخصوصا قنات آبادی می کردند.»
در هر صورت سنجابی می نویسد:«خلیل طهماسبی بعد از آزادی که مطابق رای مجلس هفده بود به ملاقات کاشانی رفت ولی دکتر مصدق حاضر نشد او را بپذیرد.»
شاید پیرمرد می خواست یک بار دیگر بدین وسیله تفاوت خود را با دیگران در تقید به حفظ اصول به اثبات برساند.
محمد علی موحد، خواب آشفته نفت ، جلد دوم، ص ۵۶۷-۵۷۰
https://telegram.me/joinchat/AAYFYj2Sfevb5TIH0vLNkA
دکتر حسین فاطمی، با پست حساسی که داشت، می توانست مانند بسیاری از وابستگان رژیم پهلوی بهره برداری کند ولی نه فقط خود از جمله سواستفادگان نبود، بلکه با شدت با آنها مبارزه می کرد و همین امر باعث شد مفسدین بخواهند او را از خودشان معرفی کنند لذا وقتی که در بازداشت بود، مطبوعات وابسته به رژیم اعلام کردند که در محل اختفای دکتر فاطمی یک چک ۳۰۰ هزار دلاری پیدا شده است ولی بعدا نوشتند که ۳۰۰ هزار دلار نبوده بلکه ۳۰ هزار دلار بوده است.
خانواده فاطمی، برای آنکه دروغ مطبوعات را ثابت کنند، طی نامه هایی از دادستان ارتش خواستند که چک مزبور را در اختیار قیم قانونی دکتر فاطمی قرار دهد.
دولت که موقعیت را وخیم می دید، تیمسار دادستان ارتش را بر آن داشت تا بگوید که چنین مطالبی که در جراید منتشر شده صحیح نبوده، زیرا تمام دارایی دکتر فاطمی ۱۶۰ ریال( شامل سه برگ اسکناس 50 و یک برگ اسکناس ۱۰ ریالی) بوده است. و وقتی شهید شد، نه فقط ثروتی باقی نگذارد، بلکه رقمی معادل ۳۲۰ هزار ریال مقروض بود که هیچ محلی برای پرداخت آن وجود نداشت و اگر چیزی هم موجود بود، در وصیت نامه خود نوشت: موجودی اینجانب را بین دو پرستارم که تحمل پرستاری اینجانب را کرده اند، با تقدیر از زحمات آنها، عادلانه تقسیم کنید.
چهره دکتر حسین فاطمی، ابوافضل حاج قربانعلی، ص ۱۵۳-۱۵۴
https://telegram.me/joinchat/AAYFYj2Sfevb5TIH0vLNkA
https://psri.ir/?id=aobrynng برای مثال چک سیصد دلاری سفارت امریکا نزد دکتر فاطمی در مخفیگاهش که سایت انتخاب هم در گزارشی با عنوان
"گزارشی از چگونگی تیرباران دکتر فاطمی / دکتر فاطمی هنگام اعدام چند بار گفته بود: «زنده باد دکتر مصدق»"
هم به اون اشاره داره که گویا برای خروج از کشور بوده هم چنین در نامه 28 مهر به همسر شون میگن :"چه دروغ بزرگی است که بگویند مصدق و رفقای او مـیخواستند تغییر رژیم را عملی کنند.حوادثی که روی داد از 25 تا 28 مرداد ولی سند ادعایی زاهدی بـه تاریخ بیست و دوم مرداد اسـت. واقـعه سیام تیر 1331 و نهم اسفند همان سال و داستان فجیع قتل رئیس شهربانی یکی پس از دیگری پیش قراول کودتای ناقص شب 25 و روز 28 مرداد بوده و هیچ آدم با وجدانی که اندکی در جریانات سیاسی وارد باشد،تهمت تغییر رژیـم را نخواهد پذیرفت.ولی از 25 مرداد به بعد ما از حیات و موجودیت خود و مملکت دفاع کردهایم و آنچه گفته و نوشتهایم جز جنبه دفاعی چیز دیگری ندارد." خب این ها بررسی شون ساده تر از اسناد ادعایی بی بی سی هست کسی اینها رو رد کرده ؟آقای نجاتی در کتاب خودش اینها رو آورده . ما عقب نشینی دکتر فاطمی رو از جمهوری خواهی و حتی ردش رو می بینیم بعد از اون همه شور و هیجان و البته تندروی . شما می بینید ایشون که ملی گرا و ضد اجنبی دو آتشه است آخر سر از یه طرف به توده ای ها پناه میبره از طرف دیگه چک سفارت امریکا رو داره البته قبول دارم که بعضی وقتا آدم به بن بست میرسه ولی باید از همون اول تندروی رو کنار بذاریم یکی از کاربران محترم هم گفتن زاهدی و مصدق دولتمرد بودن و نواب صفوی و خلیل طهماسبی تروریست بودن من البته با این حرف موافقم ولی موارد دیگه رو هم مد نظر داشته باشیم مثلا در جلسه 16 مرداد 31 مجلس شورای ملی داریم :
"طرح و تصویب طرح سه فوری راجع به عفو استاد خلیل طهماسبی
چون افرادی که ثابت شود علیه ملت و منافع اجتماع قیام بنفع بیگانه بنمایند در هر مسلک و مذهب مهدورالدم هستند لذا ما امضاء کنندگان ذیل ماده واحده را با قید سه فوریت تقدیم میداریم: ماده واحده - چون خیانت حاجی علی رزم آرا و حمایت او از اجانب بر ملت ایران ثابت است برفرض اینکه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد از نظرملت بیگناه و تبرئه شده شناخته میشود. شمس قنات آبادی. کریمی. سیدجوادی. مهندس حسیبی. دکتر شایگان. ناصرجلالی. انگجی. دکتر بقایی. علی زهری. حسین مکی. زیرکزاده. دکتر ملکی. پارسا. مدرس. دکتر فلسفی. ناظرزاده. حائریزاده. اقبال. وکیل پور. اخگر. میلانی. شاپوری. فرزانه. معتمد دماوندی. ناصر ذوالفقاری. دکتر سنجابی. نریمان."و البته تصویب هم میشه خب شما اینجا اسامی ملی گرایان برجسته رو می بینید چرا باید قبل از 28 مرداد این طور رفتار کرد بعد از اون بگیم تروریست ؟ شما دوره مشروطه رو در نظر بگیرید انجمن بین الطلوعین یا در مواردی انجمن آذربایجان تقی زاده رو هم چنین کمیته مجازات این ها هم سکولار بودن و ترور میکردن اعضای سرشناسی هم داشتن که دیگه نام نمی برم